بریکس گروهی متشکل از قدرتهای اقتصادی نوظهور است که بنیان آن در سال ۲۰۰۶ گذاشته شد و به تدریج با اضافه شدن اعضای جدید به آن مفهوم جدیدتری به خود گرفت. این گروه متشکل از کشورهای روسیه، چین، برزیل، هند، آفریقای جنوبی است که در نشست اخیر آن در ژوهانسبورگ، اعضای جدید از جمله ایران به آن پیوستند و قرار است تا سال ۲۰۲۴ رشد و تحول چشمگیرتری را تجربه کند.
با پیوستن ایران به گروه بریکس، علاوه بر ارسال پیامهای سیاسی به قدرتهای دنیا، سازوکارهای اقتصادی جدیدی به ویژه در پرتو خیز ایران برای تعامل و ایجاد روابط متفاوت با همسایگان و کشورهای منطقه و در صدر آنها کشورهای عربی تعریف میشود که میتواند در رفع بسیاری از موانع موجود در مسیر تعاملات اقتصادی با جهان خارج راهگشا باشد، چرا که یکی از اهداف اصلی گروه بریکس اصلاح نظام مالی جهانی به ویژه از طریق حذف هیمنه دلار و تسهیل روابط اقتصادی با اتکا به سازوکارهای تعیین شده از سوی خود گروه است.
در همین راستا و به منظور تبیین ابعاد مثبت عضویت ایران در گروه بریکس و ظرفیتهای قابل استفاده با اتکا به کارکرد این گروه در ساختار جدید نظام مالی و اقتصادی جهان، دکتر "زکریا الحمودان" به پرسشهای مطرح شده هفتهنامه تازههای اقتصاد پاسخ گفت. حمودان، رئیس مؤسسه ملی مطالعات و آمار لبنان است و به عنوان تحلیلگر ارشد مسائل اقتصادی و سیاسی در رسانههای داخلی و بین المللی مطرح است. متن زیر حاصل گفتگوی زکریا الحمودان با تازههای اقتصاد است.
روابط اقتصادی بین ایران و کشورهای عرب در مناطق مختلف همواره رو به توسعه بوده و مناسبات اقتصادی خوبی بین ایران و برخی کشورهای عرب حاشیه خلیجفارس برقرار است. تا چه میزان این ظرفیتها قابل توسعه است و چه اقداماتی باید در این زمینه صورت گیرد؟
در ارتباط با روابط ایران با کشورهای عربی، قطعا در سطح جغرافیایی امکان توسعه روابط به شکل گسترده وجود دارد، به ویژه اینکه ایران توانایی تولید دارد، از این رو هر کشوری که توان تولید داشته باشد، توان صادرات نیز دارد. به ویژه اگر تولیداتش مازاد بر نیازهای داخلی باشد. ایران از این ظرفیت برخوردار است، اما اقداماتی که در این راستا باید اتخاذ شود، پیش از هر چیز به ثبات سیاسی و همچنین توافقهای دو جانبهای که بین طرفین صورت میگیرد، وابسته بوده و نوع متفاوتی از توافق مورد نیاز است. برای مثال توافقهایی که بین ایران و سوریه صورت گرفته است، موجب توسعه روابط اقتصادی بین دو کشور خواهد شد، اما مثلا ورود ایران به توافقهایی با کشورهای حاشیه خلیجفارس، نیازمند یک سری اقدامات دیگری مانند حذف تعرفههای گمرکی است. بنابراین گام نخست در این اقدامات، تحقق ثبات سیاسی است و در مراحل بعد است که توافقهای اقتصادی حاصل میشود.
ایجاد زمینههای همکاریهای پولی بر اساس ارزهای محلی به جای دلار، یکی از راهبردهای دیپلماسی منطقهای ایران است که مورد توجه گروه بریکس نیز واقع شده است. فکر میکنید تا چه میزان این آمادگی در کشورهای عربی به ویژه امارات، مصر و عربستان به عنوان اعضای عربی بریکس نیز وجود دارد و مزایای تبادلات اقتصادی با ارزهای محلی چیست؟
در ارتباط با همکاریهای پولی بر اساس ارزهای محلی باید بگویم که دنیا امروز به طور کلی به سمت مبادله بر اساس ارزهای محلی و حذف دلار حرکت میکند. بدون شک حضور ایران در سازمان همکاریهای اقتصادی شانگهای در کنار چند کشور عربی و همچنین پیوستن همین کشورها به گروه بریکس، زمینه را برای مبادلات بر اساس ارزهای محلی بدون نیاز به دلار فراهم میکند و یا حتی الامکان، انجام مبادلات با ارزهای جدید نیز وجود دارد. برای مثال، گروه بریکس به دنبال ایجاد یک پول به نام R۵+ است، هر چند این مسئله زمانبر است، اما به نظر من این ظرفیت وجود دارد. در اینجا باید تاکید کنم که این موضوع نیز به تحقق ثبات سیاسی بستگی دارد. اگر ثبات سیاسی وجود داشته باشد، به نفع کشورهای عربی است که در سطح اقتصادی نیز با ایران تعامل داشته باشند. زمانی که روابط سیاسی و اقتصادی برقرار شود، آن وقت طرفین میتوانند درباره ارز مورد استفاده در مبادلات خود توافق کنند و ارزهای جایگزین دلار را انتخاب کنند. به نظر من جایگزینی دلار در حال حاضر میتواند از طریق استفاده از ارزهای دیجیتال نیز محقق شود و یا اینکه در این زمینه از ارز مشترک مورد توافق استفاده شود. باید منتظر باشیم تا ببینیم که این ارز جایگزین چیست؟ روبل، ین و یا ارز جدیدی انتخاب خواهد شد، اما به هر حال این ظرفیت وجود دارد و باید ببینیم که شرایط به چه سمتی پیش میرود.
پیوستن ایران به بریکس به عنوان یک گروه قدرتمند اقتصادی که ۲۶ درصد تولید ناخالص داخلی جهان را در اختیار دارند، را چگونه ارزیابی می کنید؟ عضویت ایران در این گروه را تا چه میزان برای کشورهای منطقه و افزایش تبادلات این کشورها موثر و مفید میدانید؟
قطعا پیوستن ایران به گروه بریکس در کنار انضمام به سازمان شانگهای یک عامل مثبت دیگر برای تقویت اقتصاد ایران خواهد بود. گروه بریکس به عنوان یک گروه اقتصادی بزرگ، اکنون برای شکلگیری نظام جدید اقتصاد جهانی تلاش میکند و به محض اینکه از ارز جدید نیز رونمایی شود، ضربه بزرگی به دلار در سطح جهانی وارد میشود. بنابراین الحاق ایران به این گروه و ائتلافهای بینالمللی و منطقهای آن، قطعا به تقویت نقش این کشور منتهی خواهد شد و زمانی که ارز مذکور هم راهاندازی شود، دست ایران از لحاظ اقتصادی و مالی بازتر خواهد شد و این مسئله به قدرت تجاری و مالی ایران در سطح جهان خواهد افزود.
به نظر میرسد نظم جدیدی در مبادلات اقتصادی جهان در حال شکلگیری است که ایران هم بخشی از این پازل قدرت اقتصادی خواهد بود. کاهش سلطه اقتصادی غرب و آمریکا، چقدر منجر به شکوفایی اقتصادهای نوظهور و در نتیجه متنوع شدن بازار جهانی اقتصاد خواهد شد؟
درباره شکلگیری نظام جهانی جدید باید بگویم که توسعه بریکس مسئله منجر به ظهور اقتصادهای جدید و نوبنیادی میشود که میتوانند نقش اصلی را در این نظام جهانی ایفا کنند. به عنوان مثال، اگر لبنان به این نظام جهانی بپیوندد، از تحریمها و فشارهای اقتصادی آمریکا رها میشود، کما اینکه یک تکامل جهانی گسترده در چارچوب این ائتلافها هم در قالب بریکس و هم سازمان شانگهای رخ خواهد داد، بنابراین باید بگویم که اقتصادهای نوپا اگر به اینگونه سازمانها و گروههایی که رویکردهای اقتصادی دارند، بپیوندند، منفعت بزرگی کسب خواهند کرد.
کشورهای عضو این گروه یک بانک مشترک در اختیار دارند که میتواند پشتوانه مالی خوبی برای اعضا محسوب شود؟ چقدر این ظرفیت بانکی، امکان توسعه تبادلات مالی بین اعضا را فراهم خواهد کرد؟
به صراحت باید بگویم که تاسیس بانک مشترک میتواند یک پشتوانه مالی خوبی باشد، اما اگر ارز جدیدی برای معاملات ایجاد نشود و تبادلات تجاری از سیطره دلار خارج نشود، امکان ندارد شاهد تحول خاصی در زمینه تبادلات جهانی باشیم. بنابراین به نظر من تاسیس بانک مشترک در کنار تبادلات تجاری بر اساس ارزی غیر از دلار، توانمندیهای اقتصادی کشورها را تقویت میکند و اجازه میدهد که نظام جهانی جدید عملا تشکیل شود. از اینرو اگر نتوانستند ارز واحدی تعیین کنند، به نظر من ارز دیجیتال میتواند جایگزین خوبی باشد. به همین دلیل است که ما امروز به گامهای عملی و موثر در سریعترین زمان ممکن نیاز داریم.
ایجاد یک پیامرسان جدید مالی به جای سوئیفت در قالب بریکس مطرح است. در صورت ایجاد یک مسیر مبادله جدید مالی به جای سوئیفت برای حدود ۵۰ درصد جمعیت جهان، آیا باید سلطه سوئیفت را رو به اتمام بدانیم؟
میتوانیم بگوییم که سلطه سوئیفت رو به زوال است، زیرا ایران و روسیه و چین هر یک نظام مالی جدید را برای معاملات خود تعریف کردهاند و در برهه اخیر شاهد توافقهای جدید بین این سه کشور علیه سیستم مالی سوئیفت بودهایم. از اینرو پایان سوئیفت آغاز شده است و اگر یک نظام پرداخت مالی جدید در جهان ایجاد شود، مرجعیت جدیدی علیه سوئیفت شکل میگیرد. به همین دلیل من معتقد هستم که به محض شکلگیری هر نظام مالی جدید که فرایند آن نیز هم اکنون آغاز شده است، سال ۲۰۲۴ سرآغاز رسمی این اقدام خواهد بود. با همین استدلال میتوان گفت که شکلگیری یک نظام مالی بزرگ در جهان در چارچوب گروههایی مانند بریکس میتواند کشورهای فراوانی از جمله کشورهای حوزه خلیجفارس را در بر گیرد. (البته من نمیگویم که صرفا بریکس مبنای رسمی این نظام مالی جدید است، اما معتقد هستم که این نظام یک سیستم باز است که کشورهای فراوانی میتوانند به آن بپیوندند). حتی کشورهایی که از نظام مالی سوئیفت استفاده میکنند، مانند کشورهای عربی حوزه خلیجفارس نیز میتوانند به این نظام جدید ملحق شوند. این کشورها ممکن است در همان چارچوب سوئیفت باقی بمانند، اما روابطشان با ایران، روسیه و چین آنها را ناگزیر به پیوستن به نظام جدید در کنار سوئیفت خواهد کرد.
روابط اقتصادی ایران و لبنان را چگونه ارزیابی میکنید و از دیدگاه شما زمینههای سرمایهگذاری ایران در لبنان به ویژه در سایه شرایط کنونی این کشور در همه عرصههای اقتصادی کدامند؟
روابط اقتصادی ایران و لبنان در سطح قابل قبول نیست، اما پتانسیل سرمایهگذاری ایران در لبنان بسیار بالاست. دلیل چیست؟ ایران توجه زیادی به جنبه اقتصادی روابط با لبنان نداشته است. من نمیبینیم که کالاهای ایرانی وارد لبنان شود و یا کالاهای ایرانی در فهرست کالاهای وارداتی به لبنان وجود داشته باشد، بنابراین به نظر من این حوزه باید تقویت شود و به ویژه در سایه تحولات جدید اقتصادی توسعه یابد. از نظر من، جدیت کافی از طرف ایران برای این موضوع وجود ندارد. وزارت خارجه ایران باید به این موضوع با جدیت بیشتری بپردازد و نشستهای تخصصی بسیاری در این خصوص برگزار شود. در اینجا باید به یک نکته مهم اشاره کنم و آن اینکه ایران میتواند شهرکها و مناطق صنعتی در لبنان تاسیس کند و از این کشور به عنوان یک منطقه لجستیک برای صادرات به دنیا، از جمله غرب استفاده کند. اما همانطور که گفتم، اهتمام جدی نسبت به این مسئله وجود ندارد. تا آنجا که من اطلاع دارم لبنان نیاز دارد و ظرفیت ایران نیز بالاست و تنها باید در این زمینه اقدام شود.
نظر شما