بانک مرکزی در بازه زمانی یک سال و نیم گذشته و در قالب سیاست تثبیت، ارز مورد نیاز واردات کالاهای اساسی، ضروری و دارو را با نرخ ۲۸۵۰۰ تومان تامین کرده است تا معیشت مردم از نوسانات نرخ ارز کمترین تاثیر را بپذیرد. همچنین با راهاندازی بازار حواله و اسکناس در مرکز مبادله ارز و طلای ایران تلاش کرده تا تمام نیازهای وارداتی و خدماتی را با نرخ رسمی پاسخگویی کند و تاثیر بازار غیررسمی را در اقتصاد ایران به حداقل برساند. پاسخگویی مناسب به انواع تقاضای ارز بهویژه نیازهای واقعی ارزی خدماتی با رویکرد تسهیل مقررات و افزایش تعداد سرفصلهای تحت پوشش، پیگیری اقدامات ناظر بر ضوابط بازگشت ارز حاصل از صادرات به چرخه اقتصادی کشور و جلوگیری از ایجاد درخواستهای غیرواقعی ارز برای واردات در قالب مسدودسازی معادل ریالی مبلغ ارز در حساب متقاضای نزد بانکها، از دیگر اقدامات بانک مرکزی در زمینه تامین نیازهای ارزی واقعی در واردات کالاها و خدمات بوده است. با اجرای این اقدامات، واردکنندگان هیچ نگرانی بابت نوسانات نرخ ارز نخواهند داشت و ارز مورد نیاز کالا و خدمات تامین شده و نسبت تامین ارز به تخصیص ارز نیز افزایش پیدا کرده است. در همین زمینه با غلامعلی کامیاب، معاون اسبق ارزی و بینالملل بانک مرکزی به گفتگو پرداختیم و نظرات وی را درباره اجرای سیاست تثبیت و برنامههای بانک مرکزی در بازار ارز جویا شدیم:
در دورههای مختلف بازار ارز دچار تلاطمها و جهشهای قیمتی مختلف بوده است. در یکی دو سال اخیر تنشها گسترش بیشتری هم داشته و با مسائلی مواجه بودیم که شاید قبل از آن اصلا نبوده و به نوعی بیسابقه است. جنگ غزه، جنگ بین روسیه و اوکراین، حمله رژیم صهیونیستی به کنسولگری ایران و متقابلاً پاسخ ایران به آن، حادثه کرمان و از این دست اتفاقات را داشتیم. به نظر میرسد که تابآوری بازار ارز ایران افزایش یافته و با وجود حوادثی سنگینی که داشتیم، نرخ ارز در یک کانال نسبتا مناسبی تثبیت شد. دلیل این دستاورد را چه میدانید؟
علت این مسئله بیشتر به کنترلهایی برمیگردد که روی خروج ارز صورت گرفته است، البته این را در نظر داشته باشید که وقتی به سیر تغییرات نرخ ارز در طول ۴۰-۳۰ سال گذشته نگاه میکنید، اینطور است که ارز بعد از هر جهش، مدتی حالت سکون و یا رشد ملایم به خود میگیرد و پس از آن مدت که ممکن است یک سال، دو یا سه سال طول بکشد، دوباره جهش خود را انجام میدهد. از سویی اگر موفقیتی در این زمینه حاصل شده باید دید وضعیت واردات کالاها به چه شکل بوده است و آیا کالاها وجود دارند، یا بازار ما محروم از برخی از کالاهاست؟
اینکه ما نرخ ارز را در کشور کنترل کنیم، به تنهایی از عهده بانک مرکزی خارج است و اصولاً همه عواملی که باعث میشوند نرخ ارز تغییر کند، در حیطه اختیار و مسئولیت بانک مرکزی نیست. بنابراین اگر راجع به ارز صحبت میکنیم، اینکه بگوییم آیا بانک مرکزی از عهده وظایفش برآمده یا خیر؟ ظلم به بانک مرکزی است. بانک مرکزی هر کاری که از دستش برمیآمده انجام داده و اگر به نتیجه کامل نمیرسد، ناشی از عوامل خارج از بانک مرکزی است.
در بحث کنترل نقدینگی هم بانک مرکزی تلاش خود را کرده که قابل تحسین است، ولی در کنترل نقدینگی هم اگر همه دستگاههای کشور دوش به دوش بانک مرکزی جلو نیایند و با بانک مرکزی همدل نباشند، این اتفاق نمیافتد و متأسفانه آثارش در جامعه و در نرخ ارز متبلور میشود.
اقدامات یک سال اخیر بانک مرکزی در توسعه زیرساختهای بازار ارز از جمله راهاندازی مرکز مبادله ارز و طلا و تأمین نیازهای واقعی ارز برای واردات کشور، چقدر در کنترل نرخ ارز مؤثر بوده است؟
بحث نرخ ارز بحث عرضه و تقاضا است، وجود یک بازار متشکل کمک میکند که بازار عمیقی ایجاد شود، عرضه و تقاضا همدیگر را در جایی قطع کنند و تابع عرضه و تابع تقاضا و نرخ ایجاد شود، این تئوری اقتصادی است که البته در عمل هم اتفاق میافتد، اما مشروط به اینکه بانک مرکزی یا دیگران در عملکرد این عرضه و تقاضا دخالت نکنند و کاری نشود که منحنی عرضه و تقاضا جابهجا شود. اگر این کار را کردند باز هم فایدهای نخواهد داشت یا اگر نظرشان این باشد که دستوری نرخ را کنترل کنند، یعنی بگویند شما اجازه ندارید از یک نرخی بالاتر یا پایینتر بروید، این هم کار را خراب میکند و موفقیتی حاصل نخواهد شد. اگر کشور ما این ظرفیت را پیدا کند که اجازه بدهند خود عرضه و تقاضا همدیگر را در یک جایی قطع و نرخ را تعیین کنند، آن زمان است که میتوانیم بگوییم موفق بودهایم.
در یک سال و نیم اخیر و با حضور آقای فرزین سیاست تثبیت، محور برنامههای بانک مرکزی قرار گرفته است. به نظر شما اگر سیاست تثبیت اجرا نمیشد و به سمت کنترل نرخ رشد نقدینگی نمیرفتیم، بازار ارز امروز چه وضعیتی داشت؟
بحث تئوری و آکادمیک یک مقدار با بحث واقعی فرق میکند، یعنی آن چیزی که در تئوری گفته میشود در شرایط عادی است که آرامش بر بازار حاکم باشد و ارتباطات با خارج از کشور به راحتی صورت گیرد و مبادلات پولی و مالی و کالایی به سهولت انجام شود. در کشور ما این شرایط وجود ندارد، یعنی ما نه تنها در حالت جنگی هستیم، بلکه به مراتب فراتر از حالت جنگی قرار داریم، چون دنیا در مبادلات کالایی، پولی و مالی به راحتی شریک و طرف ما نمیشود. بنابراین ما در شرایط ویژهای قرار داریم. در این شرایط، بانک مرکزی ناچار به اتخاذ سیاست تثبیت است. چون ما در حالت جنگی منابعمان را نگاه میکنیم و برای اولویتهایمان تخصیص میدهیم، بنابراین در شرایط فعلی، اتخاذ سیاست تثبیت اجتنابناپذیر است و حتما باید این کار را انجام میدادند. طبیعی است که اگر تثبیت را اجرا نمیکردند، اولین اثرش این بود که ممکن بود کالاهای حساس، ضروری و اساسی وارد کشور نشود و با یک بحران عظیمتری روبرو شویم و قطعا روی نرخ ارز هم اثر میگذاشت. اگر بازار را آزاد بگذارید، طبیعتاً بازار انگیزههای خاص خودش را دارد. برای بازار همیشه سود اولین عامل است و شما نمیتوانید ایراد بگیرید که چرا دنبال سود رفته است. بنابراین بازار دنبال سود خواهد رفت و منابع را طرف کالاهایی خواهد بُرد که سود بیشتری برایش داشته باشد. اما برای آنهایی که کشور را اداره میکنند، اولویت، سود نیست، بلکه اداره کردن کشور، تامین مایحتاج ضروری مردم و تامین دارو و درمان و بهداشت مردم است. در این حالت سیاستگذار ناچار میشود از سیاست تثبیت استفاده کند.
روند نرخ ارز را در ادامه امسال چطور میبینید؟
پیشبینی کار سختی است، چون شما نمیدانید چه اتفاقاتی خواهد افتاد و چه تصمیماتی گرفته خواهد شد. اگر شرایط همینطور پیش برود، فکر میکنم نرخ ارز در همین کانال باقی خواهد ماند و نوسانات سینوسی خواهیم داشت که البته معمولاً رو به بالا است، ولی اینکه رقمی تعیین کنیم، اصلا امکانپذیر نیست و نه تنها در ایران، بلکه در هیچ کجای دنیا هم نمیشود گفت که برای یک مدت طولانی، نرخهای برابری چه روندی خواهد داشت.
بانک مرکزی به عنوان سیاستگذار پولی کشور به خاطر اهدافی مثل حمایت از معیشت اقشار کمدرآمد جامعه، کاهش تورم بخش خوراکی و اقلام ضروری، ارز ۲۸۵۰۰ تومانی را تخصیص داده است، حذف این ارز چه اثراتی خواهد داشت؟
در کشور ما امکانپذیر نیست که نرخ برخی از کالاها را آزاد بگذارید و قطعاً باعث به همریختگی اقتصادی و اجتماعی در کشور میشود. تجربه چهل و چند سال بعد از انقلاب این را نشان داده است، اگرچه برای اقتصاد مطلوب نیست. تثبیت نرخ ارز در ۲۸۵۰۰ تومان حتی برای گندم و دارو در مجموع عامل مثبتی برای کل اقتصاد نیست و هیچکس آن را تأیید نمیکند و قطعا روی صنعت کشور اثر منفی میگذارد. اما از طرف دیگر برداشتن نرخ ۲۸۵۰۰ تومان و باز گذاشتن نرخ ارز برای این کالاهایی که با نرخ ترجیحی وارد میشوند، تبعات اجتماعی و اقتصادی دیگری دارد که تاکنون مسئولان کشور وقتی این دو را با هم مقایسه کردهاند، ریسک اثر منفی نرخ تثبیت شده بر صنعت و اقتصاد کشور را به جان خریدهاند. وقتی در محافل آکادمیک صحبت میکنید، همه این سیاست را رد میکنند، ولی هنگامی که عملا وارد کارزار سیاست و مدیریت جامعه، اقتصاد و معیشت مردم میشوید، میبینید چارهای ندارید. کمااینکه همه با نرخ ۴۲۰۰ تومان مخالف بودند، ولی چقدر طول کشید که آن را حذف کنند. همه میدانستند که آثار تخریبی فراوانی دارد و باعث فساد میشود، ولی دیدید که برداشتن آن هم به این راحتی نبود، حتی برای آنهایی که مخالف ارز ۴۲۰۰ تومانی بودند.
در حوزه دیپلماسی پولی و بانکی در حدود دو سال گذشته، دولت و بانک مرکزی توانستند بخشی از داراییهای بلوکه ارزی را آزادسازی کند، تأثیر این اقدامات را در چه حد میدانید و اگر بخواهیم به کمک پیمانهای منطقهای و پولی به این سمت برویم که در روابط تجاری با سایر کشورها از ارزهای محلی استفاده کنیم، چقدر امکانپذیر است؟
آزادسازیهایی صورت گرفت که آثار مقطعی مثبتی نیز داشت، ولی هنوز مبادلات روان نشده است. اگر موفق شویم ترتیباتی را فراهم کنیم که مبادلات پولی کشور با سایر کشورها به صورت روان و آسان انجام شود، آن زمان است که میتوانیم بگوییم یک قدم بسیار بلندی برداشتهایم. پیمانهای پولی که در حال حاضر در دنیا مطرح است و انجام شده بیشتر برای مدیریت بازار ارز و مدیریت نقدینگی کشورهاست، نه برای تجارت، مثلا کشور چین بیشترین پیمانهای پولی را با کشورهای مختلف دارد، ولی این برای تجارت نیست، برای مدیریت نقدینگی است.
اگر بخواهیم از پول ملی در تسویه فرامرزی استفاده کنیم، البته که فرمول وجود دارد، اما خیلی در دنیا مرسوم نیست، یعنی خیلی وقت است منسوخ شده و عملیاتی کردن آن بسیار سخت است. ضمن اینکه مقررات بینالمللی حتی آن را هم با مشکل مواجه میکند. واضح بگویم وقتی خارج از FATF هستید و شما را در منطقه خاکستری یا سیاه قرار میدهند، با قراردادهای پولی محلی هم نمیتوانید به راحتی کار کنید. چند سالی است بریکس که شامل گروهی از کشورها از جمله چین، روسیه، ترکیه، هند، برزیل و عربستان است و ایران هم به عضویت آن در آمده است. پیشبینی میشود که در آینده این برنامه را توسعه خواهد داد و این میتواند افقی برای خروج از مثلا دلار باشد، ولی کار مشکلی خواهد بود. اگر در دنیا ارزی وجود داشته باشد که بخواهد با دلار رقابت کند، یوآن چین است و چین دنبال چنین اهدافی است که یوآن را جهانروا کند و قابلیت تبدیل و پذیرندگی یوآن را بالا ببرد تا بتواند با دلار رقابت کند، اگر موفق شود و اگر بریکس هم بتواند در این جهت پیش برود و موفقیتهایی کسب کند، بله، ممکن است. چین بالاترین حجم مبادلات بینالمللی و بالاترین ذخایر بینالمللی و خارجی را هم دارد، اما جالب است که بیش از دوسوم ذخایرش به دلار آمریکا است. ببینید چقدر پیچیده است، میخواهد مقابله کند و جای او را بگیرد، اما در نظر داشته باشید که اگر دلار آمریکا تضعیف شود، داراییهای چین کاهش پیدا میکند. بنابراین چین کاری نمیکند که دلار را زمین بزند، خودش بالا بیاید و بخواهد جای دلار را بگیرد. این موضوع بسیار پیچیدهای است و به این سادگی نیست.
طبیعی است که ما که طعم تلخ تحریم را چشیدهایم به دنبال این باشیم که ارز جهانروای دیگری رواج پیدا کند و ما بتوانیم از آن ارز برای پرداختهای بینالمللی استفاده کنیم. اما این را هم باید در نظر داشته باشیم که به فرض چنین ارزی پیدا شود و شروع به کار کند، وقتی ما در FATF نیستیم، دوباره فایدهای نخواهد داشت. این دهکده جهانی که میگویند، یک جلوهاش اینجاست که شما نمیتوانید به تنهایی تصمیم بگیرید و بگویید من این کار را به این صورت انجام میدهم، بلکه حتما باید با جامعه جهانی هماهنگ شوید و تعامل داشته باشید تا بتوانید کارهایتان را پیش ببرید.
اقدامات اخیر بانک مرکزی مانند انتشار اوراق گواهی سپرده را چطور ارزیابی میکنید؟
بانک مرکزی در یک مورد نرخ سود ۳۰ درصد را برای بعضی از پروژهها تعریف کرد که به لحاظ تئوری، اقدامی بسیار پسندیده بود، یعنی نشان داد سیاستگذار اعتباری و پولی میداند و به دنبال این است که با استفاده از شاخصی به نام نرخ سود برای انقباض پولی استفاده کند، ولی انتقادهای شدیدی را هم دریافت کرد به لحاظ اینکه بازار مالی مخصوصا بورس را تحت تأثیر قرار داد. درست است که بانک مرکزی سیاستگذار پولی است، ولی این سیاستگذاری که در خلاء نیست، در کشوری است که سیاستهای دیگری هم دارد، سیاستهای مالی، سیاستهای تجاری و بسیاری از راهبردهای دیگر. اینکه فقط یک سیاست را عملی کنیم، بقیه را نکنیم یا اینها با هم هماهنگ نباشند و هر کسی ساز خودش را بزند، نتیجهای جز این نخواهد داشت که یکسری از تصمیم بانک مرکزی تجلیل و یکسری هم به شدت انتقاد کنند و هر دو هم حق داشته باشند.
آیا شما ادامه روند سیاست تثبیت و کنترل رشد نقدینگی را تجویز میکنید؟
اجتنابناپذیر است، یعنی غیر از این نمیتواند کاری کند. اگر بخواهیم سیاست تثبیت را برداریم، باید یکسانسازی نرخ ارز انجام شود، اما یکسانسازی نرخ ارز که دستوری نیست، اصلا کار نمیکند. اگر کار میکرد، نرخ ارز قبل از انقلاب ۷ تومان بود، خب ۷ تومان نگه میداشتند. چقدر بانک مرکزی وارد بازار شد، ارز تزریق کرد که نرخ ارز را نگه دارد. آیا موفقیتآمیز بود؟ خیر. اگر بخواهید یکسانسازی نرخ ارز کنید باید شرایط آن را فراهم کنید، شرایطش هم تنها در بانک مرکزی نیست. این یک کار دستهجمعی و مربوط به سه قوه است. هر سه باید یکدل شوند و وظایف خودشان را در آن جهت انجام دهند. اگر ما فقط بانک مرکزی را مسئول بدانیم، من به شما قول میدهم هیچوقت بانک مرکزی نمیتواند به تنهایی یکسانسازی نرخ ارز کند، پس در شرایط فعلی به قطع میگویم که چارهای جز تثبیت نیست، اگرچه این سیاست، سیاست مطلوب نیست.
قانون جدید بانک مرکزی در مجلس تصویب شد، در حوزه اختیارات بانک مرکزی و سیاستگذار پولی کشور این قانون را چطور ارزیابی میکنید و آیا میتواند استقلال لازم را برای بانک مرکزی فراهم کند؟
اعتقاد دارم قانونگذاری نسبت به استقلال بانک مرکزی خیلی کمک میکند، اما همه آن نیست. باید نگاه کل حاکمیت نسبت به بانک مرکزی و مدیریت اقتصادی کشور تغییر کند. وقتی تغییر نمیکند، آن زمان بانک مرکزی هر قانونی هم بگذارد، بالاخره بندی یا تبصرهای پیدا میشود و میتوان قانون را دور زد و بالاخره نیازهای کشور باعث میشود بانک مرکزی قدرت لازم را برای اجرای تصمیماتش نداشته باشد.
در مواردی قانون جدید مدرنتر است، اما در مواردی هم بانک مرکزی نسبت به قانون قبلی تضعیف شده است. در قانون قبلی، بانک مرکزی مشاور اقتصادی مجلس و دولت بود و اگر بانک مرکزی سیاستی را اتخاذ میکرد، میگفتند کارشناسان بانک مرکزی این را گفتند و قانونی نبود که این را زیر سوال ببرد. ولی قانون جدید، تصمیمات بانک مرکزی را در قالب یک قانون یا قوانین دیگر توصیه میکند. بنابراین بعد از این میشود بانک مرکزی را خیلی راحت به چالش کشید که شما در آن چارچوب این تصمیم را نگرفتید. نگاه به بانک مرکزی مهم است و باید تغییراتی کند و استقلال لازم را به بانک مرکزی بدهد که اولاً بپذیرد که بانک مرکزی یک نهادی است ایران که برای اعتلای ایران کار میکند و ثانیاً محفلی صرفاً تخصصی است و سیاسی نیست و اگر تصمیمی میگیرد، تصمیم اقتصادی و علمی است. اگر این را در مراکز تصمیمگیری عالی کشور و حاکمیتی پذیرفتیم، آن زمان میتوانیم بگوییم بانک مرکزی مستقل خواهد شد. در خصوص برخی اقدامات ارزی بانک مرکزی باید گفت که اقدام بسیار خوبی است که بانک مرکزی یک بازار متشکل درست کرده و پیشنهاد من این است که دخالت نکند و سعی کند بازار را آزاد بگذارد، تا بازار خودش تصمیم بگیرد.
دولت پیمان سپاری ارزی را فعال کرده است که به نظرم ضربه بزرگی به بازار ارز، بانک مرکزی و صنعت کشور میزند و به بازگشت ارز هم کمکی نمیکند و فقط باعث لطمه به صادرکنندگان و تولیدکنندگان میشود و به هزار راه متوسل خواهند شد که ارز را داخل کشور نیاورند.
متأسفانه در کشور ما یک روالی وجود دارد که هر کسی اداره کشور را به عهده میگیرد، به روش خطا و آزمون میرود، یعنی آن چیزهایی را که قبلا آزمودهاند و نتیجه نگرفته را دوباره از ابتدا تجربه میکنند و به این نتیجه میرسند که تصمیمشان اشتباه بوده است. به بانک مرکزی خداقوت میگویم و آرزو میکنم قوتشان بیشتر شود و با این تصمیمات مقابله کنند. یعنی باید توجیه کنند که این تصمیم درستی نیست و به نفع کشور نخواهد بود و قطعا روی بانک مرکزی و بازار فشار بیشتری خواهد آورد.
در آستانه تشکیل دولت چهاردهم قرار داریم. چه پیشنهادی به دولت آینده در حوزه بانکی، پولی و ارزی دارید؟
دولت فارغ از اینکه ما تحریم هستیم، باید FATF را جدی بگیرد. ما در یک فضای خاکستری بودیم و حالا ما در فضای سیاه رفتهایم. البته این هم چیزی نیست که سریع انجام شود، ولی باید قدمهایی را پایهگذاری کند که ما به فضای خاکستری و از آنجا به فضاهای روشنتر برگردیم که قطعا روی تجارت بینالمللی و اقتصاد کشور ما اثر مثبت میگذارد.
نظر شما