در یک سال گذشته، ایران با چالشهای سیاسی و اقتصادی قابل توجهی روبهرو بوده است که تأثیرات عمیقی بر مدیریت بازار ارز کشور داشته است. این تحولات، به ویژه در زمینه روابط بینالمللی و تحریمهای اقتصادی، موجب افزایش نااطمینانی در بازار ارز شده و کنترل نرخ ارز را برای مسئولین دشوار کرده است. در این شرایط، ارتباطات تجاری ایران با کشورهای دیگر و نحوه تأمین درآمدهای ارزی، به ویژه از طریق صادرات نفت، به شدت تحت تأثیر قرار گرفته است. تأثیرات سیاسی و اقتصادی بر نرخ ارز به گونهای است که هرگونه تغییر در سیاستهای خارجی یا داخلی میتواند به سرعت بر قیمت ارز تأثیر بگذارد. در این راستا، یکی از مهمترین چالشها، مدیریت نوسانات ارز و جلوگیری از خروج سرمایه است که به افزایش تقاضا برای ارز منجر میشود. در این میان، نقش بانک مرکزی بهعنوان نهاد اصلی سیاستگذاری ارزی از اهمیت ویژهای برخوردار است. بانک مرکزی با اتخاذ اقداماتی مانند مدیریت نقدینگی، مداخله هوشمند در بازار، راهاندازی مرکزی مبادله و ایجاد بازارهای ارزی، اعمال سیاستهای ارزی، مدیریت ذخایر ارزی و اطلاعرسانی شفاف به بازار، تلاش کرده است تا نوسانات ارز را کنترل کند و به ثبات اقتصادی کمک نماید. این اقدامات به ویژه در شرایط بحرانی، میتواند به حفظ ارزش ریال و ایجاد پیشبینیپذیری برای صادرکنندگان و واردکنندگان کمک کند. در گفتوگو با داود سوری، اقتصاددان به بررسی عملکرد بانک مرکزی در مدیریت نرخ ارز و چالشهای پیشروی آن و تأثیرات سیاستهای دولت بر این نهاد و چگونگی همکاریهای لازم بین بانک مرکزی و دیگر نهادهای اقتصادی پرداختهایم که در ادامه میخوانید.
نظر شما درباره اتفاقات سیاسی یک سال اخیر و تأثیرات آن بر مدیریت بازار ارز چیست و این اتفاقات تا چه اندازه امکان مدیریت نرخ ارز را دشوار کردهاند؟
به طور مشخص، وقتی بحث ارز مطرح میشود، باید توجه داشت که از یکسو، این موضوع به دنیای خارج از کشور مرتبط است. ارتباط و نحوه تجارت ما با کشورهای دیگر، درآمدها و مصارف ارزی ما، همه این عوامل بر قیمت ارز تأثیرگذار هستند، به ویژه اگر شرایط به سمت نااطمینانی حرکت کند. در چنین شرایطی، همواره احتمال و انگیزهای برای خروج سرمایه وجود دارد که این خود به افزایش تقاضای ارز دامن میزند، زیرا برای خروج سرمایه نیاز است که آن به واحد پولی کشورهای دیگر تبدیل شود. بدون شک، شرایط سیاسی خارجی نه تنها بر اقتصاد کشور ما، بلکه بر اقتصاد هر کشوری تأثیرگذار است. به علاوه، با توجه به اینکه ایران نسبت به اقتصاد جهانی کشوری کوچک است و بیشتر درآمدهای ارزی ما ناشی از فروش نفت است، تاثیرپذیری اقتصاد ما از شرایط سیاسی بیشتر است. متأسفانه در چند دهه گذشته، همواره با مشکلاتی در روابط سیاسی با دنیای خارج مواجه بودهایم که این مسائل مانع از برنامهریزی مستمر و پایهای برای بازار ارز شده است. طبیعتاً تمام تلاش مسئولین باید معطوف به این باشد که بتوانند شوکهایی که به اقتصاد کشور وارد میشود را مدیریت کنند، بدون اینکه تأثیر منفی بر بخش داخلی اقتصاد، به ویژه بخشهای تولیدی، داشته باشد. میتوان گفت که سال گذشته فشارها بیشتر و شدت آنها بالاتر بود، اما با این وجود، نوسانات ارز در بسیاری از مواقع نسبتاً کم بود. در حال حاضر، به نظر میرسد که در چند ماه اخیر با نوسانات بیشتری مواجه هستیم. دلایل مختلفی برای این وضعیت وجود دارد، اما با توجه به شرایط اقتصادی کشور، این نوسانات طبیعی به نظر میرسد.
بانک مرکزی چه اقداماتی میتواند انجام دهد و آیا به تنهایی میتواند نرخ ارز را با توجه به شرایطی که ذکر کردید، مدیریت کند؟
به طور مشخص، بانک مرکزی به تنهایی نمیتواند این کار را انجام دهد. همانطور که اشاره کردم، عوامل متعددی از خارج بر اقتصاد ما تأثیر میگذارند که هیچکدام در اختیار بانک مرکزی نیستند. مسائل سیاسی، تحریمها و سایر شوکها همگی عواملی هستند که خارج از کنترل بانک مرکزی قرار دارند. بانک مرکزی تنها میتواند سیاستهایی را اعمال کند که تأثیر شوکها را به نوعی کاهش دهد، اما نمیتواند تمام تأثیرات آنها را از بین ببرد. مشکلاتی پیش میآید زمانی که درآمدهای ارزی ما کاهش مییابد یا وضعیت مبادلات با اقتصادهای خارجی به مشکل میخورد و انگیزه خروج سرمایه افزایش مییابد. در چنین شرایطی، بانک مرکزی نمیتواند به تنهایی اقدام مؤثری انجام دهد، زیرا خود ایجادکننده این مشکلات نیست. در واقع، بانک مرکزی میتواند سیاستهایی را طراحی کند که اثرات این عوامل را بر اقتصاد کشور قابلپذیرشتر و قابلتحملتر سازد. این سیاستها میتوانند به بهبود وضعیت اقتصادی کمک کنند، اما در نهایت، برای مدیریت مؤثر نرخ ارز، نیاز به همکاری و هماهنگی با سایر نهادها و سیاستگذاران اقتصادی داریم.
به نظر شما دولت چه حمایتهایی میتواند از بانک مرکزی به عمل بیاورد تا نقش بانک مرکزی در مدیریت ارز اثرگذارتر شود؟
وقتی صحبت از ارز میکنیم، نمیتوانیم آن را از ریال جدا کنیم. در واقع، ارز به طور مستقیم با ارزش ریال در مقابل سایر کالاها و ارزها مرتبط است. بنابراین، یک طرف این بحث همیشه ریال است. یکی از مهمترین حمایتهایی که دولت یا به طور کلی حکومت میتواند از بانک مرکزی به عمل بیاورد، این است که کسری بودجه خود را بر دوش بانک مرکزی نیندازد. این اقدام میتواند به بانک مرکزی کمک کند تا کنترل بهتری بر نرخ تورم داشته باشد و از این طریق، به تثبیت ارزش ریال کمک کند. علاوه بر این، محدودیتهایی که دولت ممکن است بر واردات و صادرات اعمال کند، باید به گونهای با بانک مرکزی هماهنگ شوند. با توجه به منابع ارزی محدودی که وجود دارد، ضروری است که بین بانک مرکزی و واحدهای اقتصادی مانند وزارت صنعت، معدن و تجارت، وزارت جهاد کشاورزی، وزارت بهداشت و درمان و وزارت آموزش و پرورش که به نوعی مصرفکنندگان ارز هستند، هماهنگیهای لازم صورت گیرد. همچنین، بانک مرکزی باید بپذیرد که نقش آن بیشتر به عنوان یک تنظیمکننده است تا یک تعیینکننده. چارچوبهای کاری باید به طور همزمان با یکدیگر هماهنگ شوند تا مدیریت مؤثرتری بر بازار ارز صورت گیرد.
ارزیابی شما از عملکرد بانک مرکزی با توجه به چالشهایی که در یکی دو سال اخیر داشتیم، به ویژه در بحث مدیریت ارزی کشور چیست؟
آنچه که در دو یا سه سال گذشته مشاهده میشود این است که نرخ ارز تقریباً ثابت بوده و با شیب ملایمی افزایش یافته است. در این زمینه، نمیتوان به طور قطعی گفت که عملکرد بانک مرکزی خوب یا بد است، زیرا باید دید نتایج این وضعیت در ماهها یا سالهای آتی به چه صورت خواهد بود. به نظر من، نه ثابت بودن نرخ ارز به عنوان یک مزیت تلقی میشود و نه افزایش آن. تغییرات نرخ ارز باید متناسب با تحولات اقتصادی کشور باشد و این هماهنگی ضروری است. کنترل یک نرخ به صورت غیرواقعی میتواند به زیان اقتصاد کشور تمام شود. اقدام اخیر بانک مرکزی در تشکیل بازار ارز تجاری را اقدام بسیار مناسبی میدانم. البته هنوز برای قضاوت درباره آن زود است و موفقیت آن بستگی به نحوه عملکرد درون این بازار دارد. اگر این بازار بر مبنای توافق بین صادرکننده و واردکننده قیمتگذاری شود و بدون دخالت نهادهای دیگر عمل کند، میتواند اقدام بسیار خوبی باشد. اما در نهایت، موفقیت این طرح به جزئیات اجرایی آن بستگی دارد و باید دید که چگونه این جزئیات پیادهسازی میشوند.
بازار ارز تجاری چه مزیتهایی دارد و چه چالشهایی در پیش روی آن است؟
مهمترین چالشها در تمام سالهای گذشته، جلوگیری از دخالت سیاستگذار در بازارها بوده است. همواره این انگیزه برای سیاستگذاران وجود دارد که خودشان قیمتها را تعیین کنند. به همین دلیل، اگر بازارهایی با اسامی مختلف شکل بگیرند، پس از مدتی عملکرد اصلی خود را از دست میدهند و بیاثر میشوند، و در نهایت مجبور به ایجاد بازارهای جدید میشوند. به نظر من، بزرگترین چالش این است که بانک مرکزی بتواند بازار ارز تجاری را به عنوان یک بازار مستقل حفظ کند و اجازه ندهد که سیاستگذاران، از جمله خود بانک مرکزی، در تعیین نرخ نقش ایفا کنند. مزیت اصلی بازار ارز تجاری این است که میتواند قیمتها را به صورت واقعبینانهتری برای واردکنندگان و صادرکنندگان تعیین کند. صادرکنندگان نیاز دارند که ارز خود را در داخل کشور بفروشند، زیرا اگر نتوانند این کار را انجام دهند، در آینده چیزی برای صادرات نخواهند داشت. اما تا زمانی که قیمت ارز واقعبینانه نباشد، طبیعتاً آنها از فروش در بازارهای دولتی و سیستمهای دولتی خودداری میکنند. اگر این بازار بتواند تشخیص دهد که ارز صادرکننده در آن عرضه شود و واردکننده ارز واقعی به دست آورد، این امر میتواند به واردات کالاهای واقعی و مورد نیاز بازار کمک کند. علاوه بر این، این بازار میتواند از ایجاد رانت بین صادرکنندگان و واردکنندگان جلوگیری کند و عدالت را در توزیع ارز برقرار سازد. همچنین، این بازار میتواند سیگنالهای مثبتی به بیرون ارسال کند. ما به هر حال بازار آزاد ارزی خواهیم داشت، زیرا این بازارها به گونهای طراحی نشدهاند که افراد عادی مانند مسافران بتوانند ارز خود را در آنجا خریداری کنند. اما اگر این بازار به خوبی عمل کند، میتواند به عنوان علامتده برای بازار آزاد بیرونی عمل کند. مزیت بسیار مهم دیگر این است که دولت میتواند کنترل بازار را به نوعی در اختیار داشته باشد و پیشبینیهای لازم را انجام دهد. این امر به صادرکنندگان و واردکنندگان کمک میکند تا پیشبینیپذیری بیشتری داشته باشند و در نتیجه، میتواند شوکهای بیرونی را در اقتصاد کشور تسهیل کند. هرچند این اقدام شوکها را از بین نمیبرد، اما میتواند به تصمیمگیریهای بهتری در سطوح اقتصادی منجر شود.
نظر شما