اوراق سلف قراردادی است که بر اساس آن، فروشنده در ازای دریافت وجه نقد از خریدار، متعهد میشود تا کالای پایه را در زمان معینی به خریدار تحویل دهد. این نوع معاملات، برعکس معاملات نسیه هستند. معمولاً قیمت کالا در قرارداد سلف، از قیمت نقدی کمتر است. مابهالتفاوت قیمت سلف و قیمت نقدی، معادل سودی است که از قراردادهای سلف، نصیب خریدار میشود. پس از راهاندازی مرکز مبادله ارز و طلا، بانک مرکزی به دنبال ایجاد و استفاده از ابزارهای معاملاتی برای بهبود کارکرد این مرکز از جمله اوراق سلف ارزی است که بهزودی رونمایی میشود. در رابطه با این اوراق و تاثیر آن بر بازار ارز با شاهین شایان آرانی، تحلیلگر مسائل مالی به گفتوگو پرداختیم که در ادامه میخوانید:
پس از راهاندازی مرکز مبادله ارز و طلا، بانک مرکزی به دنبال ایجاد و استفاده از ابزارهای معاملاتی برای بهبود کارکرد این مرکز است. تحلیل شما از فعالسازی ابزارهای معاملاتی چیست؟
قراردادهای اختیار خرید و فروش در تمامی بورسهای مختلف، چه در اوراق بهادار و چه کالا، معمولاً مورد استفاده قرار میگیرند و عمدتاً هم ابزارهایی محسوب میشوند که به نوعی بر اساس انتظارات و دیدگاههای آتی نسبت به آن کالا، محصول یا اوراق معاملاتی را انجام میدهند.
یکی از همین معاملات که ماهیت اسلامی دارد، سلف است. به عبارتی، پولی را بابت دریافت کالایی در آینده هزینه میکنیم. طبیعتاً پولی که امروز برای آن جنس خرج میشود، نسبت به قیمت آینده آن یک ذهنیتی دارد که به این نتیجه رسیده تا امروز برای تحویل آن در آینده پول پرداخت شود.
در استانداردهای خارج قراردادهای فیوچرز یا فوروارد است که این دو تفاوت آنچنانی ندارند، یکی از آنها در بورس مورد استفاده قرار میگیرد و دیگری خارج از بورس قابلتوجه است. یکی استانداردتر است و دیگری بیشتر قابلمذاکره و رایزنی بین دو طرف محسوب میشود.
قراردادهای سلف، برای حرکتدادن قیمتها به سمت ثبات بیشتر ارزش طلا یا ارز و ایجاد یک نظام قیمتگذاری صحیح و عادلانه بسیار مناسب است، ولی شرط آن انجام معامله در حجم بالا است تا این تاثیرگذاری خود را به طور موثر نشان دهد. خلاصه اینکه قطعاً ابزار خوبی است و در راستای کمک به ایجاد ثبات نسبی در روند و تعادل قیمت موثر خواهد بود، به شرط آنکه حجم معاملات هم به حد کافی صورت بگیرد.
طبیعتاً انتظارات آتی روی قیمت تاثیر میگذارد و بدون شک قیمت تحویل در یک ماه آینده با امروز متفاوت خواهد بود و معاملهگر باید انتظارات آینده نسبت به افزایش یا کاهش قیمت طلا یا ارز را در نظر بگیرد که این خود میتواند در ثبات قیمتها یا جهتدادن صحیح به قیمت، تاثیرگذار باشد. کاربردهای این ابزارها برای افراد مختلف، تفاوت دارد و نیازهای متفاوتی را تامین میکند و به عبارتی بازار را عمق میدهد و به بلوغ میرساند.
ابزارهای متفاوتی در اختیار است که نیازهای خاصی را تامین میکند و از جهاتی وقتی در بازار رونق و توسعه یابد، به آن عمق میبخشد و تنوع ایجاد میکند، در نتیجه بازیگران متنوعی را برای فعالکردن بازار وارد میکند و همین عمل در صورت صحیح انجامشدن، نرخ کالا یا اوراق را متعادلتر میسازد.
طبق اعلام بانک مرکزی قرار است به زودی پیشفروش ارز در قالب اوراق سلف ارزی عملیاتی شود. درباره این ظرفیت که تا به حال در اقتصاد ایران وجود نداشته، چه تحلیلی دارید و تا چه اندازه به تجار در افزایش پیشبینیپذیری آینده کمک خواهد کرد؟
این اوراق پیشفروش ارز همان سلف است که حتی در گذشته هم به طور غیررسمی خیلیها در بازار انجام میدادند. بسیاری از کارگزاریها و صرافیها در این زمینه ورود پیدا کرده بودند، اما وقتی بانک مرکزی وارد صحنه میشود و بازاری را به طور متشکل درست میکند، مانند این است که قبلاً سهام شرکتها را قبلاً خارج از بورس معامله میکردید، حالا شرکتی در بورس است و سهام آن از طریق بورس معامله میشود، چه تفاوتی کرده است؟
تفاوت آن در این است که انسجام دارد و شفافتر عمل میکند و به نوعی قانونمندتر شده است. برای همین وقتی بانک مرکزی بازار اوراق پیشفروش ارز را فعال کند، مانند بورس عمل خواهد کرد و به طور رسمی بورس آن کالا میشود. از طرف دیگر، قطعاً در راستای شفافیت، توسعه، رونق، قیمت متعادلتر و پیشبینیهای منطقیتر موثر واقع میشود، ولی یک شرط دارد.
شرط آن این است که صرفاً دولت خود این کار را انجام ندهد، بلکه یک مکانیزمی درست کند. در واقع دولت شرایط را فراهم آورد و تعیینکننده نرخ نباشد، باید بازار به گونهای خودش را پیدا کند، اما بر آن نظارت صورت گیرد.
اینکه بانک مرکزی بخواهد بازار نظارت شده و قانونمند خود را درست کند، خیلی خوب است، زیرا میتواند انگیزه ایجاد کند که همه از آن طریق پیش روند. چنین بازاری عالی است و حتماً به شفافبودن و پیدا کردن سریع قیمت ارز و متعادل شدن آن کمک خواهد کرد.
این شفافسازی در بازار، به همان تعادل در نرخ میانجامد؟
حتماً چنین خواهد شد و اینگونه نیست که هر فردی اطلاعات خاصی در مورد دلار دارد، در بازار مطرح کند و از آن سود قابل توجهی به دست آورد. بازار شفاف و نظارت شده، از اینگونه پدیدهها که قیمتها را سمت بیعدالتی سوق میدهد، جلوگیری به عمل میآورد.
چه اقداماتی دیگری را پیشنهاد میکنید که بانک مرکزی بتواند برای بهبود کارکرد مرکز مبادله ایران و ایجاد مرجعیت تعیین نرخ ارز و طلا در مرکز مبادله انجام دهد؟
بانک مرکزی سعی کند ساختار نظاممند و قانونمندی ایجاد کند که قیمتها در آن ماهیت دستوری و کنترلی نداشته باشد. نظام انگیزشی بنا نهد، تا همه معاملات طلا و ارز خود را از طریق این بازار انجام دهند و ترس و واهمهای هم وجود نداشته باشد.
چنانچه فرد درصدد برآمد در این بازار معامله کند، باید بدون وحشت این کار انجام گیرد و به دلیل شفافیت و رسمی انجام دادن آن، در آینده مورد پرسش قرار نگیرد، یا به مشکلات مالیاتی نخورد.
چنانچه این موارد برطرف نشود، طبیعتاً این بازار رونق پیدا نخواهد کرد، بازار باید رسمی، قانونمند، حسابشده و باانگیزه باشد و مسائل مالیاتیاش هم به گونهای حل کنند که ضد انگیزه برای معاملهگران نباشد. هر کسی که قصد خرید دلار را دارد، از طریق این بازار انجام دهد.
صندوق تثبیت ارزی، به منظور تضمین معاملات ارزی تجار و بازرگانان در دستور کار بانک مرکزی است. این صندوق دارای چه کارکردهایی خواهد بود؟ تجربه صندوق تثبیت بازار سرمایه چه بوده است؟
برخی از اوراق بهادار ابزارهایی در بازارها هستند که ماهیت استراتژیک و اهمیت ویژه دارند و فراز و نشیب قیمتهایشان اگر دستخوش تلاطمهای سوءنیتی قرار بگیرد، شرایط را نگرانکننده خواهد ساخت.
به عبارتی ممکن است افرادی برای بالا بردن قیمت ارز، دست به حرکتهایی بزنند و از آنجا که کاملاً مطلع هستند تا چند ماه دیگر این قیمت به حالت طبیعی برمیگردد، دلار خود را در اوج به فروش میرسانند و وقتی پایین آمد از یک سود کاذب دستکاریشده، بهره میبرند.
طلا و ارز در تمام کشورها یک ابزار استراتژیک تلقی میشوند، اما در کشور ما به دلیل آنکه حاکمیت معمولاً بانکهای مرکزی هستند، بنابراین نقش تاثیرگذار برای ایجاد یک کریدور قیمت ایفا میکنند. در واقع به نوعی در این کار بازارساز میشوند و همان حالت در بورس که گفته میشود بازارسازی میکنند، پیش میآید.
به عبارتی، بانک مرکزی به درستی میگوید ارز استراتژیک است، پس تلاش خود را به کار میبندد تا در یک بازه قیمتی نوسانات ارز را به کنترل درآورد و آن را مهار کند. البته از طریق کارگزاران، همین الان این کار انجام میشود، وقتی که قیمت بیجهت بالا میرود، از طریق کارگزاران رسمی، ارز را در بازار به فروش میرسانند تا عطش بازار یا هیجان آن از بین برود، زیرا آگاه هستند افزایش قیمت بیجهت کل اقتصاد را به هم خواهد ریخت. از این جهت در صورتی که قیمت بیجهت پایین آمد، تلاش میشود تا از بازار جمع شود که این قیمت در آن کانال یا بازه قیمتی همیشه نوسان داشته باشد، آن نوسان هم نرمال شود.
مثال عادی آن مانند فشارخون است. فشارخون آدم از ۱۵ بالاتر برود، بحران است، سریع یک بازارساز میآید و شروع به تزریق دارو میکند. از یک اندازهای هم پایینتر آید و به ۸ و ۹ برسد، باز باید کاری کرد که بالا برود.
در بازارها این پدیده نسبت به کالاهای استراتژیک یا سهام مهم همیشه صورت میگیرد. راجع به سهام مهم در بورسها معمولاً شرکتها یک کارگزار و بازارساز دارند که سعی میکنند، اجازه ندهند قیمتها دستخوش بازی قرار بگیرد. در این میان، ارز از همه مهمتر است. صندوق تثبیت ارز قطع به یقین نقش بازارساز را بازی خواهد کرد که حرکت درستی است.
به این شکل، منابعی در اختیار این صندوق قرار میدهند تا در یک بازه قیمتی که استراتژی سیاست ارزی کشور تلقی میشود، به مدیریت بپردازد. در واقع اجازه میدهند که متقاضیان بازیشان را در بازار انجام دهند، ولی از یک حدی که بالا یا پایین رفت، صندوق تثبیت باید برای ایجاد ثبات ورود پیدا کند.
این منطق درستی دارد و صحیح به نظر میرسد، باید به همین شکل باشد و چنانچه غیر از این بود، جای نگرانی داشت؛ زیرا ممکن بود یک فرد با بازی در بازار قیمت آن را در دست بگیرد.
نظر شما