محمدسعید شادکار- عضو هیات علمی دانشگاه الزهراء: بخشی از اثرات بلندمدت منفی که در دو دهه اخیر تجربه کردیم، ناشی از همین مسئله بود. تورمهای زیاد باعث میشود در بلندمدت اقتصاد به سمتی برود و علامتهایی داده شود که فعالان اقتصادی و سرمایهگذاران کُنشهایشان را بر اساس آن تنظیم کنند که این مسئله حتماً ظرفیت اقتصاد را متاثر میکند. شاید رکود از آن چیزی که فکر میکردیم شدیدتر است و این قسمتی است که با وجود همه جنبههای منفیاش میتواند امیدآفرین باشد، اینکه میتوانستیم کار دیگری کنیم و از ظرفیتها بهتر بهرهبرداری کنیم یا حداقل بخشی از ظرفیتها را تخریب نمیکردیم. نکته قابل توجه این است که همچنان این پنجره برای ما باز است که بتوانیم با ثباتسازی به جای اینکه تورم زیاد و رکود زیاد داشته باشیم، برعکس حرکت کنیم.
نکته دیگر اینکه با معضلی روبهرو هستیم که بانکداری سایه است و به دلیل ضعف نظارت در برخی از حوزهها، بخشی از بانکداری ما به بانکداری سایهای تبدیل شده و عمده آن خارج از نظارت است و بانکداری سایهای شکل دادهایم که باعث میشود اتفاقات بدی رخ دهد و بر لزوم تقویت سامانههای نظارتی تاکید میکند. تغییر و تحولاتی در قسمت نظارتی بانک مرکزی رخ داده که امیدوارم در جهت تقویت این مسئله باشد، چرا که اگر بتوانیم وامدهی ارتباطی و ذینفع واحد و این جنبهها را کنترل کنیم، منافع قابل توجهی برای اقتصاد دارد و تمرکز درست و پیگیری صحیح این نوع تقویت سامانههای نظارتی و رویکرد نظارتی بانک مرکزی کمک کند که این بانکداری که ظاهرا رسمی، اما در واقع بسیاری از قسمتهایش خارج از رصد و نظارت بانک مرکزی است، را اصلاح کنیم.
بانک مرکزی سال گذشته اقدامات قابل توجهی در کنترل ترازنامه داشت که اثرات مثبتش را دیدیم، اما همانطور که دوستان اشاره کردند بخشهای منفی داشت که اگر بخواهیم ادامه دهیم و فقط به همان ابزار تکیه کنیم، طبیعتاً زودتر با اثرات منفی آن مواجه میشویم، حتی برداشتم این است که بانک مرکزی هم متوجه ابعاد منفی عدم دسترسی بنگاههای تولیدی به خصوص کوچکترها شده است. امیدوارم بانک مرکزی بداند کنترل ترازنامه تا یک جایی کار میکند و حتما از ابزارهای دیگر هم باید استفاده کرد و فقط به آن اکتفا نکند و فکر نکند با محکم گرفتن آن میتواند بخش قابل توجهی از مسئله را حل کند.
در مورد مشارکت مردمی از دو جنبه میتوان به آن نگاه کرد. یکی اینکه گاهی اوقات کاری کردیم که مشارکت مردمی، نه تنها به سمت تقویت اقتصاد نرفته، بلکه ضربهزننده به اقتصاد بوده است، سیاستهای ارزی باعث شد صادرات سرکوب شود و واردات توسعه یابد، صادرکنندگان کماظهاری و واردکنندگان بیشاظهاری کنند و انواع اتفاقاتی که در بلندمدت و حتی کوتاهمدت به اقتصاد لطمه میزند. باید این روند را اصلاح و سعی کنیم فرآیندها را طوری تنظیم کنیم که مشارکت مردمی و ظرفیتی که در مردم است از طریق بازار سرمایه و دیگر موارد به جای ضربه زدن به اقتصاد، در جهت رشد و تولید قرار بگیرد.
یکی از ملاحظاتی که بانک مرکزی دارد بحث ثبات مالی است. بانک مرکزی در حوزه ثبات مالی محافظهکاری شدیدی به خرج داده و جلوی نوآوریهای مالی را گرفته که یا واقعبینانه نیست و یا متوجه نیازهای مردم نیست. مردم و کسب و کارها نیازهایی دارند که اگر با یک نوآوری و تدبیری که مدیریت شده باشد در اختیارشان قرار ندهید، طبعاً برای اینکه نیازهایشان را برطرف کنند سراغ ابزارهای دیگری میروند و در عمل همان ثبات مالی دچار مخاطره میشود. الان می بینیم کسب و کارها به دلیل نیاز به سرمایه در گردش و مردم به دلیل ملاحظات قدرت خریدی، عطش دریافت تسهیلات دارند و باید به شکلی به این نیاز پاسخ داده شود. تقریبا یک سال است تبلیغات محیطی و ۳۶۰ درجه همه جا را در برگرفته و برخی کسبوکارها سعی میکنند با تدابیری نیازهای خریدار به خرید اقساطی را پاسخ دهند. این مسئله ریسکهایی دارد که نمیدانم بانک مرکزی و وزارت اقتصاد متوجه این هستند که راهکارهایی را در اختیار مردم قرار ندادهاند و مردم سراغ ابزارهای دیگر میروند و تجمیع ریسک و اتفاقات دیگری صورت میگیرد یا خیر؟
جنبه دیگر که به یک نیاز واقعی پاسخ داده نشده و این نیاز به سمتی میرود که مخاطرات جدی دارد، نیاز مردم به سرمایهگذاری است. مردم میبینند دلار گران میشود و تورم هم داریم و باید پولشان را جایی سرمایهگذاری کنند که ارز، طلا و سکه از موارد جذاب هستند. برای دسترسی به ارز صرافیهای کریپتویی خدمات ۲۴ ساعته و گسترده ارائه میدهند و قانونی و تحت نظارت نیستند، اما در دسترس مردم قرار دارند، به خصوص تتر که ملاحظات رگولاتوری جدی بینالمللی دارد و میتواند به بمب ساعتی تبدیل شود. متاسفانه خودمان مردم را به استفاده از آنها هدایت کردهایم و راهکارهای جایگزین در اختیارشان قرار ندادیم.
به طور کلی فکر میکنم نوآورها و محصولات نوآورانهای مثل لندتکها و ابزارهایی که سعی میکنند نیازهای کسبوکارها و مردم را پاسخ دهند، میتواند کمک کننده باشد، اما متاسفانه در تنظیمگری کاری کردیم که نه تنها لندتکها از ارائه خدمات به مردم محروم شدند، بلکه به ابزار بانکهای تجاری برای دور زدن نظارت بانک مرکزی تبدیل شدهاند. اگر این مسیر را عوض کنیم و با نظارت و اشراف اطلاعاتی خوب، فرآیندی فراهم کنیم که نوآورها هم بتوانند ارائه خدمت کنند، هم میتوانیم از منافع آنها بهرهمند شویم و هم از اینکه به ابزاری ضد سیاستهای بانک مرکزی تبدیل شوند جلوگیری کنیم. انتظار نداریم بانک مرکزی فعالانه رشد اقتصادی را رو به جلو حرکت دهد، اما اگر بتواند موانعی که دست خودش است را کمتر و آحاد اقتصادی را به سمت فعالیتهای مولد هدایت کند، میتوانیم رشد اقتصادی بهتری را شاهد باشیم.
نظر شما