سیدعزیز آرمن – استاد دانشگاه: به طور کلی، یکی از مبانی نظری ایجاد بانک مرکزی در کشورهای مختلف از همان ابتدا، استقلال بانک مرکزی عنوان شده است، به این دلیل که کنترل تورم به عنوان مهمترین هدف و وظیفه بانک مرکزی، موضوعی کاملا تخصصی است و دستوری نمیتواند انجام شود.
شاید هیچ بانک مرکزی در جهان استقلال مطلق نداشته باشد و بانکهای مرکزی تحت تأثیر مصالح کشورها و حاکمیتها سیاستگذاری میکنند، اما باید خواستههای حاکمیت در چارچوب امکانات بانک مرکزی باشد تا سیاستگذار هم بنا بر تخصص و با استفاده از ابزار در اختیار خود، بتواند به آن پاسخ دهد.
حال اگر کسی بخواهد از بیرون سیستم بانک مرکزی، آن چارچوب نظری را تغییر داده و منطق اقتصادی را تحتالشعاع قرار دهد، خود به خود معضلات زیادی پیش میآید، از جمله همین مشکلاتی که ما الان کم و بیش با آنها مواجه هستیم، البته همه معضلاتی که با آن مواجه هستیم چه تورم یا بحث نوسانات زیاد نرخ ارز، ناشی از استقلال یا عدم استقلال نیست، عوامل ساختاری دیگری هم وجود دارد، ولی بالاخره با وجود آن عوامل ساختاری، اگر بانک مرکزی بخواهد در این چارچوبها و ساختارهای موجود هم عمل کند، نیاز به استقلال تصمیمگیری دارد.
آنطور که مشاهده میشود، استقلال در بانک مرکزی ما بسیار اندک و تحتالشعاع همان دستورات بیرونی است و خود این کمبود اختیار، بانک مرکزی را در اجرا با مشکل مواجه میکند که یک نمونه آن بحث تسهیلات تکلیفی و معوقات بانکی است که حجم بالایی دارد. بحث دیگر اضافه برداشت بانکها از بانک مرکزی است که به همان عدم استقلال بر میگردد، یعنی اگر مدیران موجود بانک مرکزی هم کاملا متخصص و عزمشان برای اجرای قانون جزم باشد، باز هم نمیتوانند از عهده شرایطی که به آنها تحمیل میشود برآیند.
دولت و مجلس نباید استقلال بانک مرکزی را زیر سوال ببرند. بانک مرکزی باید در چارچوب آن اهدافی که در برنامه آمده است، دستش باز باشد، اگر هر قانون و دستوری که خلاف آزادی بانک مرکزی در آن چارچوب از طرف مجلس یا دولت به بانک مرکزی تحمیل شود، هم اعتبار را زیر سوال میبرد و هم کارایی بانک مرکزی را خدشهدار خواهد کرد.
نظر شما