اقتصاد ایران با چالشهای فراوانی مواجه است که یکی از بارزترین آنها ماندگاری تورمهای بالاست. دلایل اصلی این پدیده پیچیده شامل عوامل اقتصادی داخلی، نظیر کسری بودجه، نرخهای سود بالا و فعالیتهای غیرمولد اقتصادی و همچنین عوامل خارجی مانند تحریمها و نوسانات جهانی است. بسیاری از کارشناسان معتقدند که راه پایدار کاهش تورم، افزایش تولید است. اگرچه افزایش تولید میتواند به کاهش تورم کمک کند، اما محدودیتهای موجود در منابع و زیرساختهای تولید، به همراه تأثیرات روانی ناشی از عدم اطمینان اقتصادی، وضعیت را پیچیدهتر کرده است. در گفتوگو با محمدحسن ابراهیمی سروعلیا، عضو هیات علمی دانشگاه علامه و معاون پیشین سازمان بورس، به بررسی دلایل ماندگاری تورمهای بالا در اقتصاد ایران و راهکارهای مؤثر برای کاهش آن خواهیم پرداخت. علاوه بر این، بررسی نقش بانک مرکزی و سیاستهای پولی آن در کنترل تورم و نوسانات بازار ارز نیز از اهمیت بالایی برخوردار است. آیا بانک مرکزی توانسته است با اقدامات خود، انتظارات تورمی را مدیریت کند؟ یا اینکه نیاز به تغییر رویکرد و همکاری بین بخشی بیشتر احساس میشود؟ در نهایت، با توجه به تأثیرات تحریمها و چالشهای داخلی، نیاز به یک رویکرد جامع و هماهنگ برای حل مشکلات اقتصادی احساس میشود. این گفتوگو به بررسی این مسائل و پیشنهاد راهکارهایی برای بهبود وضعیت اقتصادی کشور خواهد پرداخت.
دلایل اصلی ماندگاری تورمهای بالا در اقتصاد ایران چیست؟ چه راهکارهایی میتواند در این زمینه مؤثر باشد؟
اگر تولید افزایش یابد، انتظار میرود که تورم کاهش یابد. اما وقتی منابع کافی در اختیار نداریم و امکان تولید در کشور محدود است، مشکلاتی مانند نرخهای سود بالا، چاپ پول و فعالیتهای غیرمولد اقتصادی مانند سفتهبازی، به ویژه در حوزه بازرگانی، به افزایش تورم منجر میشود. عرضه و تقاضای پول و تولید در کشور متناسب نیست. همچنین باید به مسائل روانی نیز توجه کنیم، بخشی از تورم ریشههای روانی دارد، مانند تحریمها و نگرانیهای مربوط به آینده. اگر بتوانیم اطمینان خاطر بیشتری به جامعه بدهیم که در آینده تورم واقعی در اقتصاد وجود نخواهد داشت، شاید تقاضای سفتهبازی برای کالاها کاهش یابد. باید به مسائل واقعی و روانی اقتصادی که ریشههای داخلی و خارجی دارند، توجه کنیم تا نگرانی مردم نسبت به وضعیت اقتصاد کاهش یابد. در این شرایط، کنترل تورم تا حدی ممکن خواهد بود. بخشی از سیاستها مانند چاپ پول و نرخ بالای بهره، ضریب فزاینده پایه پولی را افزایش میدهند که در نهایت بر افزایش تورم و بدتر شدن وضعیت اقتصادی تأثیرگذار است.
