مهمترین عامل موثر بر تورم در میانمدت و بلندمدت به گواه بسیاری از کارشناسان و تئوریهای اقتصادی، رشد نقدینگی است. جدیدترین آمارهای اعلامی بانک مرکزی نشان میدهد سرعت رشد نقدینگی در آذرماه سالجاری به ۲۷ درصد کاهش یافته است. این رقم در حالی محقق شده که در مهر ماه سال ۱۴۰۰ یعنی در آغاز دولت سیزدهم، نرخ رشد نقدینگی به ۴۲.۸ درصد رسیده بود. بررسی تاریخچه شاخص رشد نقدینگی نشان میدهد این میزان کاهش رشد نقدینگی، تاکنون بیسابقه بوده است.
مانع باقی مانده در مسیر کاهش تورم
کاهش چشمگیر نرخ رشد نقدینگی، نشان میدهد سیاستهای پولی بانک مرکزی برای کنترل تورم، تا حد بسیار زیادی موفق بوده است. با این حال تورم کنونی به دو دلیل تطابق چندانی با کاهش رشد نقدینگی ندارد. دلیل اول آن است که تاثیرگذاری رشد نقدینگی بر تورم، معمولا با وقفه اتفاق میافتد. بنابراین میتوان انتظار داشت اثر کاهش رشد نقدینگی بر تورم از سال آینده بروز کند. علت دوم اما همان چیزی است که رئیس کل بانک مرکزی از آن به عنوان مهمترین دغدغه خود یاد میکند. انتظارات!
"همچنان فضای انتظارات جامعه تورمی است، ولی متغیرها تحت کنترل هستند. من از جانب متغیرها نگران نیستم، اما نگران انتظارات هستم". اینها جملاتی است که حدود دو ماه پیش رئیس کل بانک مرکزی در یک گفت و گوی مفصل بر زبان آورد. جملاتی که به خوبی نشان میدهد چالش اصلی سیاستگذار پولی در حل مسئله تورم، نه متغیرهای پولی، بلکه انتظارات تورمی است. بررسی روند شاخصهای پولی، راز نگرانی محمدرضا فرزین از انتظارات و تبدیل آن به مهمترین چالش وی برای حل مسئله تورم را آشکار میکند.
در ادبیات مرسوم اقتصادی، انتظارات تورمی را با تحولات حجم پول و به بیان دیگر با میزان سیالیت نقدینگی میسنجند. طبق آمارهای اعلامی بانک مرکزی، سرعت رشد پول در فروردین ماه امسال به ۷۵.۱ درصد رسیده بود. این عدد حاکی از آن است که نقدینگی در فروردین ماه سالجاری به تورمیترین وضعیت خود در دو سال اخیر رسیده بود، به طوری که با وجود کاهش نرخ رشد، توان تورمزایی بالایی داشت. تجربه سالهای اخیر نشان میدهد، انتظارات تورمی جامعه تا حد زیادی معلول نرخ ارز بوده و با رشد نرخ ارز، انتظارات تورمی تشدید میشود. در چنین شرایطی، رشد نرخ ارز در اواخر سال ۱۴۰۱ و اوایل ۱۴۰۲، عامل مهمی در شکلگیری و تشدید انتظارات تورمی بود.
افزایش سرعت گردش پول و تبدیل آن به پول داغ، موضوعی است که در ادبیات رایج اقتصادی هم از آن به عنوان عامل تشدید تورم یاد میشود، موضوعی که کشور در ماههای پایانی سال گذشته و دو ماه نخست سالجاری تجربه کرد. به بیان دیگر، با وجود کاهش سرعت رشد نقدینگی، رشد چشمگیر حجم پول و افزایش سهم آن از کل نقدینگی، باعث افزایش تورم شد. بررسی روند تورم ماهانه، اثر مشهود پدیده پول داغ بر تورم را نمایان میکند.
آمارها نشان میدهد به جز تورم بالای خرداد ۱۴۰۱ که ناشی از حذف ارز ترجیحی بوده، تورم ماهانه در دیگر ماهها، همسو با شدت گرفتن سرعت گردش پول، بالا رفته است. افزایش سرعت گردش پول، نشانهای از تشدید انتظارات تورمی است. تجربه سالهای اخیر نشان داده مهمترین عامل شکلگیری انتظارات تورمی، رشد نرخ ارز در بازار غیررسمی است. از قضا نرخ ارز بازار غیررسمی در ماههای پایانی سال گذشته و اوایل سالجاری، روندی صعودی به خود گرفت. این وضعیت سبب بروز پدیده پول داغ در کشور شد تا جایی که سهم پول از نقدینگی به ۲۶ درصد نزدیک شد.
انتظارات تورمی کنونی در جامعه، مسئلهای نوپدید نیست. سالها ماندگاری تورم بالا در اقتصاد کشور، ناتوانی دولتها در حل مسئله تورم، جهشهای مکرر نرخ ارز به ویژه در ۵ سال اخیر و بسیاری مسائل دیگر، عواملی است که باعث بروز بی اعتمادی جامعه به سیاستگذار اقتصادی شده و رهگذر این بی اعتمادی، انتظارات تورمی به بدترین وضعیت خود طی دهههای اخیر رسیده است. در چنین شرایطی، تعدیل انتظارات تورمی عملا به معنای بازگرداندن اعتماد عمومی به سیاستگذار اقتصادی و به ویژه سیاستگذار پولی و ارزی، یعنی بانک مرکزی است.
بدیهی است بازگشت اعتماد از دست رفته طی دهها سال اخیر، به سادگی و در کوتاهمدت ممکن نیست. شاید بر همین اساس است که رئیس کل بانک مرکزی، انتظارات را سختترین مانع در مسیر کاهش تورم میداند. بازگشت انتظارات به وضعیت عادی، نیازمند تغییر باور جامعه و فعالان اقتصادی است، باوری که طی نیم قرن اخیر در جهت مخربی شکل گرفته و اکنون اصلاح آن به سادگی ممکن نیست.
بانک مرکزی به ویژه در دو سال اخیر، اقدامات مختلفی برای مهار مولفههای اصلی موثر بر تورم اجرا کرده است. اصلاح نرخهای سود در کنار پیگیری سیاست احتیاطی کنترل رشد ترازنامه شبکه بانکی و همچنین افزایش نسبت سپرده قانونی بانکها، از مهمترین اقدامات بانک مرکزی در حوزه پولی برای مهار رشد نقدینگی به عنوان سوخت اصلی تورم بوده است. با این حال این اقدامات هر چند تاکنون توانسته دستاوردهای مهمی از جمله کاهش نرخ رشد نقدینگی به ۲۶.۹ درصد در مرداد داشته باشد، اما نتوانست انتظارات تورمی را به وضعیت عادی بازگرداند.
بر همین اساس، بانک مرکزی برای مدیریت انتظارات تورمی، نرخ ارز را هدف قرار داد. از مهمترین اقدامات دولت و بانک مرکزی که به طور خاص به منظور مدیریت بازار ارز و برطرف کردن التهاب این بازار اجرا شد، میتوان به عرضه ارز در صرافیها و بانکها، عرضه سکه در بورس کالا، راهاندازی مرکز مبادله ارز و طلا با هدف ایجاد مرجعیت قیمت، افزایش حجم معاملات رسمی و سهولت دسترسی متقاضیان بازار ارز و طلا و تامین ارز مورد نیاز واردات کالاهای اساسی در سامانه نیما، انطباق نقشه ارزی و تجاری کشور در جهت مدیریت مطلوب جریان منابع و مصارف ارزی و غیره اشاره کرد.
در این میان البته گشایشهای سیاسی به ویژه در روابط با کشورهای منطقه، نقش موثری در کاهش فوری هیجانات و انتظارات ایفا کرد و به سیاستگذار فرصت داد تا سیاستهای خود را در محیط مناسبتری اجرا کند. گشایشهایی که البته بخشی از آن نتیجه رویکرد دولت سیزدهم در اولویت قرار دادن همسایگان و همچنین پیگیری جدی دیپلماسی اقتصادی در بانک مرکزی بود. این گشایشها در نهایت موجب فروکش کردن فوری بخش زیادی از انتظارات تورمی بود و مقدمهای برای کاهش نوسانات قیمتی بازارهای مختلف از جمله بازار ارز شد. در عین حال، با وجود بهبود انتظارات تورمی طی چند ماه اخیر اما هنوز هم انتظارات تورمی به وضعیت عادی بازنگشته و همچنان بیثبات است تا جایی که رئیس کل بانک مرکزی از آن به عنوان مانع کاهش تورم یاد میکند. در چنین شرایطی، تنها تداوم ثبات و آرامش در بازارهاست که میتواند به فروکش کردن تدریجی انتظارات تورمی کمک کرده و در نهایت مسیر را برای تک رقمی شدن تورم باز کند.
نقش رسانهها در کنترل یا تشدید انتظارات تورمی
دهها سال است که تاثیر انتظارات در جهت دهی به شاخصهای اقتصادی اثبات شده است. بر همین اساس، بروز انتظارات مثبت یا منفی با فاصله زمانی مشخصی بر شاخصهای اقتصادی تاثیر میگذارد. انتظارات همچنین میتواند باعث خنثی شدن سیاستهای اقتصادی شود. نظریه انتظارات عقلایی، بر همین موضوع تاکید دارد. با توجه به اثرگذاری رسانهها بر شکلدهی انتظارات، موضوع تاثیر رسانهها بر شاخصهای اقتصادی و همچنین تقویت یا تضعیف سیاستها، موضوعی پذیرفته شده در تمام دنیاست.
بر همین اساس، مطالعات مختلفی بر روی اثرگذاری اخبار بر شاخصهای اقتصادی و بازارها انجام شده است. یکی از مشهورترین محورهای مطالعاتی، مقایسه اثر اخبار خوب و اخبار منفی بر بازارهاست. مطالعات متعدد محققان اقتصادی طی سالهای گذشته، "اثر نامتقارن اخبار خوب و بد بر بازارها" را اثبات کرده است. این مطالعات نشان میدهد اثرگذاری اخبار بد بر بازارها، به مراتب بیشتر از اخبار خوب است. اثبات اثرگذاری رسانه بر بازارها، کارکرد رسانه را از اطلاعرسانی به ابزاری برای ایجاد اخلال در بازارها تبدیل کرد. بر همین اساس تولید و پمپاژ اخبار منفی، به روش رایج کشورهای صاحب رسانههای جهانی برای برهم ریختن بازار کشورهای هدف تبدیل شد.
ایران طی سالهای اخیر یکی از مشهورترین قربانیان این نوع اخبار بوده است. تاسیس و تامین مالی رسانههای متعدد برای پمپاژ گسترده اخبار منفی، سیاستی است که کشورهای متخاصم طی دهها سال گذشته علیه ایران به کار گرفته اند. یکی از مهمترین کارویژههای این رسانهها، بیثباتسازی بازارهای مختلف از جمله بازار ارز از طریق انتشار اخبار منفی و همچنین شکلدهی و تشدید انتظارات تورمی است. ترسیم چشمانداز سیاه از آینده اقتصاد و بیاعتبارسازی سیاستگذار اقتصادی، روش رایج برخی رسانههای خارجی و داخلی برای دامن زدن به انتظارات تورمی و سپس تبدیل این انتظارات به تورم جدید در کشور است. انگیزههای سیاسی و جناحی، باعث همراهی رسانههای داخلی با این جریان شده و به تشدید انتظارات دامن میزند.
نظر شما