شکی نیست که تسهیلات تکلیفی و بار تامین کسری بودجه دولت، یکی از مشکلات عمده نظام بانکی ما و از اصلیترین دلایل ناترازی بانکهای کشور است. در کنار آن، عوامل دیگری نیز در ناترازی بانکها نقش دارند که کفایت سرمایه نامناسب، ضعف مدیریتی و ایرادات مدلهای کسب و کار بانکی از آن جملهاند. بانک مرکزی در دو سال گذشته تاکید فراوانی بر حرکت به سمت اصلاح نظام بانکی و پایان دادن به ناترازیها انجام داده و از طریق اقدامات نظارتی، کنترلهای ترازنامهای و انحلال موسسات ناتراز، تلاش کرده تا نظام بانکی را به سمت تراز شدن بیشتر پیش ببرد. در همین زمینه با محمدمهدی رئیسزاده، مشاور بانکی اتاق بازرگانی ایران به گفتوگو پرداختیم که در ادامه میخوانید:
سال گذشته اقداماتی از سوی بانک مرکزی در قالب کنترل ترازنامه نظام بانکی صورت گرفت. تا چه میزان کنترل ترازنامه را در بهبود عملکرد بانکها موثر میدانید؟
یکی از وظایف اصلی بانک مرکزی نظارت بر بانکهای عامل و بخش عمده آن نیز نظارت بر ترازنامه است. اما علل بروز ناترازی باید آسیبشناسی شود. یک مورد نسبت کفایت سرمایه بانکهاست، سالهای متمادی بحث افزایش سرمایه بانکها، به ویژه بانکهای دولتی مطرح بوده ولی انجام نشده و در نتیجه ابزاری که میتواند به رفع ناترازی کمک کند، به کار گرفته نشده است. دوم ارائه سرویس و خدمات بانکی است که درآمدهای این بخش متناسب با هزینهها نیست. در همه جای دنیا بانکها واسطه مبادله پول هستند و هزینه و کارمزدی که میگیرند متناسب با خدمتی است که ارائه میدهند، اما در ایران کارمزدها پایین است و درآمدهای بانک از این ناحیه آسیب میبیند. نکته سوم این است که فعالیتهایی عکس جریان سیستم بانکی دنیا در ایران انجام میشود. در همه جای دنیا گردش وجوه خلق اعتبار میکند، اما در ایران روال کار به نحوی شده که تنها گردش و معدل موجودی کافی نیست و رسوب موجودی هم باید باشد و این کاملا عکس جریانی است که باید در یک سیستم بانکی وجود داشته باشد.
به عنوان اقدامات پیشگیرانه در بروز ناترازیها، بانک مرکزی چه استانداردهایی را باید برای بانکها پیشبینی کند؟
سیستم بانکی جدا از سیستم اقتصادی کشور نیست، طی چند دهه تورمهای بالایی را در کشور شاهد هستیم که باید در جهت مبارزه با آن حرکت کرد. تنها سیاست پولی نیست، سیاست ارزی و مالی هم باید همراه باشد. متاسفانه در سیستم اقتصادی ما اگرچه گفته میشود همه یکپارچه و متحد هستند، اما بعضاً شاهد هستیم که سازمان برنامه در تنظیم بودجهها و برنامههای پنجساله حرف خودش را میزند و وزارت اقتصاد که باید متولی اقتصاد باشد و ائتلاف بین سیستم پولی و مالی را برقرار کند، نقشش در این مورد ضعیف است و یا بانک مرکزی به دلیل محدودیتها و تحریمهایی که با آن مواجه است، در مورد سیاستهای ارزی جزیرهای عمل میکند.
کابینه اقتصادی باید در جهت یک هدف واحد هماندیشی و اقدام کنند، در غیر اینصورت نمیتوان ناترازی بانکها را بدون توجه به سیاستهای مالی، مالیاتی، بودجهای و تجاری برطرف کرد. ناترازی در کل مجموعههای اقتصادی وجود دارد که نشان میدهد برای حل آن باید مسئله را فراقوهای دید. اینکه انتظار داشته باشیم بانک مرکزی به تنهایی با ابزار نظارتی و پیشگیرانه، جلوی ناترازیها را بگیرد، آرزوی درستی نیست و باید در کنار بانک مرکزی، وزارت اقتصاد، سازمان برنامه و بودجه و تمام وزارتخانههای اقتصادی و در نهایت مصرفکنندگان و تولیدکنندگان قرار بگیرند و دست به دست هم دهند. همچنین باید سعی کنیم از حالت تحریم خارج شویم. دورزدن تحریمها هزینههای زیادی را تحمیل میکند و زیان آن اول متوجه بخش خصوصی شده و سپس بنگاههای اقتصادی و خصولتیها و نهادهای عمومی را نیز شامل میشود.
با توجه به شرایط موجود، اقداماتی که از سوی بانک مرکزی صورت گرفت، مانند انحلال موسسه نور، توسعه و کاسپین، چه اثراتی خواهد داشت؟
اینها قدمهای مثبتی بود. باید به صورت آرام و تدریجی این اقدامات انجام شود و دقت کنیم جوی ایجاد نشود که به ناآرامی و نگرانی سپردهگذاران دامن بزند. باید با دوراندیشی، قبل از اینکه مسئلهای را رسانهای کنیم، از همه جهات تصمیم گرفته شود. همچنین با توجه به تکنولوژی جدید باید بررسی کنیم که آیا این تعداد بانک و شعبه را نیاز داریم؟
کسانی که به عنوان ناظر در بانک مرکزی قرار میگیرند، باید دارای تجربه بانکی باشند. وقتی یکسری افراد با هوش بالا و مسلط به تئوریهای روز به کار گرفته شوند که اندک تجربه بنگاهداری و بانکداری نداشته باشند، همین مسئله ایجاد مشکل میکند. باید در بخش آموزش و تجهیز نیروی بانک مرکزی سرمایهگذاری شود تا بتواند جوابگوی نیازهای کشور باشد. روی مسئله خروج از تحریم تاکید دارم، چرا که باعث میشود بسیاری از کارهایی که در آن محدودیت داریم را راحتتر انجام دهیم و با توجه به پتانسیلی که در نیروی انسانی تحصیلکرده کشور وجود دارد، میتوانیم به گذشته که هاب و مرکز بانکداری منطقه بودیم برگردیم. آن زمان از کشورهای اطراف برای آموزش بانکداری به کشور ما میآمدند.
شفافسازی عملکرد نظام بانکی چقدر در رفع ناترازیها موثر است؟
یکی از مهمترین مسائل، شفافسازی و مبارزه با فساد است و تا زمانی که فساد در سیستم باشد همین مسائلی که رسانهای میشود به وجود میآید. برای اینکه شفافیت ایجاد شود باید از تحریم خارج شویم، تا زمانی که در تحریم هستیم شفافیت ممکن است باعث استفاده دشمن شود. ابتدا مسئله تحریم باید حل شود، سپس بانک مرکزی تبدیل به یک اتاق شیشهای شود تا مردم همه اطلاعات را ببینند که در این صورت از بروز فساد جلوگیری میشود و حل مسائل بعدی را به دنبال خواهد داشت.
نظر شما