محمدصادق علیپور، اقتصاددان و مدرس دانشگاه: در شرایط عادی، صادرکنندگان کالا با افزایش نرخ ارز به صادرات بیشتر کالاهایشان تشویق میشوند و اساساً رشد قیمت ارز، انتظار انجام صادرات بیشتر را هم به وجود میآورد، اما با توجه به شرایط تحریمی کشور، اظهار نظر در این خصوص باید دقیقتر باشد و کشش کالاها برای صادرات مدنظر قرار گیرد.
واقعیت قضیه این است که افزایش صادرات با رشد نرخ ارز، با توجه به شرایط کشور کمی سخت به نظر میرسد، بر همین اساس نباید امکان دسترسی دوباره به بازارهایی که دهه ۸۰ مورد استفاده قرار میگرفت را ساده انگاشت. به عبارتی، مراوده با بازارهای قدیمی مورد پسند است، اما در این خصوص مشکلاتی وجود دارد که نادیدهگرفتن آنها شرایط را تغییر نمیدهد.
علاوه بر این، باید در نظر داشت که صادر کردن هر کالایی یک طرف تجارت محسوب میشود، بخش مهم دیگر آن برگشت مالی است و تا چگونگی آن مشخص نشود، انتظار سودآوری نمیتوان داشت. سوالاتی مانند اینکه آیا باید نرخ رسمی تعیین شده از سوی دولت مورد توجه قرار گیرد، یا برای تصمیمگیری در این زمینه آزاد هستند؟ نیازمند پاسخ است. شفاف نبودن مشوقها هم مسئلهای است که باید مورد توجه قرار گیرد و تا زمانی که مشخص نشود، کار سختتر هم خواهد شد.
بنابراین افزایش نرخ ارز نه تنها منجر به رشد صادرات نمیشود، بلکه تولید داخل و به دنبال آن معیشت مردم را نیز با مخاطره مواجه میکند. بر فرض درباره عرضه کالاها باید این نکته را مورد توجه قرار داد، چنانچه از نوع محصولات کشاورزی باشد، عرضه در داخل کاهش خواهد یافت و اقتصاد کشور با کمبود آن مواجه میشود که این موضوع میتواند با افزایش قیمت کالای مورد نظر و تورم شدید در محصولات کشاورزی همراه شود.
پس منطقی در نابودکردن ریال برای رونق صادرات وجود ندارد، البته کسانی که این موضوع را مطرح کردهاند تنها هدف مورد نظرشان رشد صادرات نبوده، به نظر میآید که بحث تامین بودجه را هم مورد توجه داشتهاند، زیرا بزرگترین عرضهکننده و تقاضاکننده ارز دولت است، فروش آن هم توسط همین نهاد صورت میگیرد، بنابراین افزایش نرخ ارز غیر از مواردی که مورد اشاره قرار گرفت، مخاطرات دیگری هم به دنبال دارد.
اساساً این نظریه در شرایط اقتصاد کشور ما قابلاجرا نیست، اما به شکلهایی در برخی از زمانها بهکار رفته است که با تورم سرسامآور در بعضی از کالاها هم روبرو شد. واقعیت قضیه این است که تکنرخی شدن ارز که در نهایت منجر به افزایش صادرات شود، شاید آرزوی هر فرد آگاهی در این رابطه باشد، ولی مشکل اصلی در مشخص نبودن بازار صادرات است، پس باید بازاری که درباره آن صحبت به میان میآید، معرفی شود.
بازار دهه ۸۰ آزادتر بود و ارتباطات هم وسیعتر انجام میشد و مباحث مربوط به مشکلات انتقال پول به شکل امروز وجود نداشت و دریافت و پرداخت در معاملات ارزی راحتتر صورت میگرفت. متاسفانه در دهه ۹۰ به خصوص اواخر آن، تمام مراودات تجاری مشکل پیدا کرد و اکنون هم شرایط سختی پیش روی بخش تجارت کشور است.
نظر شما