پنجشنبه ۲ آذر ۱۴۰۲ - ۱۴:۳۸
بانکداری هوشمند انتخاب نیست، ضرورت است

کارشناسان در میزگردی عنوان کردند که شبکه بانکی کشور برای تحقق بانکداری هوشمند، ۵۰ درصد آمادگی دارد، با این حال اگر رویکردهای نوین را به رسمیت نشناسیم، صنعت بانکداری به وضعیت خودروسازی دچار خواهد شد.

نظام بانکی دنیا همواره در مسیر توسعه و پیشرفت قرار داشته است، تا جایی که با عبور از بانکداری سنتی به دنیای بانکداری الکترونیک و سپس دیجیتال رسیده و حالا چند سالی است که در برخی از کشورهای دنیا، اولویت سیاست‌گذار پولی و بانکی، رسیدن به بانکداری هوشمند و تسهیل فرایند پاسخ به نیازهای مردم در کمترین زمان ممکن است.

بانکداری هوشمند به ‌عنوان یک مرحله جدید و توسعه‌یافته از شبکه بانکی، رویکردی است که با تمرکز بر رفتارشناسی مشتری و در بستر داده‌های یکپارچه مالی، درصدد تامین نیازهای مشتری، باتجربه مطلوب است. نیازهایی که در بانکداری مدرن با کمترین هزینه و کوتاه‌ترین زمان ممکن، شناسایی و پاسخ داده می‌شود.

هفته‌نامه تازه‌های اقتصاد در میزگردی با حضور علی عبداللهی، مدیرعامل سابق شرکت ملی انفورماتیک و داود محمدبیگی، مدیر سابق اداره نظام‌های پرداخت بانک مرکزی، به بررسی ابعاد مختلف بانکداری هوشمند پرداخت.

عبداللهی، عضو هیات ‌علمی دانشگاه شهید بهشتی با اشاره به مزایای هوشمندسازی نظام بانکی، اظهارداشت: اگر خیلی سریع، رویکردهای نوین در حوزه بانکداری را به رسمیت نشناسیم، صنعت بانکداری به وضعیت صنعت خودروسازی دچار خواهد شد، بنابراین بانکداری هوشمند، یک انتخاب نیست، بلکه یک ضرورت است. چه بخواهیم و چه نخواهیم این فناوری‌ها وارد، فراگیر و گسترده می‌شود.

محمدبیگی نیز در بخشی از صحبت‌های خود با تاکید بر ضرورت ایجاد بستر رقابت‌پذیر برای بانک‌ها، افزود: تکنولوژی‌هایی که در حوزه بانکداری هوشمند در دنیا هستند، هزینه‌های قابل‌توجهی در بر دارد و بانک‌ها باید سرمایه‌گذاری و هزینه کنند تا بتوانند مسیر هوشمندسازی را طی کنند. این صاحب‌نظر در حوزه پرداخت و بانکداری دیجیتال، معتقد است: باید بانکداری را یک صنعت بدانیم، صنعتی که باید با اقتصاد بازار کار کند و از اقتصاد دستوری فاصله بگیرد. باید رقابت و شرایط رقابت‌پذیری و درآمدزایی را برای صنعت بانکی کشور ایجاد کنیم.

در ادامه، مشروح میزگرد با موضوع "بانکداری هوشمند، ضرورت‌ها و مزایای آن"، با حضور مدیرعامل سابق شرکت ملی انفورماتیک و مدیر اداره نظام‌های پرداخت بانک مرکزی را می‌خوانید؛

اگر بخواهیم از مفهوم بانکداری هوشمند، توصیف و تعریفی ارائه کنیم، چه ویژگی‌هایی را در این نوع بانکداری باید در نظر داشت تا به یک تعریف مشخص رسید؟ در کل مرزبندی مدل بانکداری هوشمند، الکترونیک و دیجیتال، کجاست؟

محمدبیگی: اگر بخواهم خیلی ساده، به تفاوت‌های میان سه مرحله بلوغ نظام بانکی (بانکداری الکترونیک، دیجیتال و هوشمند) اشاره کنم، باید توجه داشت که در بانکداری الکترونیک، تمام تمرکز بانک‌ها روی طراحی محصول و گسترش کانال‌های ارتباطی بود و در کل ارتباط بین بانک و مشتری، معمولاً یک‌طرفه بوده است. یعنی تنها مزیتی که مشتری در آن سیستم داشت، این بود که می‌توانست در ساعات غیرکاری و در هر زمانی از شبانه‌روز، از طریق کانال‌های ارتباطی بانک، درخواست خود را به بانک ارائه کند.

اما وقتی که بحث بانکداری دیجیتال هم‌زمان با گسترش فناوری و نیازهای مشتریان بانکی، مطرح شد، بانک‌ها تلاش کردند تا این ارتباط را دوطرفه کنند، به بیان دیگر، صرفاً بحث درخواست مشتری مطرح نبود و بانک منتظر نمی‌ماند تا ببیند که مشتری چه می‌خواهد، بلکه بانک به ‌صورت فعالانه وارد می‌شود و نیازها را شناسایی می‌کند، به مشتری پیشنهاد می‌دهد و از طریق اطلاعاتی که از مشتری جمع می‌کند، رفتار مشتری را تحلیل می‌کند. بنابراین یک مفهوم جدیدی را در حوزه بانکی ایجاد کرد که به نظرم الان در کشورمان، در حال تمرین الفبای این موضوع هستیم.

حال وقتی صحبت از بانکداری هوشمند می‌شود که در حقیقت یک مرحله جدیدی از حوزه بانکی است و مرحله بلوغ‌یافته از بانکداری دیجیتال محسوب می‌شود، باید در نظر داشت اتفاقی که در بانک می‌افتد، به‌ گونه‌ای است که بانک به نیازهای ناشناخته مشتری نیز توجه می‌کند. یعنی اگر بخواهیم تعریفی از هوشمندی داشته باشیم، باید توجه کنیم که در بانکداری هوشمند، بانک باید این توان را داشته باشد که ضمن اینکه منابع مشتری را مدیریت می‌کند و درخواست‌های عادی مشتری را پاسخ می‌دهد، حتی به یک سری از موارد که خود مشتری هم به آن توجهی نداشته است، بانک توجه می‌کند و برای آن نیازها پاسخ دارد و به مشتری پیشنهاد و ارائه می‌کند.

عبداللهی: تا قبل از این، در خصوص سیستم‌های فنی هوشمند، می‌توانستیم صحبت کنیم، ولی اتفاقاتی که در دهه اخیر و به ‌خصوص سه تا چهار سال گذشته رقم خورده است، به‌ گونه‌ای بوده که با گسترش فناوری‌هایی مثل هوش مصنوعی، بلاک‌چین و تحلیل بیگ دیتا، جسارت و جرات را پیدا کردیم تا پیرامون پدیده‌های فنی، اجتماعی و اقتصادی هوشمند هم صحبت کنیم. به بیان دیگر، سطح هوشمندی یک‌لایه بالا آمده است. در حقیقت از سطح سیستم‌های فنی به سطح پدیده‌های رفتاری و مدیریتی آمده است. به همین دلیل، کلیدواژه‌هایی همچون بانکداری هوشمند، اقتصاد هوشمند و شهر هوشمند، معنادار شده است.

بنابراین در این فضا، بانکداری هوشمند، یک سیستم یادگیرنده و مبتنی بر فناوری‌های نو می‌شود که در عین‌ حال که می‌تواند نیازمندی‌ها را تشخیص دهد، می‌تواند به آن نیازها، پاسخ هوشمندانه‌ای هم ارائه کند، بدون اینکه نیاز به مداخله انسان باشد. به بیان دیگر، یک سیستم یادگیرنده است و متناسب با نیازهای مشتری می‌تواند به ‌موقع و در لحظه پاسخگوی نیازها باشد، بنابراین این یک تعریف جامع از بانکداری هوشمند است. یعنی این بانکداری، در پارادایم هوشمندسازی معنا پیدا می‌کند.

اگر بخواهیم وضعیت بانکداری در کشورمان را ارزیابی کنیم، به نظر شما در حال حاضر در کدام مدل قرار می‌گیرد؟ آیا هوشمند است؟

محمدبیگی: اول باید توجه داشت که بانک‌ها در این مسیر، تفاوت‌هایی دارند. منتهی وقتی به‌ صورت کلی به موضوع نگاه می‌کنیم، به یک برآیند از کل شبکه بانکی بسنده می‌کنیم، بنابراین معتقدم تا دهه ۹۰، تمرکز بانک‌ها بر بانکداری الکترونیک بود و از سال ۱۴۰۰ به بعد، (از دوران کرونا به بعد)، یک تلنگری به بانک‌ها زده شد و یک اعتماد به نفسی هم به بانک‌ها داده شد. به ‌گونه‌ای که بانک‌ها متوجه شدند که بدون شعبه هم می‌توانند کار کنند، اما تا قبل از آن، اگر به یک بانکی گفته می‌شد که باید شعب خود را ببندد، ولی کار هم باید تداوم داشته باشد، به نظر می‌رسید که پذیرش آن برای بانک، بسیار سخت بود. طبیعتاً در دهه جدید، بانک‌ها بر ضرورت استفاده از فناوری‌های جدید متمرکز شدند. منتهی معتقدم هنوز در بحث بلوغ و تحول دیجیتال و در استفاده از فناوری‌هایی در زمینه تحلیل اطلاعات بزرگ همچون بهره‌مندی از هوش مصنوعی، عقب هستیم. اگرچه که قدم‌هایی برداشته شده، اما هنوز کارهایی که باید انجام شود، در حوزه بانکی انجام نشده است و هنوز جای کار دارد.

توجه کنید که بانک یک وظیفه اصلی دارد و آن مدیریت پول مشتری است یا همان پرداخت و مدیریت موجودی و مالی مشتری را انجام دهد. اما الان اگر یک مشتری بانک بخواهد یک وام خُرد از بانک دریافت کند، کماکان همچون گذشته باید به ‌صورت حضوری به شعبه بانک مراجعه کند، ضامن داشته باشد، احراز هویت شود و موارد مشابه. خب، اینها مسائل و مواردی است که در فرایندهای پیچیده بانکی وارد می‌شود و معتقدم در این بخش‌ها، بسیار جای کار و توسعه هوشمند وجود دارد، تا مثلاً روند وثیقه‌گذاری راحت‌تر و تسهیل شود. بنابراین بعد از این مسیر، به بانکداری هوشمند می‌رسیم.

اساساً در شرایط کنونی، بانکداری در کشورمان با مدل مطلوب بانکداری هوشمند، چقدر فاصله دارد و چه چالش‌ها و موانعی بر سر راه تحقق بانکداری هوشمند وجود دارد؟

عبداللهی: در مسیر بانکداری هوشمند، هنوز در گام‌های ابتدایی هستیم و خیلی جای کار دارد. اولاً باید یک سری از زیرساخت‌ها فراهم شود. یکی از مهم‌ترین زیرساخت‌های شکل‌گیری بانکداری هوشمند، بحث زیرساخت‌های داده‌ای و اطلاعاتی است. در این زمینه باید کار شود و یکپارچگی داده‌ها و بحث داده‌های باز نیاز به زیرساخت‌های مناسب دارد. درست است که یک سری اتفاقات افتاده است، اما معتقدم هنوز تا نقطه ایده‌آل، خیلی جای کار داریم. موضوع بعدی این است که باید به یک سری از مفاهیم اساسی، بیشتر بپردازیم؛ مثلاً مدتی است که در فضای بانکی، به شکل زیاد، سامانه راه‌اندازی شده و سامانه‌محور شده‌ایم، بدون اینکه توجهی به معماری سامانه و معماری فناوری اطلاعات داشته باشیم. بنابراین باید به این مسائل بپردازیم، گرچه ممکن است گفته شود که این بحث‌ها مربوط به یکی - دو دهه قبل است، اما واقعیت این است که باید این زیرساخت‌ها فراهم شود تا بعداً بتوانیم میوه آن را بچینیم. خیلی وقت‌ها هم فقط موضوع زیرساخت‌های فنی و نرم‌افزاری نیست و بحث نیروی انسانی هم باید مورد توجه قرار بگیرد تا با یکپارچه شدن تمام این موارد، بتوان به یک بانکداری هوشمند ایده‌آل دست یافت.

بنابراین در ابتدای راه هستیم. در این باره یک تحقیقی انجام شده بود و تاکید داشت که اگر بانک‌ها به ‌اندازه ۴۰ درصد دیجیتالی شده باشند، آن زمان می‌توانند بانکداری هوشمند را شروع کنند. بنابراین معتقدم باید به این نقطه برسیم که بانکداری ما یک بانکداری یادگیرنده مبتنی بر فناوری‌های نو، عامل‌های هوشمند، احراز هویت هوشمند، اعتبارسنجی هوشمند و فرآیندهای هوشمند باشد.

محمدبیگی: به نظرم ابتدا باید به این سوال پاسخ داد که چرا باید بانک هوشمند شود؟ به ‌هر حال تکنولوژی‌هایی که در این حوزه هستند، هزینه‌های قابل‌توجهی در بر دارد و بانک باید سرمایه‌گذاری و هزینه کند تا بتواند مسیر هوشمندسازی را طی کند. خب در این باره، سیاست‌گذار باید بانک را ترغیب کند و در کنار کمک به بانک در مسیر هوشمند شدن، مشوق‌هایی را هم در نظر بگیرد. به بیان دقیق‌تر، ایجاد فضای رقابت‌پذیری در بانکداری هوشمند، بستری است که باعث حرکت بانک‌ها به هوشمندسازی در این حوزه می‌شود تا مشتری بیشتری جذب کنند و قیمت تمام شده برای بانک را کاهش دهند.

موضوع دیگر در خصوص چالش‌ها و موانع، پنجره ما با دنیاست، یعنی تا زمانی که یک حصاری اطراف خودمان کشیده‌ایم و تعداد بانک‌ها نیز محدود است، رسیدن به بانکداری هوشمند با کندی پیش می‌رود و نیاز است تا جاده این مسیر صاف و بانک‌ها تشویق شوند تا به سمت بانکداری هوشمند حرکت کنند.

برای تحقق بانکداری هوشمند در کشورمان، نیاز به چه زیرساخت‌های قانونی و فنی داریم؟

عبداللهی: برای پاسخ به این سوال، ابتدا به مقدمه‌ای اشاره می‌کنم. اولاً اقتصاد ما تا حدود زیادی دولتی و خصولتی است و این موضوع باعث می‌شود که رقابت به شکل مطلوبی شکل نگیرد. همچنین با فناوری‌هایی در حوزه دیجیتال و هوشمندساز روبرو هستیم که به شدت گسترده هستند و همه ابعاد زندگی کاری افراد را شامل می‌شوند و از سوی دیگر سرعت این فناوری‌ها بسیار زیاد است. حال با در نظر گرفتن این موارد، معتقدم با سیستم‌های سنتی و محتاط نمی‌توان به ‌سرعت در مسیر فراگیری هوشمندسازی قرار گرفت. همیشه گفته‌ام که با نیمه سنتی مغز نمی‌توانیم برای نیمه دیجیتال تصمیم‌گیری کنیم و عقب خواهیم ماند. حتماً باید رویه‌ها تغییر کند، رویکردها در دنیا به سمت مدرن‌ شدن است. بانکداری هوشمند، سیاست‌گذاری، سرمایه‌گذاری و مدل‌های کسب ‌و کاری هوشمند می‌طلبد. به نظرم مهم‌تر از زیرساخت‌های فنی، باید زیرساخت‌های رفتاری و مدیریتی و سیاست‌گذاری را اصلاح کرد و مورد توجه قرار داد.

محمدبیگی: اولاً باید بانکداری را یک صنعت بدانیم، صنعتی که باید با اقتصاد بازار کار کند و از اقتصاد دستوری فاصله بگیرد. باید رقابت و شرایط رقابت‌پذیری و درآمدزایی را برای صنعت بانکی کشور ایجاد کنیم و از این محل مطمئناً هم مشتری و هم بانک، منتفع خواهند شد. وقتی به گذشته نگاه می‌کنیم، مشخص است که در دهه ۹۰ فاصله بسیار کمی با بانکداری جهانی داشتیم. به دلیل اینکه در آن مقطع، تمرکز دنیا بر روی کارت پلاستیکی بود و ما هم در داخل کشور، بر روی این نوع کارت‌ها تمرکز داشتیم و شرایط کشور هم به‌ گونه‌ای بود که مردم این رویکرد بانکی را پذیرفتند. ولی هر چقدر که از دهه ۹۰ به سال‌های اخیر آمدیم، فاصله زیاد شد. اما با همه این اوصاف، معتقدم وجود یک ریسک باعث می‌شود تا بانک‌ها بدون اینکه حاکمیت شرایط را فراهم کند به سمت بانکداری هوشمند حرکت کنند. ریسک مدنظر، ابزارهای نوظهور پرداخت است که رگولاتور و حاکمیت پولی را تهدید می‌کند، بنابراین این تهدیدی است که بانک‌ها باید به آن توجه داشته باشند و باید به سمتی بروند که مشتری تا حد امکان، از خدمات هوشمند استفاده کند.

عبداللهی: امروزه در سیستم‌های هوشمند، تئوری‌های کلاسیک جواب نمی‌دهد. چیزی که امروز در بانکداری و سیستم‌های هوشمند مطرح است، بازاریابی بر مبنای میکرو لحظه‌هاست. بنابراین همه چیزهایی که تا به امروز به آن فکر می‌کردیم را باید با طرح جدید و نو، جایگزین کنیم. از تمامی تئوری‌های پایه مدیریتی و اقتصادی تا روش‌های بازاریابی و مدیریت فرایندها، باید اصلاح شود و جایگزینی صورت پذیرد.

سال‌های سال است که سیاست‌گذاران و تصمیم‌گیران از چالش ناترازی بانک‌ها گلایه و انتقاد دارند. به نظر شما، حرکت به سمت بانکداری هوشمند، تا چه میزان می‌تواند به بهبود وضعیت ناترازی و در نهایت تراز شدن بانک‌ها کمک کند؟ آیا مدل‌های درآمدی بانک‌ها دستخوش تغییر مثبت خواهد شد؟

عبداللهی: آمارهای بین‌المللی نشان داده است که استفاده از فناوری هوشمندسازی از دو جنبه می‌تواند تاثیرگذار باشد. اول از جنبه کاهش هزینه‌ها که به موضوع کارایی توجه دارد و مهم است. وقتی یک بانک موفق به جمع‌آوری و کاهش شعب شود و در مقابل با استفاده از یک عامل هوشمند مثل اپلیکیشن موبایلی پاسخگوی نیاز مشتریان باشد، منجر به ‌صرفه‌جویی قابل‌توجه در هزینه‌های بانک می‌شود. یا اگر بانک بتواند فرایندهای پیچیده بانکی را با استفاده از سیستم‌هایprocess mining و data maining بهینه کند تا فرایندها کوتاه‌تر و سریع‌تر شود، منجر به کاهش هزینه‌های نیروی انسانی و رفت ‌و آمد خواهد شد، بنابراین از این منظر، برای تمامی بانک‌ها امکان اجرا و پیاده‌سازی وجود دارد.

از سوی دیگر، موضوع اثربخشی مطرح می‌شود. یعنی سهم بازار گسترش یابد و مشتریان بیشتری برای بانک جذب شود و پاسخگویی موثرتری به نیازهای مشتریان رقم بخورد یا امروزه می‌گویند تجربه بهتری را به مشتری در طول سفرش در حوزه‌های مختلف بدهد و همچنین همگرایی بیشتری با مشتری حاصل شود و فقط پوشش نیازهای بانکی مدنظر نباشد و سایر نیازهای بیمه‌ای هم پوشش داده شود و حتی کارهای سرمایه‌گذاری و نقدینگی مشتری در بازارهای سرمایه‌ای توسط بانک هوشمند انجام شود، بنابراین همه این موارد امکان‌پذیر است، منتهی بخش دوم منوط به این است که اصل رقابت در صنعت به رسمیت شناخته شود تا بانک‌ها برای اجرای این رویکرد، انگیزه داشته باشند.

محمدبیگی: معتقدم در این باره باید راهبرد اصلی، اقتصاد مشارکتی باشد. یعنی استفاده حداکثری از تمام بازیگران باید مورد توجه و راهبرد بانک باشد. خب طبیعتاً حرکت در این مسیر باعث گسترش بازار خواهد شد. هر چند نکته مهم این است که تمام تمرکز چه در حوزه دیجیتال و چه در حوزه هوشمندی، مشتری است. این در حالی است که امروزه نیاز هر مشتری با مشتری دیگر در بانک، متفاوت است. هر مشتری نیاز خود را دارد و بنابراین محور مشتری است و باید تمرکز بانک بر رفع نیازهای مشتری باشد.

با همه این اوصاف، آیا نظام بانکی کشورمان آمادگی ورود به بانکداری هوشمند جهانی را دارد؟ یا اینکه ممکن است با توجه ‌به چالش‌های مطرح شده، همچنان روند فعلی تداوم داشته باشد؟

عبداللهی: ابتدا باید توجه داشت که چندلایه وجود دارد. مثلاً در لایه زیرساخت‌های فنی یک سری از آمادگی‌ها وجود دارد، ولی نیازمند سرمایه‌گذاری بیشتر است. در لایه فرایندها اگر بخواهیم صحبت کنیم، باید گفت در این حوزه آمادگی تقریباً ۵۰ درصدی وجود دارد، چرا که هنوز خیلی از فرآیندها، همان روند سنتی و کلاسیک و غیرمدرن را طی می‌کنند. در لایه‌های حکمرانی هم به همین ترتیب است. اما در مجموع می‌توان گفت یک آمادگی ۵۰ درصدی در شبکه بانکی کشور برای تحقق نظام بانکداری هوشمند وجود دارد. ولی این ماشین در حال حرکت است و نمی‌توان گفت که توقف کنیم تا همه چیز فراهم شود و بعد حرکت کنیم. بالاخره بانک در حال حرکت، باید خدمات بانکداری را ارائه کند. مهم این است که بانک آگاه باشد و بداند که وارد پارادایم جدیدی می‌شود. همچنین ضرورت دارد که مدیران عامل بانک‌ها و مجموعه سیاست‌گذار، سطح آگاهی و دانش خود نسبت به این موضوع را افزایش دهند. مسلما همان‌طور که اشاره شد، فناوری با سرعت به پیش می‌رود و توقفی ندارد، نوآوری منتظر تقویم‌های رومیزی ما نمی‌ماند. منتظر این نمی‌ماند که رگولاتور پشت درهای بسته، بخشنامه‌ای را ابلاغ کند.

با توجه‌ به سرعت پیشرفت تکنولوژی‌های حوزه بانکداری هوشمند در دنیا، اگر فاصله بانکداری ما با فضای هوشمند تداوم داشته باشد و سرعت این ماشین بیشتر نشود، چه چالش‌هایی ممکن است برای شبکه بانکی و مشتریان به وجود بیاید؟

محمدبیگی: امیدوارم که این فاصله روزبه‌روز کمتر شود. ولی با فرض اینکه بانک‌ها نتوانند خودشان را با نیاز مشتری در فضای هوشمند تطبیق دهند، ممکن است چالش‌هایی شکل بگیرد. به بیان دیگر، همان‌طور که پیش‌تر اشاره شد، نیاز مشتریان بانکی بر دو موضوع پرداخت و سرمایه‌گذاری (مدیریت مالی) است. بنابراین در حوزه پرداخت، هنوز رقبای دیگری که وجود دارند، همچون ارزهای دیجیتال، خوشبختانه خیلی کارا نیستند. اگرچه که به ‌هرحال یک عده‌ای هم از این ابزار استفاده می‌کنند، اما نمی‌توانیم بگوییم که در پرداخت‌های خُرد و روزمره و عادی، مردم از ابزار رمزارز استفاده می‌کنند. بنابراین حتی اگر این فاصله با بانکداری هوشمند کمتر نشود، مردم در حوزه پرداخت، همچنان از بانک‌ها و ابزارهای بانکی استفاده می‌کنند. ولی در حوزه سرمایه‌گذاری، قدری تردید دارم. کمااینکه همین‌ الان هم آمارهای رسمی بانک مرکزی را نگاه کنید، سیگنال‌ها و هشدارهایی را ملاحظه می‌کنید که سیالیت پول بیشتر شده و پول‌ها بیشتر از حساب‌های بلندمدت به کوتاه‌مدت آمده‌اند. بنابراین در این شرایط اگر بانک‌ها با مدیریت یکپارچه دارایی مشتری، (یعنی بانک و بورس و بیمه) نتوانند برای مشتری جذابیت ایجاد کنند، ممکن است در حوزه سرمایه‌گذاری اتفاقات خوبی را شاهد نباشیم، بنابراین حاکمیت باید برای این مسئله فکر و تدبیر داشته باشد.

عبداللهی: به نظرم، اگر خیلی سریع، رویکردهای نوین در حوزه بانکداری را به رسمیت نشناسیم، صنعت بانکداری به وضعیت صنعت خودروسازی دچار خواهد شد، یعنی پُرمدعا، پُرهزینه و بی‌کیفیت. این اتفاقی است که به نظرم نه برای بانکداری دیجیتال، بلکه برای کل صنعت دیجیتالی و آی تی ما در حال رقم‌ خوردن است.

در پایان اگر مطلبی به عنوان جمع‌بندی دارید، بفرمایید.

محمدبیگی: به‌ هر حال، بزرگ‌ترین مزیت حرکت به سمت بانکداری هوشمند، منفعت برای مشتری است و البته در کنار آن، بانک هم در فرایندها، نظارت و مدیریت‌های نقدینگی و ریسک خودش، از این هوشمندسازی نظام بانکی، بهره‌مند خواهد شد. هر چند باید بدانیم که مسیر پُرچالشی است و شرایطی که ما در کشور داریم، مسیر هوشمندسازی را برای بانک‌ها سخت کرده است. زیرساخت‌ها بعضاً آماده نیست و متاسفانه در این مسیر، بانک‌ها تنها هستند. یعنی خیلی از این اتفاقات باید در سایر حوزه‌ها بیفتد، ولی چون نمی‌افتد، تبعاتش گریبان بانک‌ها را می‌گیرد. اگر سامانه یکپارچه‌ای برای احراز هویت و یا برای احراز اسناد نداریم، تبعات این مسئله، گریبان‌گیر بانک می‌شود و بانک نمی‌تواند در فرایندهای موجودش، سهولت برای مشتری ایجاد کند. بنابراین در مجموع، زیرساخت‌ها، مقررات، رقابت، مشتری و ارتباط با دنیا، بسته‌ای است که باید مورد توجه سیاست‌گذاران نظام بانکی و تصمیم‌گیر قرار بگیرد تا بتوان این مسیر سخت و پُرچالش را پشت سر گذاشت و به بانکداری هوشمند جهانی رسید.

عبداللهی: تقریباً از سال‌های پایانی قرن بیستم، با سرعت بسیار زیادی از پارادایم سنتی مکانیکال فیزیکی، وارد پارادایم دیجیتالی شدن شدیم. خیلی‌ها می‌گفتند که تا صد سال آینده در همین پارادایم باقی می‌مانیم، ولی اتفاقی که افتاد، با سرعت بسیار بیشتری از حدود سه چهار سال قبل، وارد پارادایم هوشمندسازی شدیم. خب برای موفقیت در این پارادایم، باید به قوانین آن احترام بگذاریم و مبتنی بر قواعد آن حرکت کنیم. پس با این مقدمه باید تاکید داشت که بانکداری هوشمند، یک انتخاب نیست و یک ضرورت است، چه بخواهیم و چه نخواهیم این فناوری‌ها وارد، فراگیر و گسترده می‌شود و مشتریان به سراغش می‌روند و به یک نحوی از آن استفاده می‌کنند. اگر توقف کنیم، با بلدوزر از روی ما رد می‌شود و اگر بانک باشید، نابود می‌شوید، بیمه هستید نابود می‌شوید. کارگزاری بورسی هستید که به این فناوری‌ها نمی‌خواهید بپیوندید، خب مضمحل می‌شوید. بنابراین این یک اجبار است و باید به آن بپردازیم. حال اگر بخواهیم حرکت کنیم، باید سرعت‌مان را با این فناوری، تنظیم کنیم و امیدوارم که صنعت بانکداری ما هم با سرعت متناسب و با توجه به واقعیت‌های کشور، در این مسیر حرکت کند تا فاصله بانکداری ما با استانداردهای دنیا، بیشتر نشود و به سمت کم شدن میل کند.

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha