جمعه ۲۱ مهر ۱۴۰۲ - ۱۸:۳۰
اثر انتظارات در سیاست‌های تثبیت

طبق یافته‌ها، کاهش انتظارات تورمی آینده می‌تواند به کاهش نرخ کنونی تورم منجر شود.

به گزارش هفته نامه "تازه های اقتصاد"، این مقاله یک نظریه از فرایندی را بسط می‌دهد و می‌آزماید که در آن کارگزاران خصوصی در یک اقتصاد انتظارات مربوط به سیاست دولتی را شکل می‌دهند. کارگزاران دیدگاه‌ های خود درباره وضعیت واقعی سیاست دولتی را در یک روش بیزی (Bayesian) شکل می‌دهند و آن را به روزرسانی می‌کنند. باورپذیری یک سیاست به عنوان احتمال انتزاعی پیگیری یک قاعده سیاسی اصلاحی توسط دولت تعریف می‌شود. باورپذیری یک اصلاح در سیاست‌ های پولی یا ارزی تابعی از پارامتر های هر دو سیاست پولی و مالی به شمار می‌رود. این نظریه در مورد اصلاحات ارزی آخر دهه ۱۹۷۰ در شیلی و آرژانتین کاربرد دارد.

۱-  مقدمه

این حقیقت که باورپذیری اهمیت زیادی برای نتایج یک سیاست دارد بر کسی پوشیده نیست. سیاست‌ گذارانی که قصد دارند سیاست‌ های تثبیت را با هدف کاهش نرخ تورم به اجرا بگذارند معمولاً اعلامیه‌ هایی عمومی را در این راستا انتشار می‌دهند. هدف آنها آن است که انتظارات تورمی آینده را کاهش دهند و بدین ترتیب هزینه‌ های واقعی فرآیند کاهش تورم را پایین آورند. مشخص شده است که کاهش انتظارات تورمی آینده می‌تواند به کاهش نرخ کنونی تورم منجر شود. به عنوان مثال، این امر از طریق گنجاندن کاهش انتظارات تورمی در توافقات کنونی دستمزد و قیمت اتفاق می‌افتد. بنابراین، اگر اعلامیه‌ ها بتوانند بر انتظارات تورمی آینده تاثیر بگذارند اثرات کاهنده تورمی در سیاست تثبیت را تقویت خواهند کرد.

اما کارگزاران عقلایی به چیزی بیشتر از اعلامیه‌ های اصلاحات نیاز دارند تا بپذیرند که باید در انتظاراتشان درباره سیاست‌ های آینده دولت و نرخ‌ های آینده تورم بازبینی کنند. آنها همچنین از تمامی اطلاعات موجود درباره سیاست‌ های حال و گذشته دولت استفاده می‌کنند تا این احتمال را ارزیابی نمایند که اصلاحات به آن گونه که اعلام شده است قابل اجرا خواهد بود. با این وجود، پژوهش‌ های اندکی به موضوع مدل‌ سازی یا اندازه‌ گیری تجربی باور پذیری سیاست‌ های اقتصاد کلان اختصاص یافته‌ اند.

این مقاله مدلی را برای اندازه‌ گیری باور پذیری یک اقدام اصلاحی سیاستی اعلام شده معرفی و اجرا می‌کند. کارگزاران در اقتصاد از قواعد سیاستی دولت آگاه می‌شوند و با استفاده از تکنیک‌ های بیزی این احتمال را ارزیابی می‌کنند که این قواعد به مجموعه‌ ای از قواعد اصلاحی تعلق داشته باشند. بنابراین، باورپذیری را به عنوان احتمال انتزاعی اجرای واقعی یک اصلاح به آن گونه که توسط کارگزاران در یک اقتصاد ارزیابی شده است، تعریف می‌کنیم.

این تعریف از باورپذیری از جنبه عمومی کافی است تا بتوان آن را در هر سیاست اقتصادی بکار برد و به عنوان روشی برای محاسبه واقعی باورپذیری قلمداد کرد. با این وجود، تمرکز اصلی این مقاله بر ارزیابی باورپذیری  سیاست‌ هایی است که قصد دارند تورم را از طریق سیاست پولی انقباضی کاهش دهند. معیار های تجربی باورپذیری برای اصلاحات اخیر در شیلی و آرژانتین ساخته شده‌اند تا این فرضیه را بررسی نمایند که باورپذیری نقش مهمی در تعیین نتایج این اصلاحات دارد.

تجربیات اخیر شیلی و آرژانتین

در اواخر دهه ۱۹۷۰ هر دو کشور شیلی و آرژانتین با مشکل دوگانه ابر تورم و کسری شدید بودجه مواجه شدند که تامین مالی آن بر عهده بانک مرکزی بود. در نتیجه، هر دو کشور اعلام کردند سیاست‌ های تثبیت گسترده‌ ای را در پیش می‌گیرند که در هر مورد سنگ زیر بنایی آن یک جدول نرخ ارز از پیش اعلام شده بود. هدف آن بود که از طریق اعلام پیشاپیش مسیر نرخ ارز که در آن نرخ به تدریج کاهش می‌یافت انتظارات تورمی شکسته شود. امید می‌رفت که با رعایت موفق نرخ‌ های ارز اعلام شده، اعتماد به اصلاحات ماه به ماه افزایش یابد و این افزایش اعتماد به اصلاحات خود را به عنوان مزیتی به شکل کاهش انتظارات تورمی نشان دهد و متعاقب آن نرخ تورم کاهش یابد.

سیاست تثبیت در شیلی موفقیت‌ آمیز بود. پس از ۱۹ ماه کاهش سرعت رشد تورم، شیلی نرخ ارز را ثابت کرد. این نرخ به مدت سه سال ثابت ماند و پس از آن شیلی به نظام شناور مدیریت شده بازگشت. البته اکنون تورم در حال افزایش است و بیکاری هنوز مشکلی جدی به شمار می‌رود و چنین برآورد می‌شود که نرخ بیکاری ۲۵ درصد باشد.

در آرژانتین این سیاست از همان ابتدا موفقیت کمتری داشت. افزایش ۱۰ درصدی نرخ ارز که بدون برنامه و حدود دو سال پس از آغاز اصلاحات اتفاق افتاد، اعتماد عمومی به تعهد دولت به اجرای سیاست را خدشه‌ دار ساخت و باعث شد مردم به ذخایر آرژانتین هجوم آورند. به دنبال آن افزایش بیشتر نرخ ارز و خروج سرمایه اتفاق افتاد. در زمان حال آرژانتین از یک نظام نرخ شناور مدیریت شده پیروی می‌کند، در حالی که کسری بودجه و نرخ تورم از سطوح خود در زمان اجرای سیاست تثبیت فراتر رفته‌ اند.

چگونه این دو سیاست ظاهراً مشابه نتایج متفاوتی داشتند؟ بخشی از پاسخ را می‌توان به این حقیقت مرتبط دانست که شیلی حدود ۳ سال قبل از اعلام جدول نرخ ارز اصلاحاتی مالی را به اجرا گذاشته و به میزان زیادی نرخ رشد عرضه پول را کاهش داده بود. اما در آرژانتین کسری بودجه در سراسر دوره اصلاحات به میزان حدوداً پنج درصد تولید ناخالص ملی باقی مانده بود. همگان بر این باورند که کسری شدید بودجه به باورپذیری اصلاحات آسیب زد، چرا که نمی‌توان با یک نرخ ارز ثابت و سطوح پایین رشد پولی و تورم ناشی از آن برای دولت سود کافی ایجاد کرد تا بتواند تامین مالی کسری شدید را انجام دهد.

این مقاله مدلی را ارائه می‌دهد که بر پیوند بین سیاست‌ های پولی و مالی و اهمیت انتظارات در این دوره‌ ها تاکید دارد. یکی از کاربرد های نظریه مطرح شده در این مقاله آن است که کارگزاران عقلایی به چیزی فراتر از نرخ ارز و به بسته کامل سیاست‌ های دولتی شامل سیاست‌ های پولی و مالی نگاه می‌کنند. نتایج تجربی نشان می‌دهند که تفاوت نتایج اصلاحات در شیلی و آرژانتین را تا حدی می‌توان با توجه به این حقیقت توضیح داد که اصلاحات در شیلی باورپذیر بودند در حالی که اصلاحات آرژانتین چنین خصوصیتی نداشتند.

۲- نظریه باورپذیری

کاربرد فرضیه انتظارات عقلایی در تحلیل سیاست اقتصاد کلان، اندیشه اقتصاددانان و سیاست‌ گذاران درباره سیاست و اثرات آن را متحول ساخت. به طور خاص اکنون به مدل‌ سازی واکنش افراد نسبت به تغییرات سیاست توجه بیشتری می‌شود. به این ترتیب موضوع باورپذیری به میان می‌آید چرا که مدلی که انتظارات را در بر می‌گیرد را نمی‌توان بدون تعیین دقیق چگونگی شکل‌ گیری این انتظارات حل کرد.

این مسئله را در نظر بگیرید که چگونه در زمان اعلام یک تغییر یا اصلاح در یک سیاست دولت، کارگزاران تصمیم می‌گیرند که آیا بپذیرند اصلاحات واقعاً انجام خواهد شد یا خیر. در زمانی که اصلاحات اعلام می‌شوند افراد فقط مسیر گذشته دولت را در اختیار دارند و بر اساس آن انتظارات خود از مسیر واقعی آینده سیاست را شکل می‌دهند. به زبان نظریه آماری بیزی، افراد پیش‌ زمینه‌ ای در مورد پارامتر های قواعد سیاستی دولت دارند. با گذشت زمان، افراد اطلاعات مربوط به تحقق متغیر های سیاستی را در پیش‌ بینی‌ های خود از مسیر آینده سیاست لحاظ می‌کنند. یعنی کارگزاران تحقق سیاست را با پیش زمینه خود ترکیب می‌کنند تا یک توزیع گذشته‌ نگر از        پارامتر های سیاست بسازند که برای پیش‌بینی کردن سیاست آینده به کار می‌رود.

بر طبق تعریف، باورپذیری یک اقدام اصلاحی یک احتمال گذشته‌ نگرانه از تبعیت دولت از قاعده سیاستی اصلاحی اعلام شده خواهد بود.

ماریان باکستر، دانشگاه کالیفرنیا

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha