نرخ ارز همواره در ایران تحت تأثیر نوسانات و تغییرات مختلف قرار داشته که این نوسانات میتواند تأثیر مستقیمی بر اقتصاد کشور، قیمت کالاها و خدمات و همچنین تورم داشته باشد. به منظور کنترل این نوسانات، تثبیت ارزی و پیشبینیپذیر شدن نرخ ارز، یکی از برنامههای سیاستگذار پولی در راستای سیاست تثبیت اقتصادی بوده که طی یک سال و نیم اخیر توسط بانک مرکزی اجرا شده است. اجرای برنامه تثبیت و پیشبینیپذیر شدن نرخ ارز توسط بانک مرکزی در این دوره زمانی، به کنترل نوسانات و پایدارسازی نرخ ارز کمک کرده و توانسته ثبات نسبی را در بازار ایجاد کند. در همین زمینه با سیدکمال سیدعلی، معاون اسبق ارزی بانک مرکزی به گفتوگو پرداختیم که در ادامه میخوانید:
با توجه به حساسیت بازار ارز و نحوه مدیریت این بازار در دو سال اخیر توسط بانک مرکزی، این نحوه مدیریت را چگونه ارزیابی میکنید و برای بهبود عملکرد سیاستگذار پولی و ارزی، چه پیشنهاداتی دارید؟
در ارتباط با دو ساله اخیر، با توجه به اینکه پرش بلندی که در قبل از این دوره مدیریتی صورت گرفته بود و قیمت ارز از ۲۴۰۰۰ تومان به حدود ۶۰ تا ۷۰ هزار تومان رسیده بود، به نظر میرسد که با وجود اینکه ما تورم بالا داشتیم، رشد نرخ ارز ما حدود ۲۰ درصد بیشتر نبوده است. بنابراین بانک مرکزی از لحاظ مدیریت بازار ارز یک موفقیت نسبی داشته است. این موفقیت باعث شده که ثبات به سایر بازارهای موازی نیز تسری یابد. فعالیت بانک مرکزی در مدیریت بازار ارز مثبت تلقی میشود و آثارش هم از یک لحاظ بسیار خوب است که همیشه رؤسای کل بانک مرکزی مورد انتقاد قرار میگرفتند که تمام تورم به خاطر قیمت ارز است، با وجود این موضوع، امروز ما تورم را داریم، ولی نرخ ارز ثابت است، بنابراین این مسئله یک رابطه دوسویه با هم دارد، ولی ریشه تورم به خاطر کسری بودجه است که در اختیار بانک مرکزی نیست.
محدودیتهایی که در ارتباط با تحریم ایجاد شده، باعث شده که بازار ارز ما تابع یکسری تنشهای بینالمللی باشد و در مقاطعی تقاضا در بازار به جد افزایش یابد. ضمن اینکه سرفصلهایی را در کشور داریم که خارج از حیطه بانک مرکزی است. میزان کالای قاچاقی که به کشور وارد میشود، روی قیمت ارز تأثیر میگذارد. میزان خروج سرمایه یا سفتهبازیها در بازار نیز در نرخ ارز موثر است، این سه سرفصل عمده همیشه بانک مرکزی را دچار این چالش کرده است که قیمت ارز را باید با تمامی این مسائل مدیریت کند. شرایط ما به دلیل وضعیت خاص تحریمی و مسائل مختلف سخت است و بنابراین تیم اقتصادی دولت و رئیس کل بانک مرکزی باید با هم هماهنگ باشند، این هماهنگی به نحوی باید باشد که یک حرف از دولت و بانک مرکزی بیرون بیاید و اتفاقا تیم اقتصادی دولت باید از نظرات کارشناسی بانک مرکزی استفاده کند که بتواند در بقیه زمینهها موفق باشد. از سوی دیگر، سیاستهای تجاری ما باید با سیاستهای ارزی هماهنگ باشد.
در این دوره اخیر، سیاست بانک مرکزی به نوعی تثبیت ارزی و کنترل نرخ ارز در یک محدوده مشخص بوده که در نتیجه آن می توانیم ثبات مناسبی را در بازار ارز ببینیم که در سال گذشته بانک مرکزی توانسته نرخ ارز را در کانال ۵۰ تا ۶۰ هزار تومانی کنترل کند و بازار برای تجار و بازرگانان پیشبینیپذیر شود. در این زمینه چه نظری دارید؟
چه نرخ ارزی را میگوییم بهینه است؟ اگر واردات و صادراتمان به خوبی انجام شود، بهرهوری بالا داشته باشیم، اشتغال را کامل داشته باشیم و سرمایهگذار خارجی جذب شود، یعنی ما یک نرخ ارز بهینه داریم، ولی شرایط امروز کشور ما اینگونه نیست. به دلیل اینکه محدودیت منابع ما بسیار زیاد است و این محدودیت منابع با توجه به اینکه کشور تشنه ارز است، مشکلاتی را ایجاد کرده است. تقریبا شاید از سال ۱۳۹۰ تا امروز، تقاضای ارز در پروژههای عمرانی، واردات و سایر موارد بسیار زیاد است، ما در سال ۹۰ نزدیک به ۷۰ میلیارد دلار واردات رسمی به کشور داشتیم و از آن به بعد ما هنوز به این آمار نرسیدهایم. اشکالی که من در ارتباط با مسئله نرخ ارز میبینم این است که ما سال ۹۰ حدود ۴۴ میلیارد دلار صادرات غیرنفتی داشتیم و بعد از ۱۲ سال، کماکان این رقم به جای خودش باقی است و هنوز صادرات غیرنفتی ما همان ۴۴ میلیارد دلار است. یعنی ما به یک نحوی نرخ ارز را کنترل کردهایم و نگذاشتهایم تورم را تشدید کند، ولی از طرف دیگر صادرکننده با توجه به تورمهای بالا، امکان افزایش صادرات نداشته و نتوانسته بازارهای جدیدی به دست بیاورد. بنابراین ما امروزه به دلیل این مشکلات، نمیتوانیم برنامهریزی میانمدت و بلندمدت کنیم. ما نمیدانیم سال آینده چند بشکه نفت میفروشیم و این عوامل باعث میشود که برنامهریزی بلندمدت ما دچار اخلال شود. ولی خوشبختانه با وجود همه این مسائل، ما در زمینه بازار ارز بالاخره به نقطهای رسیدهایم که یک ثبات نسبی ایجاد شده و بر سایر بازارها نیز اثر گذاشته است. الان شرایط به نحوی است که بازار یک مقدار نسبت به هیجانات و التهابات واکسینه شده و هر خبر بدی که میآید، همان روز آثارش را در اقتصاد و بر روی نرخ ارز میگذارد و بازار دوباره برمیگردد.
نرخ ارز در سال ۹۰ از تک نرخی به دو نرخی تبدیل شد و دلیل آن این بود که یک بانکی در دبی نقل و انتقالات را نگه داشت و تبدیل درهم را انجام نداد و یکدفعه شوکی به قیمت ارز وارد شد. نباید منتظر باشیم که ریاست جمهوری آمریکا چه زمانی شروع میشود و یا چه کسی در آنجا رئیسجمهور میشود. نه اینکه این تنشهای بینالمللی تأثیر نخواهد گذاشت، اما باید این آمادگی را پیدا کنیم. باید جایگاه بانک مرکزی ارتقا یابد، بعضاً مصوبات شورای پول و اعتبار و مجلس و دولت علیه بانک مرکزی است. بانک مرکزی موظف است تسهیلات تکلیفی بدهد و رئیس کل بانک مرکزی نمیتواند در مقابل قوانین مجلس امتناع کند. استقلال بانک مرکزی و ساختار آن باید به گونهای باشد که قبل از اینکه آن مصوبات ابلاغ شود، بانک مرکزی این موارد را تأیید کرده باشد، به لحاظ بار تورمی که به بازار ارز و تورم تحمیل خواهد کرد. وقتی ما ۳۵ تا ۴۵ درصد کسری بودجه داریم، بانک مرکزی نمیتواند مشکل کسری بودجه کشور را حل کند. بانک مرکزی باید موقعی که بودجه نوشته میشود، آنقدر خوب دفاع و مدیریت کند که درآمدها با هزینهها برابری کند. دولت چهاردهم هم اگر بخواهد شرایطی را اعمال کند که این کسری بودجه پابرجا بماند، ما به تورم ۲۰ درصدی نخواهیم رسید. اول باید کسری بودجه را تأمین کنیم، حالا چه با فروش اوراق قرضه، چه شرایطی که مربوط به کاهش هزینههای دولت و افزایش درآمدهای نفتی باشد.
در حال حاضر برخی اعتقاد به تک نرخی کردن بازار ارز دارند؟ شما چه راهکاری را پیشنهاد میکنید؟ آیا تقویت کارکرد مرکز مبادله ارز و تأمین بیشتر نیازهای ارزی از این مرکز، میتواند راهکار مناسبی برای کنترل نرخ ارز باشد؟
من دبیر کمیسیون مدیریت بازار ارز بودم که سال ۸۰ یکسانسازی نرخ ارز را انجام دادیم و ۹ سال یکسانسازی ادامه یافت، تا اینکه از سال ۸۹ و ۹۰ به دلایل مختلف دونرخی شد و مشکلاتی به وجود آمد. یکسانسازی نرخ ارز ابزار و لوازم خودش را میخواهد. ۱: منابع کافی برای آن ۲: باز بودن حساب سرمایه، یعنی هر کسی که ریال در کانتر بانک گذاشت، بتواند ارز بخرد ۳: نقل و انتقالات ارزی آزاد باشد ۴: روابط کارگزاری ما تأمین باشد و ۵: فروش نفت ما قابل برنامهریزی و مشخص باشد. این شرایط باید فراهم باشد تا بتوانیم یکسانسازی را انجام دهیم که فعلا فراهم نیست، اما سیاستهای ارزی کشور باید به نحوی باشد که هر تصمیمی گرفته شود در راستای یکسانسازی باشد، یعنی زمینههای یکسانسازی را فراهم کنیم. در آن مقطع، ما برای کالاهای اساسی ارز ترجیحی میدادیم و به تدریج این ارز را برای کالاهای مختلف حذف کردیم تا تک نرخی جا افتاد، ولی شرایط آن زمان با شرایط امروز متفاوت است، به دلیل اینکه ابتدا باید یک مقدار سیستم بانک مرکزی به ثباتی برسد که بشود بازار ارز را مدیریت کرد، چون الان منابع ما نسبت به مصارف ما کمبود دارد و با محدودیت ارزی، بازار ارز را کنترل میکنیم. بنابراین فکر میکنم یکسانسازی موضوعی است که باید در مقررات ارزی و مدیریت بازار ارز هدف نهایی بانک مرکزی باشد، ولی امروز عملی نیست، اما فاصله ارزهای نیمایی و حتی ۲۸۵۰۰ تومانی باید با ارز آزاد کمتر شود تا روزی که خواستیم یکسانسازی را انجام دهیم، این کار محقق شود.
اغلب اقتصاددانان بر فاکتور عوامل سیاسی و شوکهای برونزا و مؤلفههای خارج از بانک مرکزی که بر بازار ارز تأثیر گذارند، تأکید میکنند. به طور کلی مسائل سیاسی چگونه بر بازار ارز تأثیر میگذارند؟ از نظر شما چه تدابیری را باید برای خنثیسازی اثر منفی تحولات سیاسی بر بازار ارز انجام داد؟
بله، ما در ارتباط با موضوع انتظارات تورمی عمدتاً بحث تنشهای سیاسی را داریم، تنشهای بینالمللی و تحریم، مدیریت بازار ارز و سایر بازارها را تحت تأثیر قرار داده است. یک بخشی نیز مربوط به سرمایه اجتماعی داخلی است و ناهنجاری و التهاباتی که به تصمیمات سیاسی و اقتصادی در داخل خود کشور برمیگردد. بنابراین اولین کاری که باید صورت گیرد این است که با منطقه تنشهایمان را کمتر کنیم و با حفظ عزت و مصلحت کشور، بتوانیم مذاکراتی را انجام دهیم که تنشهای با غرب نیز کمتر شود و یک توازنی بین غرب و شرق صورت بگیرد. ایران، کشوری غنی است که دومین منابع گازی و سومین منابع نفتی دنیا را دارد و در فولاد، مس و سایر صنایع و حتی جدیدا صنایع تبدیلی توان ما بسیار بالاست. اگر بتوانیم از تمامی این ظرفیتها استفاده کنیم، امکان اینکه بتوانیم اهداف برنامه هفتم را محقق کنیم، وجود دارد. البته زمان میبرد و اینطور نیست که ظرف یک یا دو سال بتوانیم به راحتی کسری بودجه را به صفر برسانیم. از نگاه کارشناسی، FATF باید اجرایی شود، به خاطر اینکه سیستم بانکی ما نمیتواند با بانکهای حتی کشورهای دوست خودمان مثل عراق و روسیه و چین کار کند.
