چهارشنبه ۷ شهریور ۱۴۰۳ - ۲۱:۱۰
بانک مرکزی به تنهایی نمی‌تواند بازار ارز را کنترل کند

استاد اقتصاد دانشگاه شهید چمران اهواز با اشاره به اینکه کاهش رشد نقدینگی، اثرات مثبتی در اقتصاد دارد و مهم‌ترین تأثیر آن کاهش نرخ تورم است، افزود: تنها با یک پشتوانه قوی پولی و ارزی می‌توان به ثبات دست یافت و از بروز هیجانات ارزی جلوگیری کرد.

کاهش تورم یکی از مهم‌ترین چالش‌های اقتصادی کشورهاست که نیازمند اتخاذ تدابیر مؤثر در زمینه سیاست‌های پولی و ارزی است. یکی از روش‌های کلیدی برای کاهش تورم، کنترل رشد نقدینگی است. افزایش بی‌رویه نقدینگی به‌ عنوان یکی از عوامل اصلی تورم شناخته می‌شود. زمانی که نقدینگی در بازار به‌ طور تصاعدی افزایش یابد، قدرت خرید مردم به شدت بالا می‌رود و این امر منجر به افزایش قیمت‌ها می‌شود. بنابراین، بانک مرکزی باید با استفاده از ابزارهای مختلف، از جمله تعیین نرخ بهره و مدیریت حجم پول در گردش، به کنترل رشد نقدینگی بپردازد.

علاوه بر این، ثبات‌بخشی به بازار ارز نیز نقش مهمی در کاهش تورم ایفا می‌کند. نوسانات شدید در نرخ ارز می‌تواند به افزایش هزینه‌های واردات و در نتیجه افزایش قیمت کالاها منجر شود. بنابراین، حفظ ثبات در نرخ ارز و جلوگیری از نوسانات غیرقابل پیش‌بینی، می‌تواند به کاهش فشارهای تورمی کمک کند. به‌ ویژه در کشورهایی که وابستگی زیادی به واردات دارند، ایجاد یک بازار ارز پایدار و قابل پیش‌بینی می‌تواند به کنترل قیمت‌ها و تقویت قدرت خرید مردم کمک کند.

در نهایت، اقدامات هماهنگ بین بانک مرکزی و دولت در زمینه کنترل رشد نقدینگی و ثبات بازار ارز ضروری است. این هماهنگی می‌تواند با کاهش کسری بودجه و جلوگیری از فشار بر بانک مرکزی، زمینه‌ساز ایجاد یک محیط اقتصادی پایدار و پیش‌بینی‌پذیر باشد. در اینباره با امین منصوری، استاد اقتصاد دانشگاه شهید چمران اهواز به گفت‌وگو پرداختیم که در ادامه می‌خوانید:

نرخ رشد نقدینگی از سطوح بالای ۴۰ درصد به محدوده ۲۵ درصد رسیده است. این اتفاق چه دلایل و نتایجی دارد؟

یکی از دلایل اصلی این اتفاق، کنترل ترازنامه بانک‌ها و افزایش ذخیره قانونی آنها است که منجر به کاهش ضریب فزاینده پولی و کاهش تسهیلاتی شده که بانک‌ها می‌توانند از طریق آن پول خلق کنند. همچنین، افزایش نسبت تسهیلات به سپرده‌گذاری، عامل مهم دیگری است که بر روی خلق پول از سوی بانک‌ها تأثیرگذار بوده است. اما آیا می‌توان این اتفاق را مثبت تلقی و یا به طور کلی مطلوب ارزیابی کرد؟ مسلماً کاهش رشد نقدینگی اثرات مثبتی در اقتصاد دارد و مهم‌ترین تأثیر آن کاهش نرخ تورم است. اما یک اثر دیگر که کاهش نرخ رشد نقدینگی به همراه می‌آورد، تأثیر آن بر بخش تولیدی است. در شرایطی که بسیاری از بنگاه‌ها و کارخانه‌ها نیازمند تأمین تسهیلات و سپرده‌گذاری هستند، کاهش نرخ رشد نقدینگی و افزایش نرخ تسهیلات می‌تواند اثر نامطلوبی تلقی شود که بخش تولیدی را تحت تأثیر قرار می‌دهد. این وضعیت ممکن است آثار مثبت کاهش تورم را با رکود توأمان کند و در نهایت، برآیند این دو به ما می‌گوید که آیا این اتفاق، یک اتفاق مطلوب در اقتصاد است یا خیر؟

با توجه به روند نزولی نرخ رشد نقدینگی، بانک مرکزی پیش‌بینی کرده که نرخ تورم در ادامه سال نیز روند کاهشی را طی کند، تحلیل شما چیست؟

قاعدتاً یکی از عوامل تأثیرگذار بر نرخ تورم، نرخ رشد نقدینگی است. اما این تنها دلیل تورم نیست و عوامل متعددی بر آن تأثیر دارند. ما در کشور با تورم ساختاری مواجه هستیم که عموماً به حدود ۱۶-۱۵ درصد می‌رسد و به هسته سخت تورمی برخورد می‌کند. در چنین شرایطی، نرخ رشد نقدینگی تأثیر چندانی ندارد و کاهش آن بیشتر می‌تواند منجر به افزایش رکود و تعمیق آن شود. به علاوه، نرخ ارز نیز عامل مهمی است، افزایش نرخ ارز حتی در شرایطی که نرخ رشد نقدینگی کنترل شده باشد، اثر خود را بر تورم می‌گذارد و می‌تواند باعث افزایش نرخ تورم شود. از دیگر عوامل تأثیرگذار بر تورم، کسری بودجه است. تا زمانی که کسری بودجه وجود داشته باشد، روش‌های تأمین آن که به نوعی خلق پول ایجاد می‌کنند، می‌توانند بر تورم تأثیرگذار باشند.

بنابراین، ادعای بانک مرکزی تنها در صورتی می‌تواند به‌ طور کامل محقق شود که سایر عوامل مؤثر بر نرخ تورم تا حد زیادی کنترل شوند. در مورد ادامه کاهش نرخ رشد نقدینگی که بانک مرکزی هدف‌گذاری کرده است، به ‌طور کلی این یک هدف مطلوب است، اما باید نظارت‌های دقیقی انجام شود تا بخش تولید از این مسئله آسیب نبیند. مسلماً با کاهش نقدینگی، بخش تولید نیز تحت تأثیر قرار می‌گیرد، اما باید بررسی شود که آیا این احتمال وجود دارد که به بخش تولید ضربه بزند. گفته شده که بانک مرکزی پرداخت‌ تسهیلات را به‌ صورت هدفمند دنبال می‌کند و تمام تمرکزش بر این است که منابع بانکی هدر نرود و همچنان به بخش تولید سرازیر شود. با این حال، بنده اطلاعات دقیقی در این زمینه ندارم و نمی‌دانم آیا واقعاً این ادعا درست است و بانک مرکزی توانسته همزمان با کاهش نرخ رشد نقدینگی، تسهیلات را به‌ صورت هدفمند به سمت تولید هدایت کند یا خیر؟

اشاره کردید که کسری بودجه یکی از عوامل مهم است که می‌تواند اثرات خلق پول داشته باشد و در نهایت موجب تورم شود، برای مقابله با این اتفاق چه راهکاری پیشنهاد می‌دهید؟

راهکاری که به ذهنم می‌رسد این است که در بودجه‌نویسی، ردیف‌های بودجه‌ای بسیار زیادی داریم که پنهان هستند و به اصطلاح به آنها "بودجه پنهان" گفته می‌شود. روشن نیست که این بودجه‌ها به چه ارگان‌ها، سازمان‌ها یا بخش‌هایی سرازیر می‌شوند. به عبارت دیگر، بخش‌هایی وجود دارند که بودجه و نقدینگی به آنها اختصاص می‌یابد، اما آورده و تولید و ارزش افزوده‌ای برای ما به همراه ندارند. شناسایی این بخش‌ها در حال حاضر بسیار دشوار است. برخی ردیف‌های بودجه‌ای وجود دارند که با انتشار بودجه سالانه، تحلیلگران نسبت به افزایش آنها اعتراض می‌کنند و تحلیل‌هایی ارائه می‌دهند که چرا این ردیف‌ها با وجود اینکه ارزش افزوده ایجاد نمی‌کنند، همچنان افزایش بودجه دارند. این نوع بودجه‌ها آشکار هستند و می‌توان بر روی آنها فکر کرد و در صورت امکان تعدیل‌هایی در آنها انجام داد. اما بخش مهم‌تری پنهان است و روشن نیست ردیف‌های بودجه‌ای چگونه صرف می‌شوند.

اگر بتوانیم با کارا کردن بودجه‌نویسی، کسری بودجه را تا حد قابل ملاحظه‌ای کاهش دهیم، می‌توانیم فشار بر روی نقدینگی جامعه و تورم را نیز کاهش دهیم. یکی از روش‌هایی که می‌توان برای کاهش کسری بودجه دنبال کرد، بحث سرمایه‌گذاری خارجی است. متأسفانه در چند سال اخیر، خالص خروجی سرمایه خارجی بسیار زیاد بوده و از این طریق، در حال حاضر نمی‌توان انتظار زیادی داشت.

برای کنترل هیجانات در بازار ارز، بانک مرکزی چه اقداماتی را باید انجام دهد؟

واقعیت این است که تمام مردم، به ویژه افرادی که نمی‌توانند هیجانات خود را در زمینه اقتصادی کنترل کنند، یا به ‌صورت تجمعی تحت تأثیر تنش‌ها و انتظارات قرار می‌گیرند، یک عقبه تاریخی دارند. زمانی که ما سیاست‌هایی را به کار گرفتیم که در گذشته منجر به افزایش ناگهانی نرخ ارز شده، طبیعی است که ذهنیت و انتظارات مردم نسبت به سیاستمداران و کنترل بازار تحت تأثیر قرار گیرد. به هر حال، مردم تا حد زیادی وضعیت اقتصادی را از طریق خریدهایی که انجام می‌دهند و تورمی که با آن مواجه‌اند، لمس می‌کنند. بنابراین، کارایی سیاست‌ها در بازار برای آنها ملموس است. اگر دولت یا بانک مرکزی نتواند تورم را در جامعه کنترل کند، انتظارات تورمی به سطح بالایی می‌رسد و با کوچک‌ترین تلنگری در بازار ارز یا مسائل سیاسی که می‌تواند بر بازار ارز تأثیر بگذارد، یک نوع هیجان در بازار شکل می‌گیرد. این هیجان می‌تواند منطقی یا غیرمنطقی باشد و کنترل چنین هیجانی به ‌راحتی امکان‌پذیر نیست. تنها با یک پشتوانه قوی پولی و ارزی و همچنین یک اقتصاد قوی می‌توان به ثبات دست یافت و از بروز این هیجانات جلوگیری کرد.

آیا سیاست تثبیت یا محدود کردن دامنه نوسانات ارز را توصیه می‌کنید یا نه؟

بنده معتقدم در کشوری که تورم آن بالای ۴۰-۳۰ درصد است، قاعدتاً نرخ ارز باید در محدوده‌ای تغییرات داشته باشد که بتواند این تورم را توجیه کند. وقتی یک فعال اقتصادی این تفاوت را احساس می‌کند، متوجه می‌شود که خلأیی بین تورم و نرخ ارز وجود دارد و به همین دلیل انتظاراتش نسبت به افزایش نرخ ارز تقویت می‌شود. این امر به راحتی می‌تواند منجر به شکل‌گیری هیجان بیشتری در بازار شود. لذا توصیه بنده این است که اگر قرار است یک سیاست تثبیت با توجه به شرایط اقتصادی کشور اجرا شود، این سیاست تثبیت با دامنه‌ای بسته و محدود، به نظر من یک سیاست شکست‌خورده است. چنین سیاستی تنها برای چند سال می‌تواند نرخ ارز را کنترل کند و بعد از مدتی به‌ طور ناگهانی مانند یک فنر، باعث افزایش شدید نرخ ارز شود و تمام فرآیندهای اقتصادی کشور را تحت تأثیر قرار دهد. در حالی که اگر نرخ ارز به‌ طور متناسب با نرخ تورم تعدیل شود، می‌تواند از بروز این نوع فشار جلوگیری کند. گرچه افزایش نرخ ارز به‌ طور طبیعی اثرات تورمی مجددی به کشور تحمیل می‌کند، اما حداقل این است که این افزایش به ‌صورت ناگهانی و یکباره اتفاق نمی‌افتد. در این صورت، فعالان اقتصادی و مردم می‌توانند تا حدی خود را با این تغییرات تطبیق دهند که اثرات مخرب کمتری نسبت به جهش ناگهانی نرخ ارز خواهد داشت.

چه توصیه‌ای به بانک مرکزی برای ثبات‌بخشی به بازار ارز دارید؟

واقعیت این است که بانک مرکزی به تنهایی نمی‌تواند بازار ارز را کنترل کند. وجود یک ثبات سیاسی مناسب و رفع تحریم‌ها، همچنین ورود سرمایه‌گذاری خارجی می‌تواند هیجاناتی که در اقتصاد ایران برای نرخ ارز وجود دارد را تا حد زیادی کنترل کند. در چنین شرایطی، بانک مرکزی می‌تواند با استفاده از سیاست‌های تثبیت‌کننده، تا حد زیادی ثبات را در بازار ارز حفظ کند. به عبارت دیگر، بانک مرکزی می‌تواند بیشتر در جهت تثبیت گام بردارد، به شرطی که سایر عوامل کلیدی و ساختاری در اقتصاد کشور بهبود یابند. این عوامل شامل وضعیت کسری بودجه و همچنین ساختارهای نهادی در کشور هستند. به عقیده من، اگر اصلاحات اساسی در این زمینه‌ها انجام نشود، ما با یک تورم همیشگی مواجه خواهیم بود که حداقل سالانه به ۱۶-۱۵ درصد می‌رسد و این موضوع به‌ طور مسلم بر نرخ ارز تأثیرگذار خواهد بود. بنابراین، تلاش حاکمیتی برای این مسئله ضروری است تا بانک مرکزی به عنوان یکی از بازوها بتواند در این راستا کمک کند.

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha