چهارشنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۲ - ۱۱:۱۹
تیغ تحریمی آمریکا علیه اقتصاد ایران کُند شد

رئیس اتاق مشترک بازرگانی ایران و چین با تاکید بر اینکه میزان تجارت غیردلاری جهان طی ۵ سال اخیر، ۱۰ برابر شده است گفت: معتقدم آمریکا یک تیغی در اختیار داشت به نام تیغ تحریم، که دیگر اثر گذشته را ندارد و کُند شده است.

عضویت ایران در گروه بریکس، به عنوان یکی از بلوک‌های بزرگ اقتصادی تشکیل شده در جهان، بازخوردهای داخلی و خارجی بسیار خوبی داشته است. فرصت‌های تجاری و ظرفیت‌های ایجاد شده برای کشور، بسیار حائز اهمیت است و از سویی، ایران نیز به عنوان یکی از بزرگترین کشورهای دارنده ذخایر نفت و گاز جهان، مورد توجهات ویژه سایر اعضا قرار گرفته است. اینکه چه فرصت‌ها و زمینه‌هایی پیش روی اقتصاد ایران قرار دارد و تجار و بازرگانان ایرانی چگونه باید از این ظرفیت استفاده کنند؟ سوالاتی است که هفته‌نامه تازه‌های اقتصاد در گفتگویی تفصیلی با مجیدرضا حریری، رئیس اتاق بازرگانی مشترک ایران و چین مطرح کرده است که شرح آن از نظر می‌گذرد:

ایران به عنوان عضو جدید بریکس انتخاب شد. تحلیل شما از این موفقیت چیست و فکر می‌کنید چه دستاوردهایی را برای کشورمان به همراه داشته باشد؟

در ابتدا باید بدانیم که اصل موضوع این است که یک عده‌ای در دنیا با ما دعوای سیاسی دارند و جنگ را در زمین اقتصاد آورده‌اند و عملا ما بیشتر از اینکه درگیری سیاسی و نظامی با طرف‌های مقابل داشته باشیم، درگیری اقتصادی داریم. اتفاقی که به ویژه از سال ۱۳۹۷ به بعد بر اقتصاد ایران اثر داشت و یک جهش ارزی داشتیم، زیرا امکان فروش نفت را از ما گرفته بودند و با کمبود منابع ارزی مواجه شده بودیم. در تجارت خارجی سه اصل اولیه بانک، بیمه و حمل و نقل را داریم که این سه مورد تحت فشار تحریم‌ها قرار داشت. به بیان دیگر تحریم‌کننده آگاهانه می‌دانسته است که با ما چه کاری انجام می‌دهد. دو مدل برخورد وجود داشت، یک مدل این بود که ما پلن B برای چنین وضعیتی نداشتیم و معطل مذاکره و اروپایی‌ها بودیم و اینستکس را مطرح می‌کردیم. در حقیقت یک دوران بی‌عملی را گذراندیم. به هر حال از یک جایی، به این نتیجه رسیدند که این معطلی نه تنها دردی را از ما دوا نمی‌کند، بلکه بیشتر هم به مقصودی که طرف مقابل برای ما طراحی کرده نزدیک می‌شویم. بنابراین دو مساله مطرح شد، یکی اینکه به دنبال رفع تحریم‌ها باشیم. راه دیگر هم این است که بتوانیم اثر تحریم‌ها در اقتصادمان را کم و کمتر کرده و به نوعی مدیریت کنیم. برای این کار نیاز است که به روش‌ها و راه‌های جدیدی فکر شود. یکی از بحث‌هایی که مطرح شد، هدف‌گذاری گسترش تجارت با ۱۵ کشور همسایه با دو کشور چین و هند که در نتیجه یک محور ۱۷ کشوری را هدف‌گذاری کردیم، که اتفاقات خوبی هم افتاد. یعنی بخشی که در وزارت امور خارجه تحت عنوان معاونت دیپلماسی اقتصادی فعالیت می‌کند، در این حوزه متمرکز شد. پس از این هدف‌گذاری، به سمت کشورهای آسیایه میانه، آمریکای لاتین و آفریقا رفتیم. همزمان، از اواخر سال ۹۸، بحث ما در خصوص تجارت تعرفه آزاد با اوراسیا شروع شد که خب اثرات خوبی به همراه داشت، هرچند ظرفیت‌های بسیاری در این منطقه مغفول مانده که هنوز می‌توان بر روی آن کار کرد. موضوع پیگیری عضویت در سازمان همکاری شانگهای را مطرح کردیم و به شکل جدی دنبال شد و خوشبختانه با سفرها و دیدارهایی که بین رئیس‌جمهور ایران و چین و رئیس‌جمهور ایران و روسیه برگزار شد، مقدمات این موضوع فراهم شد و حدود یکسال و چندماه پیش، عضویت ما پذیرفته شد و مقدمات آن انجام گرفت و در نهایت چندماه پیش هم، این عضویت قطعی شد و تمام مراحل آن به پایان رسید. در کنار این بحثی در داخل گروه بریکس به عنوان بریکس پلاس مطرح شد و از سال ۲۰۱۵ این ایده در بریکس مطرح شده بود که بتوانند تعداد اعضا را بیشتر کنند، اما خیلی جدی گرفته نمی‌شد تا اینکه حدود یکسال و نیم پیش در اجلاسی که در بریکس انجام شد، رئیس‌جمهور چین به شدت روی این مسئله پافشاری کرد که ما می‌توانیم تعداد اعضا را افزایش بدهیم و حدود ۳۰ کشور تقاضا داشتند در این گروه عضو شوند. در نهایت از بین این کشورها، هفته گذشته در اجلاس ژوهانسبورگ، شش کشور از جمله ایران، پذیرفته شدند و نشان می‌دهد که اهمیت اقتصاد کشور ما برای آینده اقتصاد دنیا به گونه‌ای است از بین ۳۰ کشور متقاضی، ایران پذیرفته شد. به اعتقاد بنده، جغرافیای سیاسی و اقتصادی دنیا، در حال تغییر است. به بیان دیگر، بلوک‌های قدرت متنوعی در دنیا در حال تشکیل است. این بلوک‌های قدرت در مقابل آن بلوک قدرت تک صدایی است که بعد از فروپاشی شوروی به عنوان اردوگاه غرب شناخته شد و به سرکردگی آمریکا کارش را در حوزه های، سیاسی، نظامی و اقتصادی، پیش می‌برد. به هر حال این فضا بعد از جنگ اوکراین و بعد از اتفاقاتی که در دنیا افتاد، یک مقداری تغییر کرده است.

معتقدم آمریکا یک تیغی در اختیار داشت به نام تیغ تحریم، این تیغ تحریم شاید با عراق و ایران شروع کرد و بسیار هم بُرنده و اثرگذار بود، ولی آنقدر از این تیغ استفاده کرده و به سراغ چین، روسیه و ... رفته است که در نتیجه در حال کُند شدن است. یعنی درست است که هنوز این تیغ دست آمریکاست و آسیب زننده است، اما آن بُرندگی یک دهه پیش را ندارد. در نتیجه به طور واقع‌بینانه اگر بخواهیم نگاه کنیم، هم در طرف تحریم‌کننده، ابزارش (تحریم) قدرت سابق را ندارد و هم معادلات جهانی تغییر کرده و اتفاقاتی که در حوزه اروپای شرقی و در اوکراین رقم خورده و همچنین اتفاقاتی که در آمریکای لاتین و خاورمیانه رخ داده است و نقشی که چین در معادلات منطقه‌ای، پُررنگ‌تر در حال بازی آن است و بین ایران، امارات و عربستان، به نوعی میانجی‌گری و سازش برقرار می‌کند، اینها نشان می‌دهد که هرچقدر به دهه سی قرن جدید یعنی از سال ۲۰۳۰ به بعد نزدیک می‌شویم و نگاه بدبینانه تا سال ۲۰۵۰، قرار است که آن پلکان اقتصادی، با جابجایی‌هایی روبرو شود. ولی خب در این زمان به بعد، آمریکا دیگر قدرت اقتصادی اول جهان نخواهد بود و چین قدرت اول اقتصاد جهان خواهد بود و همچنین در بین سه قدرت اقتصادی برتر جهان، چین و هند حضور دارند.

شما دقت کنید می‌بینید که کشورهای آسیایی همچون چین، هند، اندونزی، ژاپن، کره‌جنوبی و عربستان را همه پیش بینی می‌کنند که جزو ده اقتصاد برتر دهه‌های آینده میلادی هستند. ببینید درست که هنوز هم بخش عمده مبادلات جهانی با دلار انجام می‌شود، اما نکته اصلی این است که در عرض پنج سال اخیر، تعداد تراکنش‌هایی که با غیر از دلار (ارزهای محلی یا به صورت ارز واحد دیگری) انجام شده است، از حدود ۳ دهم درصد سال‌های قبل تا ۵ درصد رشد داشته است. یعنی بیش از ده برابر رشد کرده‌اند در حالی که قدرت مبادله دلار به طور نسبی درصدی هم کم شده است، بنابراین تاکید می‌کنم که این موارد نشانه‌هایی از یک تغییر جغرافیای سیاسی و اقتصادی در آینده است.

اشاره داشتید به بحث کُند شدن تیغ تحریم‌های آمریکا که به نظر می‌رسد نکته مهمی است. اساسا با توجه به موضوع دلارزدایی که در این سال‌ها در ادبیات اقتصادی ما مطرح شده است، این سوال مطرح می‌شود که اتفاق اخیر یعنی عضویت ایران در گروه بریکس، تا چه اندازه می‌تواند به تحقق هدف‌گذاری در زمینه حذف دلار از مبادلات تجاری اقتصاد ایران کمک کند؟ و اینکه اساسا در این بستر چه میزان ظرفیت برای حذف دلار وجود دارد؟ و آیا می‌توان به کم اثر شدن تحریم‌های دلاری وزن بیشتری داد؟

ببینید کُند شدن تیغ تحریم‌ها، یک اتفاق دیگری را هم شکل داده است. یعنی باشگاه کشورهای تحریم شده روز به روز قوی‌تر می‌شود. یعنی یک کلوپی از کشورهای تحریم شده داریم که خودشان به یک بلوک قدرت تبدیل شده و می‌شوند. وقتی کشورهای چین، روسیه و ایران توسط آمریکا تحریم می‌شوند، این مسیر منجر به این می‌شود یک بلوک قدرت شکل بگیرد که به نظر من این یک اشتباه سیاست‌گذاری آمریکایی‌ها بوده که به نفع ما هم تمام شده است. چرا که اگر ما به تنهایی در دنیا تحریم بودیم، حتما اثرات بیشتری متوجه اقتصاد ما بود. در حال حاضر، کسانی که تحریم شده‌اند، گردهم آمده‌اند و این گردهمایی باعث می‌شود تا از امکانات مبادله دوجانبه با پول‌های محلی و یا پول‌های غیر از دلار، بیشتر استفاده کنند، زیرا درد مشترک دارند.

در خصوص دلارزدایی معتقدم که این مفاهیم در فرهنگ ما مطرح می‌شود و یک مبحث جدیدی است که چندسالی است که درباره آن صحبت می‌شود. ولی مثل خیلی از مفاهیم دیگر، اشتراک فهم بر روی آن نداریم. وقتی اشتراک فهم نداریم، خب یک واژه‌ای به نام دلارزدایی را می‌گوییم و برخی فکر می‌کنند که قرار است دلار را در دنیا از بین ببریم، ولی خب ما چنین قدرتی را به تنهایی نداریم و حتی در کوتاه مدت و میان مدت هم به نظر بنده، هیچ کشوری چنین قدرتی را ندارد. زیرا مناسبات مالی بر مبنای دلار در یک پروسه بین جنگ اول و دوم جهانی، به میزان یک دهه طول کشیده و اتفاقات بزرگی در دنیا رقم خورده است و یک ابرقدرتی مثل انگلیس که ابرقدرت مطلق مالی و پولی و تجاری و سیاسی و اقتصادی دنیا در آن زمان بوده کنار رفت و یک کشور دیگری به نام آمریکا جای آن نشست. این در حالی است که می‌دانید بعد از جنگ جهانی، حدود یکی دو دهه طول می‌کشد تا لیر استرلینگ تضعیف شود. از سوی دیگر یک نگاه به دلارزدایی، می‌تواند این باشد که تاثیر نقش دلار یا ارزهایی که طرف متخاصم ایران در اختیار دارد یعنی دلار و یورو را در اقتصاد داخلی کشورمان کم کنیم، خب این حرف دیگری است، بنابراین وقتی به یک حرف مشترک برسیم متوجه می‌شویم که وقتی در داخل صحبت از دلارزدایی می‌کنیم، یعنی اثرات دلار را بر روی پول ملی و بر روی تمام معاملات ملی کم کنیم، که این حرف بی‌ربطی نیست. یعنی شخصا معتقدم که بخش عمده‌ای از تورمی که در اقتصادمان در حال حاضر بار شده است، ناشی از این است که تاثیر ارز خارجی در تورم ما خیلی زیاد است. این هم فقط یک روش پولی و مالی نیست که بانک مرکزی بتواند پیش ببرد.

ما تولیدمان متکی بر ارز خارجی است یعنی باید یک رنسانس فکری وسیع‌تر و همه جانبه‌تر داشته باشیم تا اثر یکی دو ارز خارجی را بر اقتصاد کشورمان مدیریت و کنترل کنیم. به هر حال به طور تاریخی با تورم دو رقمی، حداقل چهار پنج دهه است که درگیر هستیم، ولی اندازه این تورم همیشه بین ۱۵ تا ۲۰ درصد بوده، اما از کجا با تورم ۴۰ درصد مواجه شدیم؟ از سال‌های ۸۹، ۹۰ و ۹۱ که موضوعات تحریمی در اقتصادمان همچون تحریم نفت، عدم دسترسی به منابع ارزی، تحریم بانک مرکزی و پیش آمد و نشان می‌دهد که نیمی از تورمی که الان در اقتصادمان موجود است، عمده اثرش را از کجا دریافت می‌کند، بنابراین باید برای آن فکری کرد. معتقدم اثر ارز و به خصوص پترودلار در اقتصادمان باید برنامه‌ریزی شده و قابل کنترل باشد.

با عضویت در بریکس، می‌خواهیم با این کشورها تبادلات تجاری و مالی داشته باشیم، خب اگر بخواهیم مسیر گذشته را برویم که همچنان موادخام صادر کنیم، چه نتیجه خواهد داشت؟ و اینکه باید به سمت و سویی حرکت کنیم که نگاه کلان دولت به صادرات غیرنفتی با ارزش افزوده و اثرگذار تغییر کند؟

بریکس، سازمان همکاری‌های شانگهای، اوراسیا و یا هر پیمان دوجانبه و چند جانبه‌ای که در آینده داشته باشیم، باید بدانیم که اینها اهداف ما نیستند و در حقیقت ابزارهای ما هستند. یعنی ما باید یاد بگیریم که در داخل چه منابعی داریم. هیچ وقت یک استراتژی برای توسعه اقتصاد کلان در کشور نداشتیم. با مختصاتی که اقتصادمان دارد، باید ببینیم که چقدر از GDP باید تولید و چقدر نیز خدمات باشد. همچنین ببینیم که در بخش خدمات، چه میزان از گردشگری و چه اندازه از ترانزیت باشد، و یا در تولید برنامه‌ریزی کنیم که چند درصد از تولید صنعتی و چه میزان از تولید کشاورزی و معدنی باشد، بنابراین نیاز به فضای همفکری و تصمیم‌گیری داریم. زیرا در گذشته برنامه‌ریزی‌های مناسب اقتصادی نداشتیم و باید از این مسیر گذشته درس بگیریم تا تغییر رویکرد داشته باشیم و به دنبال راه حل‌های متنوع‌تری باشیم تا نتایج مثبتی برای اقتصاد به همراه داشته باشد.

یکی از مزایای بریکس، بانک توسعه بریکس و همچنین برنامه‌ریزی اعضاء برای ایجاد پیام‌رسان مالی جدید به جای سوئیفت است. این دست اقدامات تا چه میزان به تقویت قدرت این گروه اقتصادی خواهد انجامید و تا چقدر به رفع تحریم‌های ایران کمک خواهد کرد؟

باید توجه داشت که بریکس اساسا با فلسفه اقتصادی شکل گرفته و بحث دیگری مطرح نبوده و اقتصادهای نوظهور در راستای همکاری‌های اقتصادی در کنار یکدیگر جمع شده‌اند. اینکه چقدر ظرفیت دارد باید پاسخ داد که واقعا ظرفیت اقتصادی بالایی در این گروه وجود دارد. به عنوان مثال ۴۵ درصد جمعیت دنیا، ۳۲ درصد وسعت جهان و همچنین بیش از ۱۶ درصد ذخایر طلای جهان در این گروه است. این در حالی است که می‌دانید که آمریکا به عنوان بزرگترین دارنده ذخایر طلای جهان، ۲۵ درصد از ذخایر طلای دنیا را در اختیار دارد. ولی این کشورها، مجموعا بالای ۱۶ درصد ذخایر طلای دنیا را به عنوان یک قدرتی در اختیار دارند. خب این یعنی یک پتانسیل اقتصادی وجود دارد. اینکه دو کشوری که بزرگترین دارندگان ذخایر هیدروکربنی در دنیا یعنی ایران و روسیه در این گروه هستند و با پیوستن عربستان، بیشترین ظرفیت تولید را هم در اختیار خواهند داشت، یعنی اختیار بازار جهانی انرژی از نظر عرضه و تولید، در اختیار گروه بریکس است.

از سمت تقاضا نیز، بزرگترین تقاضای محصولات هیدروکربنی (نفت و گاز) هند و چین هستند که در این گروه جای دارند. همچنین کشورمان از لحاظ جغرافیایی دروازه دو موضوع بریکس و سازمان همکاری‌های شانگهای نیز محسوب می‌شود. همچنین از منطقه خلیج‌فارس (منطقه توزیع عمده محصولات هیدورکربنی در دنیا) به لحاظ راه خشکی، به همه کشورهای مصرف‌کننده عمده وصل هستیم. ببینید اگر فرض کنید که امروز بین آمریکا و چین یک درگیری پیش بیاید و مثلا راه‌های دریایی ناامن شود، عربستان، امارات، قطر و کویت از طریق زمین، راه به جایی ندارند. اما از ایران هم به هند به واسطه پاکستان می‌توانیم برسید و هم به چین به واسطه راه‌های متعددی (که یک کشور میان‌مان قرار دارد) می‌توانیم برسیم. اینها نشان می‌دهد که ظرفیت‌های بسیاری برای ایران وجود دارد، ظرفیت ترانزیت بین هند و روسیه یعنی ترانزیت شمال به جنوب می‌تواند فعال شود. همچنین ترانزیت شرقی و غربی از چین به سراسر دنیا در این پیمان می‌تواند به عنوان یک کار منطقه‌ای مطرح شود و خیلی‌ها را پوشش دهد. بانک توسعه که تاسیس شده باید اولا بدانیم که بانک‌های توسعه‌ای کارشان تجارت نیست و کار آنها ارائه وام‌های زیرساختی است و برای ایران، فرصت خوبی است. ولی توقع کار تجاری از این بانک الان نباید داشته باشیم. شاید سال دیگر همین بانک تغییر ماهیت دهد و یا بانک دیگری بازگشایی شود. اما امکان روابط مالی مستقل از روابط موجود دنیا بین اینها وجود دارد، برای اینکه یک تعادلی بین مصرف و عرضه بین این کشورها ایجاد می‌شود. یعنی قبلا اقتصادهای نوظهور عموما طالب انرژی و مواد اولیه بودند، اما الان با توجه به حضور سایر کشورها همچون ایران، به نظر می‌رسد که عرضه و تقاضا به تعادل برسد.

در خصوص سوئیفت هم باید توجه داشت که سوئیفت به خودی خود چیز مهمی نیست. سوئیفت یک پیام‌رسان است. یعنی اگر کشورها با هم توافق کنند که با یکدیگر مبادله مالی داشته باشند، یک پیام‌رسان دیگری تعریف می‌کنند. یعنی ما با روسیه، از طریق بانک‌های مرکزی دو کشور یک پیام‌رسان دیگری را انتخاب کرده‌ایم.

به نظر شما آیا در آینده، گروه بریکس به سازمان تبدیل خواهد شد؟ برخی معقتدند که در آینده و با توسعه بریکس، به سمتی خواهیم رفت که جایگزین سازمان تجارت جهانی خواهد شد

نکته خوبی گفتید، سازمان تجارت جهانی (WTO) در پنج سال اخیر، با کاهش اثرگذاری مواجه شده است. یعنی اثرش روز به روز کمتر می‌شود. یعنی پیمان‌های منطقه‌ای دو جانبه و چندجانبه‌ای در حال شکل‌گیری بوده است که WTO در مقابل آن، تضعیف شده است. به طور کلی در تاریخ، مثلا یک موقعی را داشتیم که هلندی‌ها آقای دنیا بودند، ولی مدتی بعد با توجه به اتفاقاتی که در دنیا می‌افتد، جایگزینی برای قبلی به وجود می‌آید. الان هم همان روال تاریخی گذشته در حال وقوع است. یعنی دوران نظم موجودی که آمریکا ابرقدرت مطلقش شده بود، در حال تمام شدن است و یک نظم جدیدی جایگزین آن می‌شود. آنچه که طرف چینی از این نظم جدید اعلام می‌کند، تمرکز نیست، بلکه تنوع منطقه‌ای قدرت و مشارکت همه دنیا به قدر توانایی‌ها و داشته‌هایشان است. به نظر بنده در این چشم‌انداز، جایگاه ایران به لحاظ جغرافیایی و اقتصادی خوب است و می‌توانیم اثرگذار باشیم. در کل معتقدم در دوران جدیدی از زایش و فرآیند تاریخی در دنیا قرار داریم که اتفاقا تغییراتی در حال وقوع است و نشانه‌های آن وجود دارد. ضرورت دارد که تصمیم‌گیران و سیاست‌گذاران کشورمان این تحولات را به دقت رصد کنند تا کشورمان در جایگاه مناسب و درستی قرار بگیرد.

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha