دکتر روزبه بالونژاد نوری، عضو هیات علمی پژوهشکده امور اقتصادی: در زمینه کنترل نقدینگی یا نرخ ارز و مواردی مانند اینها، یکی از نکاتی که در سیاستگذاری اهمیت بسیاری دارد، این است که بدانیم مقصد کجاست.
فرض کنید ما یک مسیر زمانی نرخ رشد اقتصادی داریم، مثلا برای امسال ۳ درصد و سال بعد ۴ درصد. حال باید ببینیم عدد بهینهای که منابع نیاز داریم چقدر است؟ آن مقصد اندازه سیاست ما را تعیین میکند. باید توجه داشت که تعیین حجم بهینه نقدینگی، باید برای دورههای محدود زمانی و تنها برای دورهای که نرخ تورم شدید است مورد استفاده قرار گیرد.
این محاسبات را باید برای یکسری متغیرهای کلیدی انجام دهیم. اینکه بدانیم نقدینگی چقدر باید باشد به ما کمک میکند که تصمیم بگیریم آیا میخواهیم نرخ ذخیره قانونی را تغییر دهیم یا نیاز به یک چکش بزرگ نداریم و شاید یک محرک کوچکتر نیز بتواند این کار را انجام دهد.
یا مثلاً راجع به نرخ ارز، ما کریدورمان را چقدر باید تعریف کنیم؟ شیب آن چقدر باشد؟ رشد نرخ ارز باید چقدر باشد؟ وقتی نرخ رشد ارز مثلا میآید روی بازه ۲۰ تا ۲۵ درصد، اثری که تورم روی آن میگذارد یکباره ۴۰ درصد میشود، بنابراین باید ما بدانیم در چه دامنهای از این کریدور میخواهیم سیاستگذاری کنیم.
یک نکته دیگر بحث کنترل ترازنامه است. کنترل ترازنامه جزو سیاستهای نامتعارف است که به کمک سیاستهای پولی آمده است، اما این ابزارها دامنه دارند، یعنی اگر یک زمانی بیشتر از آنها استفاده کنید، خاصیت خود را از دست میدهند.
الان در سیاستهای مالی هم سیاستهای نامتعارف در کشورها مطرح شده، چون خیلی از کشورها با این حوزه مشکل پیدا کردهاند، ما هم شاید بتوانیم در آن حوزه کاری انجام بدهیم و به عنوان ابزار از آن کمک بگیریم.
نظر شما