به نظر شما، تقویت روابط مالی و پیمانهای پولی با کشورهای طرف تجاری میتواند به رفع تحریمها کمک کند؟
اعتقادم بر این است که عضویت در بریکس و بقیه معاهدات بینالمللی به وضعیت تجاری ما کمک زیادی میکند، ولی چالش اینجاست که کشورهای مقابل باید ریسک مربوط به معاملات تجاری ما و FATF را قبول کنند که اگر مراجع بینالمللی از آنها سوال کردند، بتوانند پاسخگوی آنها باشند. بنابراین معتقدم ما با باید به همه معاهدات منطقهای نزدیک شویم و این حرکت به سمت معاهدات بینالمللی مثل بریکس و شانگهای خوب بوده، ولی در اصل باید لوازم اجرایی شدن آن معاهدات را هم کنار اینها ببینیم، شما مطمئن باشید مثلا برزیل یا هند یا مثلا چین که جزو همین معاهدات هستند بخواهند با ما کار کنند، باز برمیگردد به اینکه معاملاتشان در همان سیستم چطور است، آیا این کالا تحریمی است یا نه، موضوع FATF آن چطور است و غیره.
با توجه به تغییر دولت، به نظر شما در دولت جدید سیاستهای پولی به چه نحوی باید دنبال شوند؟
در گام اول رانت باید برداشته شود. یعنی باید فواصل نرخهای ما به هم نزدیک باشد که این توزیع رانتی که در ارتباط با ارز نیمایی میکنیم، کمتر شود و یا هزینههایی را بر آن مترتب کنیم که قیمتش به بازار آزاد نزدیک شود. مسائل مربوط به بازار ارز در ارتباط با پیمان ارزی، مسئله خیلی مهمی است که ما چه کار کنیم که ارز برگردد. ما دو مسئله در بحث ارز داریم، یکی برگشت ارز و دیگری نحوه فروش آن. در مورد برگشت ارز بحثی نیست که حتما باید کنترل شود تا ارز برگردد، ولی اینکه با چه نرخی بفروشد؟ باید گفت که اگر ملزم باشد با نرخ پایینتر از همه در این بازار بفروشد، باعث میشود صادرکننده این موضوع را نپذیرد و در اتاق بازرگانی، مراجع مختلف و مصاحبه و ... به بانک مرکزی حمله شود که شما چرا میخواهید ما نرخمان را کمتر از نرخ واقعی ارز عرضه کنیم. پس پیمان ارزی به لحاظ برگشت ارز باید باشد، ولی نه با نرخی که دستوری بخواهد به سیستم تحمیل شود.
از نظر شما بهترین اقدامات بانک مرکزی در این دوره چه بوده و چه اقداماتی باید دنبال شود؟
به هر حال این مسیری که تا امروز طی شده، مسیر تقریبا مناسب و خوبی حداقل در این مدت اخیر بوده است. باید زیرساخت این تشکیلات مختلف مثل مبادله ارزی یا عرضه طلا و غیره، در یک چارچوب خاص خودش صورت بگیرد و نقاط ضعف هم به لحاظ سیستمی، اطلاعاتی و تجربی باید برطرف شود و ما باید به سمتی برویم که هزینههای نقل و انتقالمان کم شود. البته همه اینها به سیاست کلی در مورد برجام، FATF، روابط بین الملل، تنشهای سیاسی و غیره برمیگردد، ولی در مجموع باید این اتفاق بیفتد، به نحوی که ما رانت توزیع نکنیم، قیمتگذاری ارز را به نحوی انجام دهیم که به سمت یکسانسازی نرخ ارز حرکت کرده باشیم تا بیشاظهاری در واردات و کماظهاری در صادرات کنترل شود که نیازمند این است که هماهنگی لازم بین گمرک، وزارت صنعت، معدن و تجارت و بانک مرکزی صورت بگیرد که سیاستهای تجاری ما با سیاست های ارزی ما همخوانی داشته باشد.
روند نرخ ارز را در سال جاری چطور پیشبینی میکنید؟
به مسائل مختلفی بستگی دارد. اگر در آینده اتفاقات خوبی در حوزه مذاکرات بینالمللی و انتخابات آمریکا بیفتد و مسائل داخلی کشور ما به سمت ثبات و افزایش سرمایه اجتماعی پیش برود، خوشبختانه با ثباتی که در کشور در این دو سال اخیر به لحاظ اقتصادی به وجود آمده، به نظر میرسد ما با کاهش تورم بتوانیم نرخ ارز را در همین اعداد نگه داریم، به شرط اینکه صادرات ما هم افزایشی شود.
نظر شما