جمعه ۵ آبان ۱۴۰۲ - ۲۱:۴۸
نظریه تثبیت نرخ ارز مبتنی بر ریسک

تثبیت نرخ ارز می‌تواند یک راهکار مناسب برای کاهش ریسک ارز باشد و تاثیر قابل‌توجهی بر ویژگی‌های اقتصادی داشته باشد.

طارق حسن دانشگاه بوستون، توماس مرتنس فدرال رزرو سانفرانسیسکو و تونی زانگ، هیات مدیره فدرال رزرو: نرخ ارز یکی از عوامل اصلی تاثیرگذار بر تجارت بین‌المللی، سرمایه‌گذاری و رشد اقتصادی کشورها است. در اقتصاد عصر حاضر، تثبیت نرخ ارز به عنوان یکی از مسائل حیاتی و اساسی مورد توجه سیاست‌گذاران پولی قرار گرفته است. تثبیت نرخ ارز به طور کلی به تحقق استقرار و پایداری نرخ ارز نسبت به ارزهای دیگر در بازار اشاره دارد. تغییرات ناپیوسته در نرخ ارز باعث بروز ناپایداری و عدم پیش‌بینی دقیق در بازارهای مالی و تجاری شده است. یکی از جنبه‌های مهم در بررسی تثبیت نرخ ارز، تاثیر عوامل ریسکی است که بر بازارهای ارز اثر می‌گذارند. عواملی مانند نوسانات قیمت، ریسک سیاسی، عدم پایداری اقتصادی و سایر عوامل مشابه می‌تواند تثبیت نرخ ارز را تحت تأثیر قرار دهد. در نتیجه، توجه به تحلیل و مدیریت این عوامل ریسکی در مراحل تثبیت نرخ ارز بسیار حائز اهمیت است. در این راستا، نظریه تثبیت نرخ ارز مبتنی بر ریسک به عنوان یک رویکرد مهم برای مقابله با این چالش‌ها و ایجاد پایداری در بازارهای ارزی برجسته شده است. در این نظریه، انتخاب سیاست نرخ ارز برای اقتصاد، ارزش پول ملی و شرایط سرمایه‌گذاری بین‌المللی را تحت تأثیر قرار می‌دهد. با اجرای این سیاست، ارزش پول ملی کشور موجب بهبود کارآیی بالای سرمایه‌گذاران بین‌المللی خواهد شد. همچنین این سیاست موجب خواهد شد نرخ بازده مورد نیاز برای ارز در کشور کاهش یافته و ارزش شرکت‌های داخلی در بازار جهانی افزایش ‌یابد. مفهوم اصلی و کاربردی این نظریه، استفاده از سیاست‌ها و مکانیسم‌های مناسب برای کاهش نوسانات نرخ ارز و حفظ پایداری و قابلیت پیش‌بینی در بازارهای ارز است. پس از آشنایی اجمالی با این سیاست اکنون می‌توان با تمرکز بر عوامل ریسک مؤثر در نوسانات نرخ ارز، به بررسی روابط بین تثبیت نرخ ارز و اثرات اقتصادی مختلف آنها پرداخت. بسیاری از کشورها با استفاده از روش‌های مختلف، نرخ ارز خود را نسبت به دلار آمریکا ثابت می‌کنند و این تثبیت نرخ ارز بر توانایی سیاستمداران در تحقق اهداف اقتصادی تأثیر مستقیم دارد. اثرات تثبیت نرخ ارز بر اقتصاد شامل کاهش نرخ بهره داخلی و ارزش شرکت‌ها در بورس جهانی است. همچنین، با تثبیت نرخ ارز، نرخ بازده مورد نیاز برای سرمایه‌گذاران بین‌المللی نیز کاهش می‌یابد. تحقیقات نشان می‌دهد که تثبیت نرخ ارز، در کشورهای کوچک تاثیر مثبت بیشتری دارد و عملکرد آن‌ها را در بازار جهانی تقویت می‌کند. در صورت تقویت نرخ ارز یک کشور کوچک نسبت به یک کشور بزرگ‌تر، انباشت سرمایه داخلی، درآمد داخلی و حتی سهم این کشور در ثروت جهانی افزایش می‌یابد. در صورت فقدان هماهنگی سیاستی، کشورهای کوچک به طور بهینه نرخ ارز خود را نسبت به ارز بزرگترین اقتصاد جهان تقویت میکنند که به طور طبیعی به عنوان "ارز مرجع جهانی" شناخته می‌شود. علاوه بر این، بررسی‌های انجام شده نشان می‌دهد که دلار آمریکا و یورو به عنوان ارزهای اصلی در تثبیت نرخ ارز استفاده می‌شوند و بسیاری از کشورها با تثبیت نرخ خود، سود کمتری به سرمایه‌گذاران بین‌المللی پرداخت می‌کنند. کشورهای بزرگ از طریق تثبیت ارز پایین‌ترین نرخ بهره و ارزش شرکت‌ها را تجربه میکنند. از سوی دیگر تثبیت نرخ ارز می‌تواند