پروفسور "فیلیپ آگیون"، استاد دانشگاه هاروارد و مشاور عالی بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول، معتقد است در کمتر از پنج یا ده سال در کشوری مانند ایران که از نیروی کار بسیار ماهر برخوردار است و دانشگاههای بسیار خوبی هم دارد، میتوان شاهد تقویت ریال بود.
"فیلیپ آگیون" (Philippe Aghion)، استاد اقتصاد کالج فرانسه و مدرسه اقتصادی لندن است. وی همچنین استاد دانشگاه هاروارد بوده است. علاوه بر این، وی در دانشگاههای MIT، کالج لندن و آکسفورد تدریس کرده است. آگیون عضو انجمن اقتصادی آمریکا، انجمن هنر و علوم آمریکا و در سال ۲۰۱۶، توسط بان کی مون، دبیر کل سازمان ملل متحد، به عنوان عضو گروه تخصصی که به کمیسیون عالی اشتغال و رشد اقتصادی مشاوره میدهد، منصوب شد که توسط "فرانسوا اولاند"، رئیس جمهور اسبق فرانسه و "ژاکوب زوما" از آفریقای جنوبی، ریاست مشترک داشتند. در سال ۲۰۲۱، او به عضویت گروه مشاوران عالی بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول در زمینه بهبود و رشد پایدار و فراگیر، همچنین به ریاست مشترک ماری پانگستو، سیلا پازارباسی اوغلو و نیکلاس استرن منصوب شد.
آگیون در سال ۲۰۰۱ جایزه بهترین اقتصاددان زیر ۴۵ سال اروپا را دریافت کرد.
کتاب مشترک وی با عنوان "قدرت تخریب خلاق: تحول اقتصادی و ثروت ملل" که با همکاری "سلین آنتونین و سیمون بونل"، نوشته شده است به تحولات اقتصادی جهان پرداخته است و به سوالات زیادی مانند چرا انقلاب صنعتی در کشور کوچکی مانند انگلستان رخ داد، نه در چین که هم جمعیت زیادی داشت و هم اکتشافات بسیار؟ پاسخ میدهد.
"آگیون" همچنین در کتاب "نشریه رشد درونزا" و در حالی که آثار دیگر بر جنبه خاصی مانند تجارت یا همگرایی تاکید دارند، نظریه جامعی از بحثهای نظری و تجربی مطرح شده در قالب نظریه رشد مدرن را ارائه میدهد.
او در این کتاب مینویسد: "اقتصادهای پیشرفته از زمان انقلاب صنعتی، افزایش فوقالعادهای در رفاه مادی تجربه کردهاند. نوآوریهای مدرن مانند رایانههای شخصی، جراحی لیزری، هواپیماهای جت و ارتباطات ماهوارهای، ما را ثروتمند کرده و شیوه زندگی و کار ما را متحول کرده است. اما تغییرات تکنولوژیکی مشکلات اجتماعی مختلفی را نیز به همراه داشته است. در مقاطع مختلف علت افزایش نابرابری دستمزد و درآمد، بیکاری، فرسودگی سرمایه فیزیکی و انسانی، وخامت محیط زیست و رکودهای طولانی مدت بوده است.
برای درک تاثیرات متناقض تغییرات تکنولوژیکی بر اقتصاد، باید جزئیات ساختاری فرآیند نوآوری را بررسی کرد تا چگونگی تاثیر قوانین، نهادها، آداب و رسوم و مقررات بر انگیزه و توانایی مردم برای ایجاد دانش جدید و کسب سود از آن را تحلیل کرد. برای نشان دادن اینکه چگونه میتوان این کار را انجام داد، "فیلیپ آگیون" و "پیتر هویت" از مفهوم تخریب خلاقانه شومپیتر استفاده میکنند، فرآیند رقابتی که در آن کارآفرینان دائماً به دنبال ایدههای جدیدی هستند که ایدههای رقبا را منسوخ میکند. متن زیر حاصل گفتگوی هفتهنامه تازههای اقتصاد با "فیلیپ آگیون"، استاد دانشگاه هاروارد و مشاور عالی بانک جهانی است که از نظر میگذرد:
شما کتابی با عنوان "نظریه رشد درون زا" نوشتهاید که توسط (موسسه تکنولوژی ماساچوست آمریکا MIT) منتشر شده است. سوال اصلی و فرضیه شما در این کتاب چه بوده است؟
این کتاب در مورد "تخریب خلاق" (creative destruction) به عنوان موتور اصلی رشد و توسعه است. تخریب خلاق فرآیندی است که در آن نوآوریهای جدید جایگزین فناوریهای قدیمی می شوند. رشد از طریق تخریب خلاق، متضمن این تناقض است. از یک سو، این چشمانداز رانتهای نوآوری است که شرکتها و افراد را به نوآوری تشویق میکند. اما از سوی دیگر، مبتکران دیروز وسوسه میشوند که از رانتهای نوآوری خود برای جلوگیری از نوآوریهای بعدی استفاده کنند، زیرا نمیخواهند خود در معرض تخریب خلاقانه قرار بگیرند. موضوع مهم در اینجا این است که چگونه این تناقض را مدیریت کنیم؟ و در این میان نقش دولت و جامعه مدنی چیست؟
در مدلهای جهانی اگر یک اقتصاد پس از یک دوره چندساله رشد منفی یا صفر، شروع به رشد مثبت میکند، چقدر زمان لازم است تا آثار مثبت آن نمایان شود؟
همه چیز به نهادها و سیاستها بستگی دارد. برای محافظت از رانتهای نوآوری نیاز به حمایت خوب از حقوق مالکیت است، اما همچنین به آموزش نیاز دارد، زیرا نیروی کار بیسواد بعید است که نوآوری کند و فن آوریهای پیشرفتهتر را پشت سر بگذارد. باز بودن تجارت نیز برای تسهیل همگرایی کشورهای کمتر توسعه یافته به سمت استانداردهای زندگی کشورهای پیشرفتهتر مهم است. چین و سایر کشورهای آسیایی داستان موفقیت کشورهایی هستند که توانستهاند به سرعت به کشورهای پیشرفتهتری تبدیل شوند. از سوی دیگر، به دلیل تداوم موسسات ضعیف، سایر کشورها به ویژه در آفریقا موفق نمیشوند.
اگر در همین اقتصاد یک دهه رشد نزدیک به صفر تجربه شده باشد، از چه زمانی آثار مثبت رشد توسط مردم قابل لمس است؟
اگر اقتصاد به مدت طولانی رشد صفر داشته باشد، درک بهبود استانداردهای زندگی برای مردم سخت است. از این رو استقرار نهادها و سیاستهایی که به نفع رشد هستند، اهمیت دارد. همچنین حمایت از حقوق مالکیت، آموزش، بهداشت، باز بودن تجارت و ... نیز در این بخش مطرح است.
پیشنهاد میکنید یک اقتصاد نفتی که به صورت تدریجی در حال کاهش سهم نفت از بودجه خود است، چه راهکارهایی را برای استمرار رشد مثبت به کار گیرد؟
بیشتر اقتصادهای مبتنی بر نفت چیزی را تجربه میکنند که ما آن را "نفرین منابع" (resource curse) مینامیم، یعنی این واقعیت که درآمدهای نفتی سیاستهای نامناسب از جمله فساد را تغذیه میکنند و ایجاد نهادها و سیاستهای مناسب برای تقویت نوآوری را به تاخیر میاندازند و باعث عقبنشینی فناوری میشوند. نروژ یک استثنا است، زیرا منابع نفتی را تنها پس از اعمال نهادها و سیاستهای مناسب کشف کرد. بر این اساس، ایجاد نهادها و سیاستهای مناسب باید در اولویت باشد.
چه اقداماتی میتواند روند شکل گرفته رشد مثبت اقتصادی پس از سالها رشد متفی و حدود صفر را دوباره متوقف و به سطوح منفی بازگرداند؟
چرا میخواهید روند رشد مثبت رشد اقتصادی را قطع کنید؟ برخی استدلال میکنند که مبارزه با تغییرات آب و هوایی مستلزم رشد منفی است، اما این اشتباه است. نوآوری سبز به آشتی دادن رشد مثبت و تلاش برای رفاه بیشتر با فوریت مبارزه با گرمایش جهانی کمک میکند.
چقدر زمان لازم است تا ریزش ارزش پول ملی یک کشور که به دلیل رشدهای مکرر منفی اتفاق افتاده، ترمیم و به حد قابل قبول بازگردد؟
کمتر از پنج یا ده سال در کشوری مانند ایران که از نیروی کار بسیار ماهر برخوردار است و دانشگاههای بسیار خوبی دارد، به علاوه منابع نفتی که میتواند برای رشد بلندمدت سرمایهگذاری شود، لازم است تا ارزش ریال را به سطوح قابل قبول بازگرداند.
نظر شما