جزیرهای عمل کردن سیاستهای تجاری، مالی و پولی تا چه اندازه تأثیرگذار است؟
این موضوع بسیار تأثیرگذار است. بخش قابل توجهی از مشکلات اقتصادی ما ناشی از جزیرهای عمل کردن سیاستها در بازار سرمایه، بازار کالا و تأمین مایحتاج پولی و ارزی واحدهای تولیدی است. ما به یک شورای ثبات مالی نیاز داریم که تصمیمات اعضای آن بدون در نظر گرفتن صرف منافع شخصی یا سازمانیشان اتخاذ شود. به عنوان مثال، اگر بانک مرکزی تصمیمی بگیرد که هدف آن کنترل نرخ دلار باشد، در حالی که وزارت صنعت، معدن و تجارت (صمت) نیز اعلام کند که قصد دارد قیمت فولاد را کنترل کند، در این میان نیاز به یک نهاد هماهنگکننده داریم که وظیفهاش صرفاً حفظ پیشبرد سیاستهای سازمان و وزارت خودش نباشد. باید تأثیرات این تصمیمات بر بازار سرمایه و کالا نیز مورد بررسی قرار گیرد. در زمانی که در سازمان بورس بودیم، این پیشنهاد را چندین بار به مقامات وقت ارائه دادیم تا از بخشینگری جلوگیری شود. بخشینگری در اقتصاد، بدون توجه به سایر بخشها، به اقتصاد آسیب میزند و ما شاهد نتایج منفی آن هستیم. نرخ بالای بهره باعث شده که وضعیت بازار سرمایه نامناسب شود. عدم وجود بازار سرمایه، تأمین مالی را دشوار میکند و چرخه اقتصادی شرکتها به دلیل عدم افزایش سرمایه دچار اختلال میشود. همچنین فعالیتهای سفتهبازی در حوزههای مسکن و خودرو از طریق جذب منابع در بازار سرمایه کاهش نمییابد و این به دلیل بخشینگری در اقتصاد و آفتی است که جامعه ما با آن مواجه است. ما باید به اقتصاد به طور کلی نگاه کنیم و نه به صورت جزیرهای.
تأثیر تحریمها بر تورمهای بالای ایران چقدر است و چه اقداماتی میتوان انجام داد تا این تأثیرات کاهش یابد؟
بدون شک، دیپلماسی ارزی تأثیرگذار است. تحریمها دو جنبه دارند. اثر واقعی که این جنبه انکارناپذیر است و زمانی که به بازارهای بینالمللی دسترسی داشته باشیم، میتوانیم کالاها را با قیمتهای ارزانتر و تسهیلات بهتری تهیه کنیم، صادرات را به صورت مستقیم انجام دهیم و از پرداخت هزینههای دلالی و واسطهای جلوگیری کنیم. در شرایط عادی، بسیاری از کالاهایی که خریداری میکردیم با تسهیلات بینالمللی تأمین میشدند، اما با تحریمها، این امکان محدود شده و ما مجبور به خرید نقدی شدهایم. همچنین، برای فروش نفت نیز مجبوریم آن را پایینتر از قیمت جهانی بفروشیم تا خریداران جذب شوند. این تأثیر واقعی تحریمهاست که در صورت رفع آن، تأثیرات مثبتی بر اقتصاد خواهد گذاشت. تحریمها تأثیر روانی قابل توجهی نیز دارند و وقتی اعلام میشود که کالایی تحریم شده و دیگر وارد نمیشود، این موضوع بر روان مردم تأثیر میگذارد و حتی برخی که نیازی به آن کالا ندارند، برای تهیهاش هجوم میبرند. بنابراین، دیپلماسی ارزی و همچنین مدیریت روانی جامعه تأثیرگذار است. اگر مسائل و چالشها به درستی به مردم توضیح داده شود و اطمینان خاطر لازم فراهم شود، میتوانیم به بهبود وضعیت روانی جامعه کمک کنیم. همچنین، مدیریت صحیح منابع و ایجاد آرامش در ذهن مردم میتواند تأثیرات مثبتی بر کاهش اثرات تحریمها داشته باشد.
در ادوار گذشته شاهد نوسانات زیادی در بازار ارز به دلیل انتظارات تورمی بودیم. اما در دوره اخیر، مدیریت بانک مرکزی باعث کاهش نوسانات بازار ارز شده است. به نظر شما، نقش بانک مرکزی در حفظ ثبات نسبی و کنترل انتظارات تورمی چقدر مؤثر بوده است؟
اگرچه از جزئیات اقدامات بانک مرکزی مطلع نیستم، اما به احتمال زیاد این اقدامات بر کنترل نوسانات ارز تأثیرگذار بوده است. با این حال، احساس میکنم که گفتاردرمانی بانک مرکزی در این زمینه کمتر مشاهده شده است. در مواقع بحرانی، ضروری است که بخش روابط عمومی این نهاد به طور مؤثرتر وارد عمل شود و توضیحات بیشتری ارائه دهد. باید توجه داشت که برخی از عوامل خارج از کنترل بانک مرکزی هستند، مانند تحولات منطقهای و سیاسی که این نهاد نمیتواند بر آنها تأثیر بگذارد. اما ایجاد اطمینان خاطر در مردم، حتی بدون افشای جزئیات محرمانه منابع ارزی، میتواند بسیار مؤثر باشد.
کسری بودجه دولت و تسهیلات تکلیفی چه میزان در بالا ماندن تورم در اقتصاد ما مؤثر است؟
کسری بودجه تأثیر بسیار زیادی دارد. در بازار سرمایه، درخواست برای انتشار اوراق به میزان قابل توجهی افزایش یافته است که نشاندهنده نیاز به منابع برای بخشهای دولتی و خصولتی است. اگر بودجه به گونهای تنظیم نشود که با کسری مواجه نشویم، ممکن است مجبور شویم اعداد غیرواقعی ارائه دهیم و در نیمه دوم سال متوجه شویم که این اعداد محقق نمیشوند. این وضعیت ما را وادار به انتشار اوراق با نرخهای بالا میکند. اثرات این اوراق با نرخ بالا به سرعت نمایان نمیشود، اما برخی از آنها سود ماهانه و یا سهماهه دارند که باید پرداخت شود و این موضوع به اقتصاد فشار میآورد. بنابراین، کسری بودجه به طور حتم تأثیر منفی بر تورم دارد. برای حل این مشکل، نمایندگان مجلس باید بودجه را دقیقتر تنظیم و یا هزینههای دولت را مدیریت کنند. برخی از فعالیتها میتوانند به بخش خصوصی واگذار شوند و حجم دولت کاهش یابد، اما متأسفانه هیچ دولتی در این زمینه موفق نبوده و شاهد بزرگتر شدن بخشهای مختلف دولتی هستیم. هیچ اقتصاددانی در دنیا نمیتواند انکار کند که بهرهوری بخش خصوصی معمولاً بهتر از دولت است. بخش خصوصی به دلیل منافع شخصی بیشتر احساس مسئولیت میکند تا یک کارمند دولتی. متأسفانه برنامه مشخص و مدونی برای این موضوع نداریم. اگر هم مواردی روی کاغذ وجود دارد، در عمل به درستی اجرا نشده است. تعداد کمی از شرکتها را توانستهایم در بازار سرمایه واگذار کنیم و این موضوع برای جامعه دردآور است. پس از واگذاری، نهادهای نظارتی علت واگذاری را جویا میشوند و در شرایطی که قیمتها به سرعت افزایش مییابد، فروشنده و خریدار هر دو در تنگنا قرار میگیرند. ما بانکها را مکلف میکنیم که داراییهای مازاد خود را بفروشند، اما مدیران بانکها باید شجاعت داشته باشند تا این داراییها را بفروشند، زیرا پنج ماه بعد ممکن است از آنها سؤال شود که چرا این کار را کردهاند. در شرایط تورمی، به وضوح مشخص است که قیمت داراییها افزایش مییابد. برای حل این مشکلات، ایجاد شورایی مشابه شورای ثبات مالی برای کوچک کردن دولت ضروری است. افرادی که این کار را انجام میدهند باید از ترس دوری کنند. متأسفانه، شجاعت را از مدیران گرفتهایم و این موضوع باید تغییر کند.
ارزیابی شما از عملکرد بانک مرکزی در دوره اخیر چیست؟
آقای فرزین و تیم ایشان تلاش کردهاند تا سیاستهای پولی را به درستی اجرا کنند، اما بخشی از عوامل در اختیار بانک مرکزی است و عوامل دیگری نیز در این زمینه تأثیرگذارند که بانک مرکزی نقشی در آنها ندارد. بهترین رویکرد این است که بانک مرکزی را صرفاً به عنوان سیاستگذار بازار پول در نظر نگیریم و در تدوین سیاستها، نظرات و نیازهای بخشهای مختلف را نیز مد نظر قرار دهیم. اگر این روند در پیش گرفته شود، میتوانیم به ایجاد یک شورای ثبات مالی امیدوار باشیم که در آن همه ذینفعان گرد هم جمع شوند و سیاستهایی تدوین کنند که مسئولیت هر فرد مشخص باشد و بر اساس آن بتوانیم پاسخگو باشیم. این رویکرد میتواند به موفقیت در کنترل نوسانات و بهبود وضعیت اقتصادی کمک کند. همچنین، باید توجه داشت که مسئولان بانک مرکزی در شرایط سیاسی و اقتصادی سختی کار میکنند. من نیز زمانی که در سازمان بورس بودم، با این چالشها مواجه بودم و میدانم که کار کردن در چنین شرایطی چقدر دشوار است. امیدوارم که بانک مرکزی در ادامه فعالیتهای خود موفق و مؤید باشد.
نظر شما