نظریاتی که در اقتصاد وجود دارد عمدتاً با توجه به شرایط زمانی و مکانی خود تنظیم شده و یک وحی منزل نیست که همیشه و همه جا کاربرد داشته باشد، بنابراین اگر در اجرای نظریات اقتصادی، شرایط داخلی موجود کشور را در نظر نگیریم، به مشکل برمیخوریم. اگر اقتصاد را تنها با یک نمودار و بدون مدل سازی تحلیل کنیم، نگاه ساده انگارانه به مسائل اقتصادی است. همه مدل های اقتصادی هم پیشفرض هایی را در نظر میگیرند و بر اساس آن پیشفرض ها نتیجه گیری میکنند. بنابراین اگر دو مدل با پیش فرض مختلف را در نظر بگیریم نتایج متفاوتی به دست میآید، ساختار ها، نهاد ها، انتظارات و حتی تحریم را باید در مدل ها آورد و این محدودیت ها را باید در نظر گرفت.
مدل ها وقتی درست هستند که بازیگران اقتصادی مسیر خود را آزادانه انتخاب کرده باشند، اگر ما محدودیت هایی را روی خرید، واردات، صادرات، تعرفه ها و انواع بازار ها اعمال کنیم، طبیعی است که مدل هایی که میسازیم چیزی بیشتر از زجر دادن داده ها نیست. نوسانات جزء جدایی ناپذیر اقتصاد است و در همه اقتصاد ها وجود دارد و چیز عجیبی نیست، مهم این است که این نوسانات از حد قابل قبولی عبور نکند. سیاست های تثبیت اقتصادی نیز مسئله ای طبیعی است و در همه کتاب های اقتصاد کلان آمده که شما در ادوار تجاری و در جریان نوسانات اقتصادی باید شیب نوسانات را کاهش دهید و نگذارید انتقال شدیدی به اقتصاد وارد شود که در غیر اینصورت آثار غیر قابل کنترلی خواهد داشت.
بنابراین موضوع تثبیت با ثابت بودن تفاوت دارد و همه دولت ها به نوعی تثبیت را دنبال میکنند. تثبیت هموار کردن مسیری است که متغیر های اقتصادی طی میکنند. نوسانات اقتصادی میتواند لزوماً ریشه اقتصادی نداشته باشد، جنگ اوکراین تنش هایی در قیمت مواد غذایی و بیشتر بخش ها ایجاد کرده یا خشکسالی میتواند نوسانات شدیدی در بخش های مختلف ایجاد کند، بنابراین سیاست تثبیت با ثابت کردن تفاوت دارد و در چنین مواردی میتواند به کار رود.
با توجه به شرایط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی که در آن قرار داریم، اقتصاددان باید تحریم را فرض کند و تحلیل کند. برخی میگویند تحریم را بردارید همه مسائل حل میشود پس شما به عنوان اقتصاددان چه کاره اید؟ اینکه راه حل سیاسی است. باید در شرایط موجود اقتصاد، راه حل ارائه کنید. آیا میتوان در این شرایط کاری کرد که شوک ها کاهش پیدا کند؟ بنابراین این شرایط مفروضات مدل سازی اقتصادی است.
تمرکز ما در این چند سال بر نوسانات تورم بوده است و برای اینکه این نوسانات را کنترل کنیم، طبیعی است که به عوامل تاثیر گذار بپردازیم. مطالعات مختلف نشان داده که نرخ ارز حداقل در کوتاه مدت و میان مدت میتواند تورم را تحت تاثیر قرار دهد و اثر آن قابل توجه است. نوساناتی که در بازار ارز ملاحظه میکنیم عمدتا در بازار غیر رسمی یا بازار سیاه اتفاق میافتد، این پرسش را طرح کرد که اما برای کنترل این نوسانات چه باید کرد؟ در این شرایط به نظر میرسد تنها راهی که برای ساماندهی به وضعیت ارز وجود دارد مدیریت عرضه و تقاضای ارز است که خوشبختانه بانک مرکزی گام های خوبی را برداشته است.
عمق دادن به بازار مبادله بسیار مهم است، اگر نرخ ارز بازار غیر رسمی کماکان نرخ مرجع ما باشد، بازار رسمی تشکیل شده خیلی موثر نخواهد بود. تمام تلاش باید این باشد که نرخ ارز مرجع از بازار غیر رسمی به بازار رسمی منتقل شود و این تنها کانالی است که میتواند انتظارات را مدیریت کند، در غیر این صورت ما هرچه تلاش کنیم بازار غیر رسمی کار خود را انجام میدهد و علامت دهی خود را دارد و بر انتظارات اثر خواهد گذاشت. در بحث نقدینگی هم ما بیش از اینکه نگران افزایش رشد نقدینگی باشیم، باید نگران مدیریت نقدینگی در کشور باشیم. ما باید در زمینه نقدینگی مدیریت داشته باشیم و این بخش را رها نکنیم و فقط تمرکز را بر حجم نقدینگی قرار ندهیم، که این کافی نیست. اگر بتوانیم مدیریت نقدینگی را انجام دهیم، آن زمان سیاست انقباضی اعمال شده به تولید لطمه وارد نخواهد کرد.
دکتر عباس عرب مازار، اقتصاددان و استاد اقتصاد دانشگاه شهید بهشتی
نظر شما