پس از سالها، قانون بانک مرکزی با تعامل دولت، مجلس و کارشناسان بانک مرکزی، بهروزرسانی و اصلاح شده است. قانونی مهم که محورهای مختلفی را در بر دارد. یکی از موضوعات مهم در این قانون، توجه سیاستگذار به ضرورت استقلال، اقتدار و تقویت اختیارات بانک مرکزی به عنوان نهاد تصمیمگیر در حوزه پولی و ارزی است. رویکردی که کارشناسان اقتصادی معتقدند به تقویت جایگاه بانک مرکزی در حوزههای مختلف از جمله نظارت منجر خواهد شد و حاصل آن، مواردی همچون کنترل نقدینگی و تورم و مقابله با ناترازی بانکها و تامین مالی هدفمند در بخشهای مختلف اقتصادی خواهد بود.
دکتر حسین مهری، مدیرعامل سابق بانک صنعت و معدن در این باره معتقد است که اگر بانک مرکزی مستقل و مقتدری نداشته باشیم و فشارها و تکالیف مختلفی که در توان بانکها نیست به آنها وارد شود، خروجی مطلوبی را شاهد نخواهیم بود. از سوی دیگر، ناترازی بانکها اثرات مخربی در اقتصاد دارد و باعث رشد نقدینگی، افزایش تورم و ورشکستگی بانک و اقتصاد کشور میشود.
این مدیر سابق بانکی تاکید دارد که در این شرایط، بانک مرکزی به عنوان نهادی که تخصص، دانش و اشراف لازم را دارد باید کار تخصصی خود را با اقتدار قانونی انجام دهد تا نتایج مثبتی برای اقتصاد کشور حاصل شود. در ادامه مشروح گفتگوی هفتهنامه تازههای اقتصاد با دکتر حسین مهری، مدیرعامل سابق بانک صنعت و معدن را میخوانید:
بهروزرسانی قانون بانک مرکزی پس از نیمقرن را چطور ارزیابی میکنید؟ اینکه با بهروزرسانیها در قوانین پولی و بانکی، بانک مرکزی بتواند مدیریت بهتری در سیاستگذاری پولی کشور داشته باشد؟
با توجه به اینکه در سال ۱۳۳۹ بانک مرکزی کشورمان تاسیس شد، مطلوب این بود که هر پنج یا ۱۰ سال قوانین و مقررات، اساسنامه و ارکان بانک مرکزی اصلاح شود. چون شتاب علم و نوآوری به قدری زیاد است که امکان ندارد سیاستگذار با ضوابط، مقررات و اساسنامه چهل-پنجاه سال قبل بتواند بانک را مدرن اداره و مدیریت کند. حال این اصلاحات اخیر در قانون جدید بانک مرکزی (که رفت و برگشتهای متعددی میان دولت و مجلس داشت) را در مجموع مثبت ارزیابی میکنم، هر چند که هر قانون و مقرراتی که ایجاد میشود، ایرادات و مشکلات نسبی دارد، ولی در مجموع معتقدم که به نفع سیستم و شبکه بانکی کشور است، چرا که استقلال و اقتدار بانک مرکزی در قانون جدید پُررنگتر دیده شده است. ماموریتهایی که برای بانک مرکزی تعریف شده نسبت به گذشته به روزتر است. هر چند به نظر بنده، هنوز هم جای اصلاح و کار در این قانون وجود دارد. معتقدم اگر بتوان بانک مرکزی را یک مجموعه کاملا مستقل تعریف کنیم تا فشارهای بیرونی کمتری بر سیاستهای این بانک تاثیرگذار باشد، قطعا بانک مرکزی میتواند به صورت تخصصی به وظایف خودش عمل کند. رویکردی که باعث کاهش تورم و کنترل نرخ ارز خواهد شد. در مجموع بهداشت کاری بانکها نیز بهتر خواهد شد و ناترازی بانکها به سمت تراز شدن حرکت خواهد کرد. این در شرایطی است که اگر بانک مرکزی مستقل و مقتدری نداشته باشیم و فشارها و تکالیف مختلفی که در توان بانکها نیست بر آنها تحمیل شود، خروجی مطلوبی را شاهد نخواهیم بود. بنابراین اگر این مسائل مطرح نباشد و بانکها و بانک مرکزی بتوانند استقلال کاری خودشان را با لحاظ مباحث قانونی پیش ببرند، منافع و نتایج مثبتی برای اقتصاد و نظام بانکی کشور در بر خواهد داشت.
طبق پیشبینیهای جدید در قانون بانک مرکزی که به تصویب مجمع تشخیص مصلحت نظام رسیده، اقتدار بانک مرکزی افزایش خواهد یافت. این افزایش اقتدار چه نتایجی را در مدیریت بر نظام پولی و بانکی کشور خواهد داشت؟
یکی از مشکلات همیشگی، ورود دستگاههای غیرمتخصص به سیستم بانکی بوده که در نهایت هم حاصل مطلوبی برای بانک نداشته است. در خصوص اقتدار بانک مرکزی باید توجه داشت که اقتدار به این معنا باید باشد که هم از جنبه نظارتی و هم از جنبه کنترلی و تنبیه و تشویق، بانک مرکزی باید مسئول و متولی باشد، چون تخصص، دانش و اشراف لازم را دارد. طبیعتاً اقتدار از این جهت است که بانک مرکزی نباید تسلیم خواستههای نهادهای دیگر شود و باید کار تخصصی و علمی خودش که به نفع کشورمان است را دنبال کند. به نظرم اقتدار و استقلال لازمه یک بانک مرکزی مدرن است.
یک مسئله در قانون جدید این است که بانک مرکزی بتواند از بانکهای تراز مراقبت کرده و بانکهای ناتراز را نیز به سمت تراز شدن هدایت کند. در این زمینه چه دیدگاهی دارید و چه توصیهای میتوانید داشته باشید؟
در پاسخ به این سوال ابتدا باید توجه داشت که ناترازی بانکها اثرات مخربی در اقتصاد دارد و باعث رشد نقدینگی و افزایش تورم و ورشکستگی بانک و اقتصاد کشور میشود، بنابراین به همین دلیل معتقدم تحت هیچ شرایطی بانک مرکزی نباید به بانکی اجازه بدهد که به سمت ناترازی حرکت کند، چرا که اثرات مخربی را برای نظام بانکی و اقتصادی به دنبال دارد. البته در این خصوص برخی ممکن است بگویند که این سختگیریها باعث توقف تولید شده است، خب در پاسخ به این مسائل باید در نظر داشت که بانک باید به نحوی مدیریت شود که متناسب با منابعی که دارد بتواند تسهیلات دهد و تسهیلات را هم به بخشهایی بدهد که اطمینان از بازگشت آن داشته باشد. الان یکی از دلایلی که باعث شده تا بانکها ناتراز شوند، به خاطر فشارهایی است که منطقی یا غیرمنطقی به بانک وارد شده و تسهیلاتی برای یک بخش پرداخت شده و در نهایت در زمان سررسید شدن تسهیلات، مشخص میشود که شرکت وامگیرنده توانایی بازپرداخت اقساط را ندارد و با مشکلات مختلفی دست و پنجه نرم میکند، بنابراین این نوع فشارها بانکها را ناتراز میکند. یعنی اگر فشارهای غیرمنطقی بر بانکها نباشد و بانک فعالیت تخصصی خودش را انجام دهد، شاهد ناترازی نخواهیم بود. از سوی دیگر، وظیفه بانک مرکزی کنترل و نظارت مسئله تراز بودن و ناترازی بانکهاست، بنابراین اگر در این شرایط، سازوکارها تعریف شود و بانکها، اولاً متناسب با منابعی که دارند تسهیلات پرداخت کنند و در ثانی تسهیلاتی که ارائه میکنند، حتماً به طرحهایی اختصاص یابد که اطمینان از بازگشت منابع به بانک را دارند، با توجه به این دو فاکتور مهم، مشکلی برای سیستم بانکی به وجود نمیآید. در مجموع بانک مرکزی باید در قانون جدید و در بحث ناترازیها به صورت جدی ورود کند و در این روند یا به بانک فرصت دهند تا بازسازی و اصلاح شود و یا اینکه تصمیمات سختگیرانهتری برای بانکهای ناتراز گرفته شود. قطعاً اگر بانک مرکزی اقتدار داشته باشد و از ناترازی بانکها جلوگیری کند، بانکها به سمت انضباط مالی بیشتری هدایت خواهند شد و نتایج مثبتی از جمله کنترل تورم و نقدینگی را در اقتصاد شاهد خواهیم بود.
موضوع افزایش اختیارات و عملکرد رئیسکل بانک مرکزی تا چه میزان میتواند در زمینه چابک عمل کردن بانک مرکزی موثر واقع شود و همچنین رئیسکل بتواند از طریق تقویت اختیارات خود، تصمیمات موثرتر و به موقعتری برای نظام بانکی بگیرد؟
معتقدم در کنار اقتدار، باید بانک مرکزی اراده لازم را هم داشته باشد. بانک مرکزی به دلیل عملکرد ساختاری از سالهای گذشته، امروزه نیاز به اصلاح فرهنگ سازمانی اصیل دارد. ساختار بانک مرکزی باید متناسب با اختیارات قانونی جدید، اصلاح و به علم روز مجهز شود. معتقدم اگر بانک مرکزی، اختیارات را بگیرد ولی خودش را چابک و چالاک نکند، قطعاً با مشکلات بعدی روبرو خواهیم شد. یعنی اختیارات به بانک مرکزی داده شود، ولی اگر توان استفاده از این اختیارات به دلیل عملکرد سالهای گذشته وجود نداشته باشد، قطعاً عوارض دیگری را برای کشور به دنبال خواهد داشت، بنابراین اختیار با چابکی هم ذات است. در حقیقت اختیار داده شود و با سرعت تصمیمگیری و اجرا شود.
طبق قوانین جدید، میزان شفافیت در نظام بانکی کشور افزایش مییابد. عدم شفافیت چه هزینههایی را برای بانکها خواهد داشت و شفافشدن عملکردها، چه نتایجی را در بر دارد؟
شفافیت در تمام امور، اقدام خوبی است. اگر بخواهیم کشورمان یک کشور به روزی شود، باید در تمام حوزهها شفاف عمل کنیم و چیز پنهانی از مردم نداشته باشیم. اگر کشورهای توسعهیافته توفیق دارند، یکی از مهمترین توفیقاتشان همین شفافیت است و تمام دیتا و اطلاعاتشان نیز به روز است. وقتی شخص تقاضای تسهیلات در این کشورها دارد، تمام دیتای مورد نیاز در اختیار سیستم بانکی است. ما در اینجا اطلاعات و دیتا را داریم، ولی جزیرهای است و یکپارچه نیست. بنابراین اطلاعات باید یکپارچه شود و این رویکرد باعث شفافیت میشود. به بیان دیگر اگر بگوییم که بانکها شفافیت داشته باشند، مشکلی از کشور حل نمیشود، چون نمیدانیم که در وضعیت مالیات و مستغلات شرایط و اوضاع چگونه است؟ این در شرایطی است که در دنیا رفتارهای اشخاص بررسی میشود و متناسب با رفتار شخص، اعتبار از سوی بانک ارائه میشود. پس شفافیت مستلزم این است که همه بخشهای کشور از جمله سیستم بانکی شفاف شود. اگر سیستم بانکی، مالیاتی و گمرکی شفاف و متصل شوند، خیلی راحت میتوان در رابطه با پرداخت تسهیلات، تصمیم درستی گرفت. ما نوعاً در کمیتههایی که تصمیم میگیریم، به جهت اینکه دیتای شفافی نداریم، در نتیجه تصمیمات درستی هم نمیگیریم. خروجی این سازوکار هم مطالبات معوق و سررسید گذشته شبکه بانکی کشور میشود، بنابراین ضرورت دارد که این دیتا و اطلاعات، به صورت یکپارچه باشد.
با اصلاحات جدید، دامنه نظارتی بانک مرکزی بر عملکرد بانکها افزایش میدهد، به نظرتان بهبود کارکرد ابزار نظارتی بانک مرکزی، چه نتایجی خواهد داشت؟
اگر شفافیت باشد، شخص ناظر در بانک مرکزی به راحتی میتواند وضعیت را نظارت و کنترل کند. امروزه نظارت هوشمند جواب میدهد. چطور امروزه در کشور خارجی، یکرقمی وارد حساب بانکی شخص میشود، سریع تمام دستگاهها حساس میشوند تا ببینید این پول از کجا آمده است؟! شفافیت دیتایی سالم است که نظارت را در نظام بانکی قوی میکند. اما با این همه نباید معطل بمانیم و بگوییم چون شفافیت یکپارچه الان نیست، بخش نظارت بانک را پیش نبریم. بنابراین، اقدامات اخیر بانک مرکزی در بخش نظارت و شفافیت را گام رو به جلویی میبینم که نیاز به توسعه و تقویت دارد تا شاهد نتایج اثربخش و مثبتی برای شبکه بانکی و اقتصادی کشور باشیم.
نظر شما