یک راهکار مناسب برای کاهش ریسک ارز باشد و تأثیر قابل‌توجهی بر اقتصاد داشته باشد. هرچند که محدودیت‌ها و عدم هماهنگی بین کشورها وجود دارد، اما همچنان تثبیت نرخ ارز به میزان مناسب حتی در غیاب هماهنگی سیاست‌ها بهره‌ور خواهد بود. البته برای بهره‌برداری کامل از مزیت‌های تثبیت نرخ ارز، توسعه مالی و بانک مرکزی نیز نقش مهمی در تنظیم سیاست‌های مالی دارند. مدل ارائه شده برای تجزیه و تحلیل تثبیت نرخ ارز، کمبودهایی نظیر عدم در نظر گرفتن تغییرات نرخ ارز و موارد پیچیده‌تر مانند تولید کالاهای غیرتجارتی را داراست، اما به عنوان یک شروع قابل قبول برای بررسی این موضوع محسوب می‌شود. تثبیت نرخ واقعی ارز نیازمند تفاوت قیمت کالاها در بازارهای داخلی و جهانی است. کشورهای تثبیت‌کننده می‌توانند منابع بانک مرکزی خود را افزایش دهند و تعادلی میان کشورهای کوچک، کشورهای بزرگ و اقتصادهای شناور ایجاد کنند. این رویکرد باعث مزایای بیمه مصرف برای کشور هدف می‌شود. اما در مدل مورد بررسی، تاثیرات تغییرات نرخ ارز، مناطق مالی و توسعه مالی توجه نشده است. تفاوت نرخ ارز بین دو کشور به عنوان نشانگری از قیمت نسبی کالاهای نهایی در نظر گرفته می‌شود. نتایج نشان می‌دهد که تغییرات در نرخ ارز، تاثیرات اقتصادی را مشهود می‌سازد و سیاست‌های بازده ارز و توزیع سرمایه، منجر به تغییرات در نرخ ارز و تخصیص سرمایه می‌شوند. به عنوان مثال، تثبیت نرخ ارز واقعی قادر است نرخ بهره بدون ریسک را تغییر داده و تاثیرات نوسانات نرخ ارز را کاهش ‌دهد. کشورهای بزرگ نرخ بهره پایین‌تر و نسبت تولید سرمایه بالاتری را دارا هستند. تثبیت نرخ ارز در این کشورها تاثیرات فوری در همبستگی قیمت‌ها داشته و به تجمع سرمایه داخلی و افزایش ارزش شرکت‌های داخلی کمک می‌کند. تثبیت نرخ ارز هزینه سرمایه را کاهش و ارزش و انباشت سرمایه را افزایش می‌دهد. کشور تثبیت‌کننده بزرگ تاثیرات خود را بر قیمت و مصرف در سطح جهانی اعمال می‌کند و با ارائه بیمه در برابر شوک‌های کشور هدف، تاثیرات این شوک‌ها را در بازار جهانی کاهش می‌دهد. در صورت ثبات کشور هدف، نرخ بهره افزایش و انباشت سرمایه کاهش می‌یابد. تثبیت ارز تحت تاثیر شرکت‌های داخلی در ارزش‌گذاری قرار می‌گیرد و بر رفاه کشور تثبیت‌کننده تاثیر قابل توجهی دارد. هدف از تثبیت ارز، کاهش انحرافات در نرخ ارز بدون تحریف سطح آن است. تثبیت نرخ ارز تاثیر قابل ملاحظه‌ای بر کشورهای کوچک تثبیت‌کننده از طریق افزایش درصد مصرف خانوار دارد. در حالی که کشورهای بزرگ‌تر به‌ جای تثبیت نرخ ارز از سیستم نرخ ارز شناور استفاده میکنند. نتایج کلی مدل حاضر بیانگر آن است که تثبیت نرخ ارز واقعی یک کشور نسبت به اقتصاد هدف بزرگتر و با ثبات‌تر، یک سیاست بهینه برای کشورهای کوچک برای افزایش ارزش سهام سرمایه، اوراق قرضه و شرکت‌هایشان است. در غیاب هماهنگی، کشورهای کوچک تثبیت نرخ ارز خود را به ارز بزرگترین اقتصاد ترجیح می‌دهند و آن را به عنوان ارز "مرجع" جهان تثبیت میکنند. کشورهای بزرگ‌تر تثبیت‌های ضعیف‌تر یا نرخ‌های شناور را انتخاب میکنند. این نشان می‌دهد که الگوی دلار محور رژیم‌های نرخ ارز منعکس کننده مدیریت ریسک و جذب سرمایه‌گذاری است. یافته‌های تجربی این تفسیر را تایید می‌کنند و نشان می‌دهند که اقتصادهای در حال تثبیت، نرخ بهره پایین‌تری دارند، بازده کمتری به سرمایه‌گذاران بین‌المللی می‌پردازند و سرمایه بیشتری را به کار میگیرند.

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha