سه‌شنبه ۹ آبان ۱۴۰۲ - ۰۸:۳۰
آلن گرینسپن معمار صنعت بانکداری و مالی آمریکا

آلن گرینسپن از ۱۹۸۷ تا ۲۰۰۶ به مدت ۱۸ سال به عنوان رییس فدرال رزرو آمریکا فعالیت کرد و یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های دوران ریاست وی بر فدرال رزرو که موجب ثبات سطح عمومی قیمت‌ها، مهار تورم و دستیابی به هدف‌گذاری‌های تورمی در طول ۲۰ سال شد، ایجاد و توسعه یک لنگر اسمی قوی بود.

تولد در خانواده‌ای متلاشی و گذران کودکی و نوجوانی در محله فقیرنشین نیویورک

"آلن گرینسپن" در کتاب زندگی‌نامه و خاطرات خود با عنوان "عصر تلاطم" که از منظر بسیاری از کارشناسان پولی ایالات متحده، گنجینه‌ای کامل از تحولات چند دهه اخیر صنعت بانکداری آمریکا است، در باب تولد و کودکی خود اینچنین مینویسد: "در ۶ مارس سال ۱۹۲۶، من در محله‌ای خاص، متوسط رو به پایین و متفاوت در نیویورک آمریکا به دنیا آمدم. اگر به سمت غرب منهتن بروید و با مترو به شمال روانه شوید، از میدان تایمز، پارک مرکزی و هارلم بگذرید، به محله‌ای می‌رسید که من در آن بزرگ شدم. واشنگتن هایتس، تقریباً در انتهای مخالف وال‌استریت قرار دارد، محله‌ای با ساختمان‌های آجری کوتاه و عمدتا دو طبقه که مملو از خانواده‌های مهاجران یهودی بود که قبل از جنگ جهانی اول به آنجا آمده بودند و بسیاری از آنها، اصالتاً ایرلندی و آلمانی بودند. هر دو طرف خانواده من، گرین اسپن‌ها و گلداسمیت‌ها، در اواخر قرن گذشته در این محله ساکن شده بودند، گرین اسپن‌ها از رومانی و گلداسمیت‌ها از مجارستان به آمریکا قدم گذاشته بودند. بیشتر ساکنان این محله، از جمله خانواده ما، طبقه متوسط رو به پایین جامعه محسوب میشدند و به همین دلیل در مدارس این محله، دولت به همه بچه‌ها، روزی یک وعده غذای گرم رایگان و هفته‌ای ۲۵ سنت کمک هزینه، پرداخت میکرد (آلن گرینسپن، ۲۰۰۷)."

آلن کودکی خود را در یک خانواده‌ی ناپایدار و سرد گذراند و به پشتوانه تلاش‌های مادر، دوران سخت دهه ۳۰ آمریکا را با درد و آلام کمتری، تجربه کرد: "من تک فرزند خانواده‌ای متلاشی از هم بودم. نمیدانم چرا به دنیا آمدم. پدر و مادرم خیلی زودتر از آنچه که من درکی از مفهوم جدایی داشته باشم، از هم طلاق گرفتند. پدرم، هربرت، به بروکلین، به نزد پدر و مادرش برگشت و در نهایت در مدت زمان کوتاهی، دوباره ازدواج کرد. من با مادرم، رز، که جوانی، لذت‌ها و آرامش خود را فدای رشد و تعالی من کرد، بزرگ شدم. با اینکه تنها ۲۶ سال داشت، دیگر ازدواج نکرد. او به عنوان فروشنده در فروشگاه مبلمان لودویگ باومن در برانکس، مشغول به کار شد و توانست دوران سخت و مشقت‌بار اقتصادی دهه ۳۰ آمریکا را از سر عبور دهد. با همه تلاش‌های بی‌وقفه مادر، نداشتن پدر، خلاء بزرگی در زندگی من ایجاد کرد. برای پر کردن این خلاء، مجبور بودم تا ۱۵ سالگی، ماهی یک‌بار سوار مترو شوم و به دیدن او در بروکلین بروم. او در وال‌استریت به عنوان دلال شرکت‌های کوچک کار میکرد. با اینکه پدر در سال ۱۹۳۵، زمانی که من ۹ ساله بودم، کتابی به نام "بهبودی در پیش رو" را نوشت و آن را به من تقدیم کرد، اما متوجه می‌شدم که هیچوقت از صحبت کردن با من احساس خوشایندی ندارد و پس از مدتی، همین حس نیز به من منتقل شد تا اینکه سرانجام، ۱۵ سالگی من، به لحظه پایان دیدار فیزیکی من با پدر تا به پایان عمر، مبدل گشت شد (آلن گرینسپن، ۲۰۰۷)."

خروج از اتمسفر واشنگتن هایتس و آغاز شکوفایی تحصیلی

گرینسپن در پنج سالگی، هوش و ذکاوت خود را در ریاضیات با خواندن میانگین‌های ضربتی بیسبال و انجام محاسبات بزرگ به صورت ذهنی، نشان داد(بریتانیکا، ۲۰۲۳)

با استناد به کتاب عصر تلاطم، آلن گرینسپن، در دوران تحصیل در دبستان و دبیرستان، دانش‌آموزی آرام، سختکوش و خلاق بوده است، به طوری که استعداد و خلاقیت او از سوی معلمان به طور مستمر به مادر آلن اطلاع داده می‌شده است و مدیر مدرسه از رز میخواهد که تمام تلاش خود را برای ورود آلن به بهترین دانشگاه شهر داشته باشد. به همین دلیل مادر آلن، در سال ۱۹۴۰، با سختی بسیار، خانه‌ای کوچک در خارج از محله واشنگتن هایتس اجاره می‌کند تا مسیر شکوفایی تحصیلی فرزندش، تحت جو و شرایط این محله ناآرام، قرار نگیرد (آلن گرینسپن، ۲۰۰۷).

گرینسپن از سال ۱۹۴۰، در دبیرستان جورج واشنگتن شروع به تحصیل کرد و در ژوئن ۱۹۴۳، فارغ التحصیل شد، جایی که یکی از همکلاسی‌هایش، لئونارد گارمنت، مشاور ویژه ریچارد نیکسون بود (بریتانیکا، ۲۰۲۳).

آلن در سال ۱۹۴۸، با بورس استعداد تحصیلی دانشگاه نیویورک، وارد مقطع کارشناسی رشته علوم اقتصادی این دانشگاه شد. در سال ۱۹۵۰، در همین رشته و دانشگاه، به دوره تحصیلات تکمیلی کارشناسی‌ارشد "اقتصاد و سیاست"، پا گذاشت و در سال ۱۹۵۲، به عنوان شاگرد اول دوره خود، از دانشگاه نیویورک فارغ‌التحصیل شد (ویکیپدیا، ۲۰۲۳).

وی در سال ۱۹۵۲، به دلیل پشتوانه‌ی علمی قدرتمندی که در دوران تحصیل از خود بروز داده‌بود، به دعوت یکی از اساتید دانشگاه کلمبیا، آرتور برنز، دوره مطالعات اقتصادی پیشرفت‌های را زیر نظر پروفسور برنز که بعدها به ریاست فدرال رزرو رسید، آغاز کرد(فدرال رزرو هیستوری، ۲۰۲۳).

پس از پایان دوره یک‌ساله مطالعاتی پیشرفته در دانشگاه کلمبیا، گرینسپن به حوزه شغلی و مهارت‌های تخصصی کاری ورود کرد و نتوانست دوره تحصیلی مقطع دکتری خود را بلافاصله آغاز کند. سرانجام در سال ۱۹۷۷، آلن مدرک دکتری خود را در رشته اقتصاد از دانشگاه نیویورک دریافت کرد (فدرال رزرو هیستوری، ۲۰۲۳).

پایان‌نامه دوره دکتری گرینسپن، به درخواست خودش، در سال ۱۹۸۷ و زمانی که وی، رئیس هیات مدیره فدرال رزرو شد، از دسترسی دانشگاهی خارج شد. با این حال، در آوریل ۲۰۰۸، انتشارات بارونز، یک نسخه از این رساله را به دستاورد که نشان می‌دهد موضوع پایان‌نامه دکتری آلن گرینسپن، بحثی در مورد افزایش قیمت مسکن و تاثیر آن بر هزینه‌های مصرف‌کننده است که حتی پیش‌بینی کرده که حباب مسکن در اواخر دهه ۸۰ در حال ترکیدن باشد (بریتانیکا، ۲۰۲۳).

فعالیت‌های علمی رئیس گرینسپن، آلن خود را فرزند دانشگاه می‌داند

با آنکه بخش اعظمی از فعالیت‌های آلن گرینسپن، معطوف به موقعیت‌های شغلی سطح بالا در ایالات متحده و جهان بوده است اما آلن، خود را فرزند دانشگاه می‌داند و معتقد است آنچه که در این سال‌ها، بویژه در دوران ریاست بر فدرال رزرو، منجر بر اقدامات و اتخاذ تصمیمات بهینه و راهگشا شده است، همه از اتمسفر آکادمیک وی سرچشمه می‌گیرد (آلن گرینسپن، ۲۰۰۷).

ورود آلن در سال ۱۹۷۷ به دانشگاه نیویورک و آغاز دوره دکتری، همزمان با شروع سال‌های تدریس محدود وی در حوزه اقتصاد بوده است. گرینسپن تا اوایل دهه ۸۰، ابتدا به عنوان دستیار آموزشی و پژوهشی در کنار اساتید برجسته دانشکده اقتصاد نیویورک، مشغول به خدمت شد و پس از آن، به عنوان استاد به ارائه آموزش‌های تئوریک و پژوهشی در شاخه‌هایی نظیر "اقتصاد مسکن"، "اقتصاد پولی"، "بحران‌های بانکداری"، "سیاست‌های پولی"، "اقتصاد ریسک" و "اقتصاد برای مدیران" پرداخته است (بریتانیکا، ۲۰۲۳).

همچنین در طول این سال‌ها، مقالات و یادداشت‌های متعدد علمی و پژوهشی (بیش از ۳۰۰ یادداشت) از آلن گرینسپن در مجلات و نشریات معتبر اقتصاد و سیاست در جهان نظیر نشریه تایمز، وال‌استریت ژورنال، گاردین، بلومبرگ، واشنگتن پست و نشریات داخلی دانشگاه‌های نیویورک و کلمبیا به چاپ رسیده است (آلن گرینسپن، ۲۰۰۷).

بخش دیگری از کارنامه پربار علمی آلن گرینسپن، شامل کتب علمی مختلفی است که می‌توان به آن اشاره کرد:

-کتاب "اهداف سیاست پولی : نهاد فدرال رزرو در میانسالی خود" در سال ۱۹۹۳

-کتاب "سخنرانی‌های یادبود ویلیام تیلور: مدیریت ریسک جهانی" در سال ۱۹۹۶

-کتاب"نقل قول‌های رئیس گرینسپن: سخنان مردی که میتواند جهان را تکان دهد" در سال ۲۰۰۰

-کتاب خاطرات و زندگی‌نامه آلن گرینسپن با عنوان "عصر تلاطم: ماجراهای دنیای جدید" در سال ۲۰۰۷ که ۱۸ مرتبه پس از آن، تجدید چاپ شد و به زبان‌های دیگر ترجمه شد

-کتاب "مجموعه مباحث مالی و اقتصاد: منابع و کاربردهای حقوق صاحبان سهام استخراج شده از خانه‌ها" در سال ۲۰۱۳

-کتاب"مجموعه مباحث مالی و اقتصاد: برآورد منشاء وام‌مسکن، بازپرداخت و بدهی خانه‌های یک به چهار خانواده" در سال ۲۰۱۳

-کتاب "نقشه و قلمرو: ریسک، طبیعت انسانی و پیش‌بینی آینده" در سال ۲۰۱۳

-کتاب "خطرپذیری کلاسیک و آینده جهان" در سال ۲۰۱۴

-کتاب" مجموعه مباحث مالی و اقتصاد: سهام وسایل نقلیه موتوری، اسقاط و فروش" در سال ۲۰۱۵

-کتاب "سرمایه‌داری در آمریکا: یک تاریخ" در سال ۲۰۱۸ (آمازون، ۲۰۲۳)

افتخارات آکادمیک، ملی و بین‌المللی آلن گرینسپن در عرصه اقتصاد و سیاست

افتخارات علمی، ملی و بین‌المللی گرینسپن چه در عرصه اقتصاد و چه در عرصه سیاست، به شرح زیر قابل‌توجه است: *در سال ۱۹۷۶، گرینسپن، جایزه جان هاینز، از سری جوایز سالانه جفرسون را به خاطر ارائه بهترین خدمات عمومی دریافت کرد.

در سال ۱۹۸۹، گرینسپن به عنوان عضو انجمن آمار آمریکا انتخاب‌ شد.

در ۲۱ می ۱۹۹۵، آلن، دکترای افتخاری رشته حقوق را از دانشگاه نوتردام ایندیانا دریافت‌ کرد.

در سال ۱۹۹۸، آلن گرینسپن، دکترای افتخاری رشته حقوق را از دانشگاه پنسیلوانیا دریافت‌ کرد.

در سال ۱۹۹۹، دکترای افتخاری دانشگاه هاروارد در رشته حقوق به گرینسپن اعطا شد.

در سال ۱۹۹۹، آلن دکترای افتخاری رشته ادبیات انسانی را از دانشگاه ییل دریافت‌ کرد.

در سال ۲۰۰۰، گرینسپن به عضویت انجمن فلسفه آمریکا درآمد.

در سال ۲۰۰۰، آلن نشان افتخاری لژیون دونور فرانسه را دریافت‌ کرد.

در ۲۶ سپتامبر ۲۰۰۲، گرینسپن نشان شوالیه افتخاری را از ملکه الیزابت دوم در بریتانیا دریافت‌ کرد.

در سال ۲۰۰۴، گرینسپن مدال "دوایت دی. آیزنهاور" را به پاس خدمات ارزنده‌اش در حوزه رهبری و مدیریت، از نهاد آیزنهاور دریافت‌ کرد.

در سال ۲۰۰۵، آلن گرینسپن، اولین دریافت‌کننده مدال هری اس ترومن در حوزه سیاست اقتصادی شد که توسط موسسه کتابخانه هری اس ترومن به وی اهدا شد.

در نوامبر ۲۰۰۵، مدال آزادی ریاست جمهوری، بالاترین جایزه غیرنظامی در ایالات متحده، توسط رئیس جمهور جورج دبلیو بوش به آلن گرینسپن اعطا شد.

در ۱۴ دسامبر ۲۰۰۵، دکترای افتخاری علوم بازرگانی دانشگاه نیویورک به گرینسپن اعطا شد.

در سال ۲۰۰۵، آلن دکترای افتخاری اقتصاد را از دانشگاه ادینبورگ اسکاتلند دریافت‌ کرد.

در ۲۳ ژانویه ۲۰۰۶، مدال افتخار وزارت دفاع آمریکا برای خدمات عمومی ممتاز به گرینسپن اعطا شد.

در سال ۲۰۰۷، گرینسپن اولین دریافت‌کننده مدال بنیاد توماس جفرسون در حوزه رهبری شهروندی بود که توسط دانشگاه ویرجینیا اعطا شد.

در ۱۹ آوریل ۲۰۱۲، گرینسپن جایزه یوجین جی کیوگ را به پاس خدمات عمومی ممتاز از دانشگاه نیویورک دریافت‌ کرد. (ویکی‌پدیا، ۲۰۲۳)

دوران حرفه‌ای کاری آلن گرینسپن قبل از آغاز ریاست بر فدرال رزرو

گرینسپن در طول دوران تحصیلش در دانشگاه نیویورک، زیر نظر یوجین بنکس، مدیرعامل بانک سرمایه‌گذاری وال‌استریت براون برادرز هریمن، در بخش تحقیقات سهام شرکت، شروع به کار کرد، اما اولین حضور رسمی وی در یک سمت شغلی، به سال ۱۹۴۸ باز میگردد که آلن در هیات کنفرانس صنعتی ملی(یک اتاق فکر تجاری و صنعتی در شهر نیویورک)، به عنوان کارشناس آماری و تحلیلگر، میزان تقاضا برای فولاد، آلومینیوم و مس را تجزیه و تحلیل میکرد و این جایگاه شغلی را تا سال ۱۹۵۳ حفظ کرد (فدرال رزرو هیستوری، ۲۰۲۳).

سپس گرینسپن در سال ۱۹۵۳، هیات کنفرانس صنعتی ملی را ترک کرده و در سال ۱۹۵۵ به همراه ویلیام تاونسند، شرکت مشاوره اقتصادی" تاونسند -گرینسپن" را در نیویورک تاسیس کرد. پس از مرگ ویلیام در سال ۱۹۵۸، گرینسپن مدیرعامل و مالک اصلی این شرکت شد و تا سال ۱۹۸۷ یعنی تا قبل از منصوب شدن به ریاست فدرال رزرو، در شرکت خود به فعالیت‌های گسترده مالی و اقتصادی پرداخت (ویکی‌پدیا، ۲۰۲۳).

در این سال‌ها و تا قبل از قرارگرفتن در جایگاه مدیرکل فدرال رزرو، آلن گرینسپن در گروه‌ها، نهادها، شرکت‌ها و کمیسیون‌های دولت‌های مختلف آمریکا، به امر مشاوره پرداخت (فدرال رزرو هیستوری، ۲۰۲۳).

به عنوان نمونه، به دنبال اصرار اطرافیان نیکسون، آلن در سال ۱۹۶۷ به عنوان مشاور کمپین انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۱۹۶۸ ریچارد نیکسون، وارد کارزار انتخاباتی او شد که به گفته صاحب‌نظران، حضور گرینسپن در این برهه از زمان، نقش پررنگی در پیروزی نیکسون داشت، اما آلن از انتصاب دائمی در دولت نیکسون خودداری کرد و فقط به طور غیررسمی به رئیس‌جمهور مشاوره میداد و در گروه‌ها و کمیسیون‌های ریاست جمهوری خدمت می‌کرد (بریتانیکا، ۲۰۲۳).

همچنین وی از سال ۱۹۷۴ تا ۱۹۷۷ به عنوان رئیس شورای مشاوران اقتصادی رئیس‌جمهور در دوران ریاست‌جمهوری جرالد فورد، مشغول به خدمت شد و سیاست‌هایی را توسعه داد که باعث شد نرخ تورم از ۱۱ به ۶.۵ درصد کاهش یابد. آلن از سال ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۳، در جایگاه رئیس کمیسیون ملی اصلاحات امنیت اجتماعی ایالات‌متحده قرارگرفت. علاوه بر این، در سال ۱۹۸۳، او به عنوان عضو هیات مشاوران سیاست اقتصادی رئیس جمهور رونالد ریگان و مشاور دفتر بودجه کنگره، وارد عمل شد (فدرال رزرو هیستوری، ۲۰۲۳).

همچنین آلن گرینسپن در بین سال‌های ۱۹۸۳ تا ۱۹۸۸، مشاور مدیر شورای روابط خارجی ایالات‌متحده بود و در سال ۱۹۸۴، به عنوان یکی از اعضای نهاد مشاوره مالی گروه‌سی در واشنگتن، خدمت کرد (بریتانیا، ۲۰۲۳).

آغاز امپراطوری آلن گرینسپن بر فدرال رزرو

حیاتی‌ترین دوران شغلی حرفه‌ای آلن گرینسپن، در سال ۱۹۸۷ شروع شد، روزی که آلن به عنوان رئیس شورای حکام نهاد فدرال رزرو، حکمرانی بلندمدت خود را بر بانک مرکزی آمریکا آغاز کرد. آلن گرینسپن، از تاریخ ۱۱ آگوست ۱۹۸۷ تا ۳۱ ژانویه ۲۰۰۶ به مدت ۵ دوره و طی ۱۸ سال و ۱۷۳ روز، تقریباً طولانی‌ترین دوران ریاست بر فدرال رزرو لقب گرفت (دوره تصدی ویلیام مارتین تنها چهار ماه بیشتر بود). او توسط چهار رئیس‌جمهور مختلف یعنی رونالد ریگان، جرج بوش پدر، بیل کلینتون و جرج بوش پسر به عنوان رئیس هیات‌مدیره فدرال رزرو منصوب شد. اقتصاد آمریکا در دوره ریاست گرینسپن تنها با دو رکود جزئی در سال‌های ۱۹۹۰ - ۱۹۹۱ و در سال ۲۰۰۱ مواجه شد، اما این رکودها به راحتی تحت‌الشعاع رونق اینترنت در دهه ۱۹۹۰ قرار گرفتند (فدرال رزرو هیستوری، ۲۰۲۳).

در ادامه به بررسی تحولات و چالش‌های دوران ریاست آلن گرینسپن بر بانک مرکزی آمریکا می‌پردازیم:

عناصر کلیدی طلایی‌ترین دوران فدرال رزرو در زمان ریاست آلن گرینسپن

سه عنصر کلیدی در استراتژی سیاست پولی فدرال رزرو تحت مدیریت آلن گرینسپن عبارت است از:

۱.توسعه یک لنگر اسمی ضمنی قوی

۲. سیاست پولی پیشگیرانه و آینده نگر

۳.افزایش شفافیت (میشکین، ۲۰۰۴)

توسعه یک لنگر اسمی ضمنی قوی، ثبات اقتصادی را به آمریکا برگرداند

یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های دوران ریاست آلن گرینسپن بر فدرال رزرو که موجب ثبات سطح عمومی قیمت‌ها، مهار تورم و دستیابی به هدف‌گذاری‌های تورمی در طول ۲۰ سال شد، ایجاد و توسعه یک لنگر اسمی قوی بود. لنگر اسمی ضمنی قوی بکارگرفته شده توسط گرینسپن به دلایل زیر، منجر به ثبات اقتصادی در ایالات متحده شد:

-توسعه یک لنگر اسمی قوی توسط گرینسپن، با محدودکردن انتظارات تورمی، بویژه در آغاز دهه ۹۰ میلادی، به حرکت اقتصاد به سمت مرز کارآمد، مبادله بین تورم و تغییرپذیری شکاف تولید، کمک شایان کرد و عملکرد بهتری را در دو جبهه تورم و تولید موجب شد (میشکین، ۲۰۰۴).

-همچنین لنگر اسمی قوی گرینسپن، بازوی توانمند مقامات پولی ایالات متحده در مدیریت بهینه بازارهای مالی این کشور بویژه در آغاز هزاره جدید و در سال‌های ۲۰۰۰ و ۲۰۰۱، بود، به طوری که این لنگر اسمی با ایجاد پایداری و ثبات قیمتی، خانوارها، مشاغل و کسب وکارهای نوپا را متقاعد کرد که اقدامات آتی سیاست پولی فدرال رزرو، در جهت مهار تورم خواهد بود. همین امر موجب شد که از سال ۲۰۰۰ تا پایان دوره ریاست گرینسپن، انتظارات تورمی در مارپیچ دستمزد - قیمت به شدت کاهش‌یافته و ثابت بماند، زیرا فدرال رزرو توانسته بود اعتماد مردم آمریکا را مبنی بر اقدامات جدی مقامات پولی برای جلوگیری از گرم شدن بیش از حد اقتصاد، جلب کند (میشکین، ۲۰۰۴).

-از سوی دیگر، لنگر اسمی ضمنی قوی آلن گرینسپن توانست مشکل ناسازگاری زمانی را برطرف کند. مشکل ناسازگاری زمانی به این دلیل به وجود می‌آید که مشوق‌هایی برای سیاست‌گذار وجود دارد و او ترغیب میشود که رابطه کوتاه‌مدت بین اشتغال و تورم برای دستیابی به اهداف کوتاه‌مدت اشتغال را فدای ثبات اقتصادی در بلندمدت کند. در نتیجه، سیاست پولی انبساطی در کوتاه‌مدت باعث رشد و اشتغال بیشتر شده اما در بلندمدت، منجر به تورم بالاتر و پیامدهای منفی آن برای اقتصاد خواهد شد. به همین دلیل، لنگر اسمی ضمنی قوی گرینسپن توانست با ایجاد محدودیت در سیاست پولی اختیاری فدرال رزرو، به جلوگیری از مشکل ناسازگاری زمانی کمک کند، به طوری که مقامات سیاست‌پولی از تله ناسازگاری زمانی، در امان ماندند و این تعهد به لنگر اسمی قوی، از پذیرش فشار برای بهره‌برداری از مبادله کوتاه‌مدت بین اشتغال و تورم با بکارگیری سیاست پولی انبساطی و خارج شدن تورم از کنترل در اقتصاد آمریکا، جلوگیری کرد (میشکین، ۲۰۰۴).

با گذشت زمان، آلن گرینسپن در طول دوره ۱۸ ساله مدیریت خود، تعهد قوی خود به ثبات قیمت‌ها و توانایی بالا در مهار تورم و نگه‌داشتن سطح عمومی قیمت‌ها در یک بستر پایدار و نزدیک به محدوده هدف‌گذاری تورمی را (بویژه از آغاز دهه ۹۰ میلادی تا پایان دوره ریاست در سال ۲۰۰۶) از طریق اقدامات موثر نشان داد(هاروارد بیزینس، ۲۰۱۴).

آلن گرینسپن معمار صنعت بانکداری و مالی آمریکا

منبع: https://www.economicshelp.org/blog/۱۶۶۸۸۱/economics/us-inflation-in-the-post-war-period/

سیاست پولی پیشگیرانه و آینده‌نگر، رمز موفقیت گرینسپن در جلوگیری از رکود عمیق

آلن گرینسپن در کتاب عصر تلاطم، در توضیح علت بکارگیری این نوع از سیاست ‌پولی در دوره مدیریت خود، تحلیل جالبی ارائه میدهد که آن را متضمن ثبات در مهار دوره‌های تورمی قابل تحقق در بین سال‌های دهه ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۵ می‌داند:

"برآوردهای من و مشاورانم از اقتصاد ایالات متحده نشان میداد که سیاست‌های پولی، حدود یک‌سال طول می کشد تا به طور قابل‌توجهی بر تولید تاثیر بگذارد و بیش از دو سال طول می‌کشید تا تاثیر واضح خود را بر تورم نشان دهد. وجود واپسگرایی‌ها و عقب‌ماندگی‌های طولانی و بلندمدت در اقتصاد ایالات متحده به این معنی بود که یک سیاست‌پولی بهینه، به هیچ عنوان نباید منتظر واکنش به تورم و حرکت تولید بماند. زیرا در این صورت، اگر فدرال رزرو منتظر ظهور نشانه‌های آشکار تورمی می‌بود، آن وقت، حفظ ثبات قیمت‌ها بدون تشدید افراطی در سیاست‌ها، امکان‌پذیر نبود و بدین ترتیب، انتظارات تورمی از قبل در فرآیند تعیین دستمزد و قیمت گنجانده شده و یک حرکت تورمی ایجاد میکرد که متوقفکردن آن برای ما به شدت دشوار بود. از سوی دیگر، اگر قبل از کاهش نرخ بهره، منتظر کاهش تورم میماندیم، احتمالاً در یک تله تورمی مانند آنچه در ژاپن رخ داد گرفتار میشدیم. همچنین از آنجا که نرخ‌های بهره اسمی نمی‌توانند به زیر صفر بروند (مشکل کران پایین صفر)، اگر انتظارات کاهش تورم در کشور رایج میشد، نرخ‌های واقعی لزوماً رو به بالا قرار میگرفت و اقدامات سیاست پولی ما برای کاهش نرخ‌های بهره در جهت تحریک اقتصاد، دیگر مؤثر نبود. بنابراین برای جلوگیری از شروع و ریشه دواندن تورم غیرقابل‌کنترل، سیاست پولی را در دوره‌های مختلف میبایست آینده‌نگر و پیشگیرانه تنظیم و اجرایی میکردم. تمام موفقیت ما در این امر، بستگی به فاصله زمانی تصمیم‌سازی و اعمال سیاست‌پولی نسبت به آشکارشدن نشانه‌های تورمی داشت، یعنی سیاست‌پولی بهینه ما، باید مدت‌ها قبل از ظهور فشارهای تورمی در اقتصاد آمریکا، وارد عمل میشد. من تلاش کردم که طی ۱۸ سال، همواره چند قدم جلوتر و قبل از ظهور اژدهای تورمی جدید، سیاست‌های پولی صحیح خود را عملیاتی کنم(آلن گرینسپن، ۲۰۰۷)."

آلن گرینسپن توانست در بکارگیری سیاست‌های پولی آینده‌نگر و پیشگیرانه، موفق عمل کند. فدرال رزرو از فوریه ۱۹۹۴ تا فوریه ۱۹۹۵، زمانی که اقتصاد از رکود ۱۹۹۱-۱۹۹۰ کمی بهبود یافته بود، نرخ بهره را از ۳ درصد به ۶ درصد افزایش داد. همین امر موجب شد اقتصاد آمریکا، جانی تازه بگیرد و تورم نه تنها افزایش نیافت، بلکه اندکی نیزکاهش یافت (میشکین، ۲۰۰۴).

در ژانویه ۲۰۰۱، فدرال رزرو، در ابتکار عملی منتج از پیش‌بینی صحیح شرایط آتی اقتصاد و در ادامه سیاست‌های آینده‌نگر و پیشگیرانه خود، به سرعت مسیر حرکت را معکوس کرد و نرخ وجوه فدرال را به میزان ۱۰۰ واحد پایه (یک واحد درصد) در ژانویه، از ۶.۵ درصد به ۵.۵ درصدکاهش داد. سپس، پیش از پایان نوامبر، زمانی که NBER (دفتر ملی پژوهش اقتصادی آمریکا) اعلام کرد که واقعاً رکودی در حال رخ دادن است، نرخ وجوه فدرال را تا ۳۵۰ واحد پایه دیگر کاهش داد. همین امر موجب شد که حتی شوک‌های نامطلوب حاصل از حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر، تاثیرات منفی ورشکستگی اِنرون (هلدینگ عظیم آمریکایی حوزه انرژی که در سال ۲۰۰۱ در یکی از پیچیده‌ترین فرآیندهای مالی ایالات‌متحده، ورشکست اعلام شد) و دیگر رسوایی‌های شرکتی، نتواند بر بازارهای اعتباری اثر گذاشته و موجب رکود عمیقی در اقتصاد آمریکا شود. همچنین آلن گرینسپن چرخه انقباضی دیگری را در ژوئن ۲۰۰۴ آغاز کرد و تا فوریه ۲۰۰۵، نرخ وجوه فدرال را در مواجهه با تداوم رشد ضعیف شغلی از یک به ۲.۵ درصد افزایش داد تا بتواند با این سیاست آینده‌نگرانه، جلوی افزایش بیکاری در سال ۲۰۰۵ و ۲۰۰۶ را بگیرد که چنین نیز شد (میشکین، ۲۰۰۴).

افزایش شفافیت فدرال رزرو، گلوگاه‌های خطرساز اقتصاد آمریکا را از بین برد

قبل از حضور آلن گرینسپن در مقام ریاست بانک مرکزی آمریکا، فدرال رزرو به‌طور کلی یک نهاد مخفی و سری محسوب میشد که نه تنها اهداف و استراتژی‌های خود را روشن نمیساخت، بلکه بازارها را در حدس زدن در مورد تنظیم واقعی ابزارهای سیاست پولی، سردرگم نگه میداشت. در واقع همه مدیران کل و روسای فدرال رزرو از این بابت خوشحال بودند که نهادی اسرارآمیز به حساب آیند. همین امر نیز موجب تالیف کتب مختلفی با محوریت مخفیکاری فدرال رزرو در همه عرصه‌های اقتصادی و سیاسی نظیر کتاب اسرار معبد نوشته گریدر در سال ۱۹۸۷ شد (هاروارد بیزینس، ۲۰۱۴).

اما در دوران گرینسپن، این رویکرد، به طرز چشمگیری تغییرکرد. در فوریه ۱۹۹۴، فدرال رزرو شروع به اعلام رسمی و عمومی هدف‌گذاری نرخ وجوه فدرال که در جلسه FOMC (کمیته بازار آزاد فدرال) تصمیمگیری شده بود، کرد. همچنین در سال ۱۹۹۹، فدرال رزرو، تصمیم FOMC در مورد "جهت‌گیری سیاست‌های پولی آتی" را اعلام عمومی کرد که بعدها به پروژه " تعادل ریسک در اقتصاد" معروف شد. چنین رویکردی تا روزهای پایانی ریاست آلن گرینسپن بر امپراطوری فدرال رزرو حفظ شد (میشکین، ۲۰۰۴).

همین امر موجب شد که فدرال رزرو در سال‌های مدیریت گرینسپن، به طرز باورنکردنی و بی‌سابقه‌ای بر میزان شفافیت ساختاری و نهادی خود بیافزاید که به عقیده بسیاری از صاحب‌نظران مالی و اقتصادی، این امر موجب کاهش و حذف بسیاری از گلوگاه‌های خطرساز اقتصاد آمریکا بویژه در صنعت بانکداری شد(هاروارد بیزینس، ۲۰۱۴).

مزایای استراتژی سیاست پولی فدرال رزرو در دوره ریاست آلن گرینسپن

رویکرد سیاست پولی فدرال رزرو در دوران گرینسپن دارای مزایایی است که به توضیح موفقیت دوره ریاست وی، کمک شایان میکند.

افزایش اعتبار فدرال رزرو در بازارهای مالی در زمان ریاست آلن گرینسپن

فدرال رزرو در دوره مدیریت آلن گرینسپن از طریق اقدامات و تصمیمات خود توانست اعتبار تعهدات خود به ثبات قیمت‌ها و رشد پایدار اقتصادی را در طول زمان افزایش دهد. این امر منجر به ثبات انتظارات تورمی مردم و بازارها در فضای اقتصادی شد و یکی از دلایلی بود که نرخ تورم در دوره گرینسپن تا این حد باثبات ماند. با این حال، این موفقیت که در ادوار مختلف بازار اوراق قرضه آمریکا تجربه شده بود، فوری و آنی به دست نیامد (میشکین، ۲۰۰۴).

درگذشته، زمانی که فدرال‌رزرو نرخ بهره را افزایش میداد، بازارها این موضوع را به عنوان نشانه‌ای از نگرانی فدرال رزرو در مورد پتانسیل افزایش تورم در آینده تفسیر کرده و شروع به تلاطم و واکنش نشان‌دادن شدید می‌کردند. اما در دوره گرینسپن، چنین اتفاقی رخ نداد. زیرا مردم و بازارها با افزایش اعتمادی که به سیاست‌های پولی فدرال رزرو پیدا کرده بودند، اطمینان داشتند که این نهاد مالی در مهار تورم موفق خواهد بود. در نتیجه، آمادگی پیدا کرده بودند که حق بیمه تورم در نرخ‌های بهره بلندمدت و همزمان، نرخ صندوق‌های فدرال افزایش یابد. این دقیقاً همان فرآیندی بود که از فوریه تا نوامبر ۱۹۹۴ اتفاق افتاد، یعنی زمانی که پس از هر ۲۵ واحد افزایش در نرخ وجوه فدرال، نرخ بهره اوراق قرضه بلندمدت خزانه‌داری به میزان مشابهی افزایش یافت. در این زمان، گرینسپن و مشاورانش به درستی این اتفاقات را به عنوان هشدار عدم اعتبار لنگر اسمی تفسیر کردند و تصمیم گرفتند برای آن فکری بی‌اندیشند. لذا با شروع جلسه ۱۷ می ۱۹۹۴، هدف‌گذاری را تغییر داده و شروع به افزایش نرخ وجوه فدرال به میزان ۵۰ واحد پایه کردند تا نشان‌دهند که در مورد کنترل تورم جدی هستند. همچنین، در نشست ۱۵ نوامبر، آنها هدف‌گذاری وجوه فدرال را ۷۵ واحد پایه دیگر افزایش دادند. پس از این افزایش‌های به موقع بودکه نرخ‌های بلندمدت شروع به کاهش کرده که نشان میداد، بازارها پیام اقدامات گرینسپن را دریافت کرده و اکنون متقاعد شده‌اند که فدرال رزرو به دنبال ثبات قیمت‌ها و رشد پایدار است. چنین رویکردی نیز در سال ۲۰۰۴ و ۲۰۰۵ توسط فدرال رزرو انجام گرفت که باز هم با سیگنال مثبت بازارها به اقدامات گرینسپن همراه بود که نشان میداد افزایش اعتبار فدرال رزرو به حدی رسیده است که افزایش نرخ‌ها توسط بازارها، به عنوان نشانه‌ای از ایجاد چالش‌های تورمی در آینده تلقی نمی‌شود (میشکین، ۲۰۰۴).

فدرال رزرو در دوره گرینسپن، منعطف و از غلاف قوانین و مدل‌های اقتصادی خارج شد

یکی از ویژگی‌های مهم رویکرد فدرال رزرو در دوران آلن گرینسپن، انعطاف‌پذیری بالا، بکارگیری از تمام اطلاعات موجود برای تعیین خطمشی آتی سیاست‌ها و خروج از غلاف قوانین و مدل‌های اثبات‌شده بود (هاروارد بیزینس، ۲۰۱۴).

گرینسپن در کتاب خاطراتش در باب این رویکرد خود توضیح میدهد: "من عادت داشتم هر روز صبح قبل از حضور در دفتر مدیریت فدرال رزرو، در جکوزی کوچک خانه خود، به بررسی داده‌ها و آمارهای منتشر شده و قابل پیش‌بینی جدید بپردازم تا دریابم اقتصاد آمریکا، در همین لحظه و همین امروز، به کدام سمت خواهد رفت. من معتقدم که اقتصاد، علم پیش‌بینی حرکات بازار است و حرکات بازار، چیزی جز احساس، عواطف و تصمیمات انسانی نیست. بنابراین هر مدل یا قانون اقتصادی اثباتشده در فضای آزمایشگاهی و بر روی کاغذ، به راحتی می‌تواند در لحظه امروز نقض شود و کارایی سابق را نداشته باشد. پس برای موفقیت در ترسیم سیاست‌های اقتصادی کلان، می‌بایست از غلاف همه قوانین و مدل‌های اقتصادی خارج شد و آنچه در گذشته در کلاس‌های درس و کتاب‌های خود اثبات کرده‌ایم را دور بریزیم و به عکس روابط اقتصادی اثبات‌شده نیز، توجه کنیم (آلن گرینسپن، ۲۰۰۷)."

مصداق بارز این رویکرد گرینسپن، در اواسط تا اواخر دهه ۱۹۹۰ در اقتصاد آمریکا قابل ملاحظه بود که در آن بازه زمانی، مدل‌های استاندارد اقتصادی مبتنی بر منحنی فیلیپس نشان می‌داد که تورم در حال افزایش است، زیرا نرخ‌بیکاری کمتر از NAIRU (نرخ تورم غیرشتاب‌دهنده بیکاری) کاهش‌یافته بود، اما علی‌رغم پیش‌بینی‌های این مدل‌ها و پیش‌بینی افزایش تورم از سوی کارکنان شورای حکام فدرال رزرو، قضاوت گرینسپن این بود که مدل‌ها نادرست هستند و او سایر اعضای کمیته بازار آزاد فدرال را متقاعدکرد که از تشدید بیشتر سیاست‌های پولی خودداری کنند. رویدادهای آتی اقتصاد آمریکا نشان داد که قضاوت و رویکرد آلن برخلاف تمامی مدل‌های اثبات‌شده، صحیح بوده است (میشکین، ۲۰۰۴).

همچنین در نمونه‌ای دیگر، انعطاف‌پذیری رویکرد و عدم اتکای گرینسپن به قوانین و مدل‌های اثبات‌شده، که او در یک سخنرانی در آگوست ۲۰۰۳ در کنفرانس جکسون هول در بانک فدرال رزرو کانزاس سیتی به عنوان یک "رویکرد مدیریت ریسک" برای اجرای سیاست پولی توصیف کرد، اجازه داد تا فدرال رزرو برای مقابله با نگرانی‌های مربوط به بی‌ثباتی مالی پس از نکول بدهی روسیه و سپس، شکست مدیریت سرمایه بلندمدت در پاییز ۱۹۹۸، نرخ تورم را با کاهش ۷۵ واحد پایه در نرخ وجوه فدرال، کاهش داده و از تلاطم بازارهای مالی آمریکا جلوگیری کند. امثال این مصادیق و رویکردهای منعطف آلن گرینسپن، یکی از دلایلی بود که فدرال رزرو توانست طولانی‌ترین توسعه پایدار در تاریخ ایالات متحده را از سال ۱۹۹۱ تا ۲۰۰۱ مهندسی کند (میشکین، ۲۰۰۴).

موافقان و مخالفان اقدامات آلن گرینسپن در دوره ریاست بر شورای حکام فدرال رزرو

با آنکه آلن گرینسپن در بین متخصصان مالی، بانکی و اقتصادی و همچنین دولتمردان و سیاستمداران آمریکایی در دوره‌های مختلف، با عناوینی نظیر "استاد"، "مسیح بانکداری"، "پدر معنوی فدرال رزرو" و "یگانه ناجی اقتصاد آمریکا" نام برده میشود و در رای‌گیری نیم قرن اخیر فدرال رزرو، به عنوان متحول‌کننده‌ترین رئیس شورای حکام فدرال رزرو در طول ادوار این نهاد غول‌پیکر و تنها کسی که در طول تاریخ اقتصادی ایالات‌متحده توانسته به طولانی‌ترین میزان ثبات و پایداری در سطح عمومی قیمت‌ها و رشد اقتصادی دست یابد، شناخته‌شد، اما باز هم در این بین مخالفانی دارد که سیاست‌ها، اقدامات و تصمیمات کلیدی وی در دوره ریاست بر فدرال رزرو را به چالش می‌کشند (فدرال رزرو هیستوری، ۲۰۲۳) که در ادامه به برخی از موارد هر دو گروه اشاره می‌کنیم:

-به گفته نایجل برنارد، پژوهشگر ارشد فارن پالیسی، آلن گرینسپن مردی بود که در دوره مدیریت بر فدرال رزرو، سخنانش برای سال‌ها توسط معامله‌گران وال‌استریت و سیاستمداران کاپیتول هیل، به عنوان آیات انجیل در نظرگرفته می‌شد و به مسیح بانکداری معروف شده بود (هاروارد بیزینس، ۲۰۱۴).

-گرگ مک براید، تحلیلگر ارشد مالی بنکریت در سال ۲۰۱۸ اعلام کرد:گرینسپن در دوران تصدی خود به عنوان رئیس فدرال رزرو به دلیل رشد اقتصادی پایدار بلندمدت و بازار صعودی سهام پایدار، به عنوان "استاد" و همچنین "یگانه ناجی اقتصاد آمریکا" نام برده می‌شد(هاروارد بیزینس، ۲۰۱۴).

-البته شهرت و محبوبیت آلن در سال‌های بعد دچار چالش و تزلزل شدید شد، زیرا اقتصاددانانی نظیر میلتون فریدمن در سال ۲۰۰۳ اعلام کردند که شرایط وام‌دهی آزاد در دوران تصدی گرینسپن بر فدرال رزرو، به جرقه‌ای برای ترکیدن حباب مسکن و متعاقباً، آغاز رکود بزرگ منجر خواهد شد و در مدت زمان کوتاهی پس از بازنشستگی گرینسپن از این سمت و اندکی بعد از مرگ فریدمن در سال ۲۰۰۶، پیش‌بینی وی به وقوع پیوست (هاروارد بیزینس، ۲۰۱۴).

-آرنولد کارل هاربرگر، اقتصاددان فقید که در حوزه مالیه عمومی شناخته شده و از مشاوران ارشد بانک‌های مرکزی در سراسر جهان محسوب میشد، معتقد بود، برخلاف آنچه که به شدت در رسانه‌ها به عنوان تغییر رویکرد اسرارآمیز سازوکار نهادی فدرال رزرو به شفافیت بالای ساختاری - اجرایی در دوران ریاست آلن تبلیغ میشود، در زمان ریاست گرینسپن نیز هیچگاه هدف‌گذاری تورمی سالانه و اعلام چشم‌انداز رشد اقتصادی، به عنوان دو مولفه مهم در تعیین سیاست‌های حکمرانی خوب در حوزه اجتماعی و عمومی، صورت نپذیرفت و این هجمه تبلیغاتی پرهیاهو، اغراقی بیش نبوده است (هاروارد بیزینس، ۲۰۱۴).

دوران پسافدرال رزرو برای آلن گرینسپن

گرینسپن بلافاصله پس از بازنشستگی باشکوه از ریاست فدرال رزرو در سال ۲۰۰۶، یک شرکت مشاوره اقتصادی به نام Greenspan Associates LLC را تاسیس کرد.

آلن همچنین در اواخر سال ۲۰۰۶، پست مشاور افتخاری وزارت خزانه داری بریتانیا را پذیرفت.

در می ۲۰۰۷، آلن گرینسپن به عنوان مشاور ویژه شرکت مدیریت سرمایه‌گذاری اقیانوس آرام (PIMCO) مشغول به کار شد تا در انجمن‌های اقتصادی فصلی آنها شرکت کرده و به طور خصوصی با مدیران اوراق قرضه در مورد سیاست نرخ بهره فدرال رزرو صحبت کند.

در آگوست ۲۰۰۷، دویچه بانک اعلام کرد که نظر گرینسپن را برای تصدی پست مشاور ارشد تیم بانکداری سرمایه‌گذاری و مشتریان خود، جلب کرده است.

در اواسط ژانویه ۲۰۰۸، صندوق تامینی پالسون، آلن گرینسپن را به عنوان مشاور ویژه خود در امور سرمایه‌گذاری اوراق مسکن، به خدمت گرفت. (ویکی‌پدیا، ۲۰۲۳)

منابع:

  1. Greenspan, Alan,”The Age of Turbulence: Adventures in a New World”, The Penguin Press,USA, New York,۲۰۰۷.

  2. Mishkin, Frederic S.,”THE FED AFTER GREENSPAN”,Working Paper in Columbia University and the National Bureau of Economic Research, New York, March ۲۰۰۴.

  3. https://en.wikipedia.org/wiki/Alan_Greenspan

  4. https://www.britannica.com/biography/Alan-Greenspan

  5. https://www.federalreservehistory.org/people/alan-greenspan

  6. https://www.amazon.com/Books-Alan-Greenspan/s?rh=n%۳A۲۸۳۱۵۵%۲Cp_۲۷%۳AAlan+Greenspan

  7. https://hbr.org/۲۰۱۴/۰۱/what-alan-greenspan-has-learned-since-۲۰۰۸

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha