وظیفه اصلی بانکها ارائه خدمات پولی و بانکی است، اما در ایران گاهی بانکها برای کسب سود بیشتر به کارهایی که وظیفه آنها نیست، روی میآورند. یکی از این کارها بنگاهداری است. بانکها در بازار مسکن، بازارچهها و اماکن تجاری ورود پیدا میکنند و در عمل به یک قدرت اقتصادی مبدل میشوند و این در حالی است که از مهمترین مواردی که میتواند کمک شایانی به تولید کند، تامین مالی ارزان، مناسب و به موقع است.
رییس کل بانک مرکزی نیز به تازگی تیغ انتقاد خود را در این زمینه متوجه بانکها کرده و به آنها هشدار داده که باید از فعالیتهای بنگاهداری خارج شوند. البته فرزین این نکته را نیز گفته که نمیتوان نسخه واحدی برای تمامی بانکها تجویز کرد و باید برای هر بانک متناسب با حوزه کاری آن، شرایط تعریف شود. با این وجود او تاکید کرده که فعالیت بنگاهداری بانکهای تجاری قابل قبول نیست و باید با فروش بنگاهها، از بنگاهداری خارج شوند.
در رابطه با این موضوع، با دکتر مرتضی افقه، اقتصاددان و استاد اقتصاد دانشگاه شهید چمران اهواز به گفتوگو پرداختیم که در ادامه میخوانید.
مسئله بنگاهداری بانکها، یکی از چالشهای نظام بانکی است. چه دلایلی باعث بروز این مسئله شده است؟
در ادبیات اقتصادی، هر سرمایهگذار در مسیر کسب حداکثر سود خود پیش میرود و برای موفقیت در این راه تمام تلاشش را به کار میبندد. بانکها نیز بنگاه اقتصادی به شمار میآیند که کسب حداکثر سود برایشان بسیار اهمیت دارد، بر همین اساس قسمتی از انگیزه حرکت بانکها بهسوی بنگاهداری همین موضوع است. اما بانکها در تمام کشورها با وجود این ویژگی، نقشی تسهیلکننده جهت انتقال سرمایههای کوچک مردم به بخشهایی مانند بورس یا تولید یا فعالیتهای اقتصادی دیگر را بر عهده دارند و اساساً از این نهاد مهم پولی همین انتظار هم میرود.
البته نقش تسهیلکننده بانک در دیگر کشورها به این معنا نیست که از کسب سود منصرف شدهاند، بلکه راههای دیگری غیر بنگاهداری را بر میگزینند. سوال این است که آیا این راهها در ایران برای بانکها وجود دارد؟ بنگاهداری از سوی بانکها در کشور بههیچوجه قابل توجیه نیست، اما عواملی دست به دست هم دادهاند و زمینه انجام آن را فراهم آوردهاند. یکی از این موضوعات اجبار برای اعطای تسهیلات، به خصوص تسهیلات تکلیفی است که از موانع کسب ثروت برای بانک به حساب میآید، زیرا تولید با مشکلات زیادی روبرو است و همین ویژگی سبب میشود، نقدینگی تمایلی برای حرکت به این سمت نداشته باشد، پس مدیران بانکها به لحاظ اقتصادی با مشکل روبرو میشوند و جهت حفظ بقای خود به وسیله کسب سود راه قابل دسترستری (بنگاهداری) را مورد نظر قرار میدهند. همانطور که اشاره شد، بدون شک این روش گزینه مطلوبی نیست، اما این ساختار و شرایط اقتصادی است که بانکها را به این سمت میکشاند.
البته بانک مرکزی به دلیل احاطه قانون و تسلطی که دارد، از توانایی فراهم آوردن شرایطی که بانکها به سمت وظیفه اصلی خود پیش بروند، برخوردار است، ولی در کنار بانک مرکزی باید دستگاههای قانونگذاری، نظارتی و قضایی هم آمادگی و توان همکاری در این زمینه را داشته باشند، در غیر این صورت مدام تکرار اتفاقاتی که با آن مواجه هستیم را شاهد خواهیم بود.
اساساً آیا بانکها میتوانند بنگاهداری کنند؟ چه اشکالی بر بنگاهداری بانکها وارد است؟
اشکالی به بنگاهداری بانکها از لحاظ منطق اقتصادی وارد نیست، زیرا همانطور که توضیح دادم، به دنبال کسب حداکثر سود هستند، اما چنانچه راه به دست آوردن این ثروت از سوی بانکها برای عموم مردم جامعه با منفعت همراه نباشد و سود آن صرفاً شامل حال بانک شود و حتی بعضاً برای مردم آسیبزا هم باشد، ایراد دارد و در این حالت باید در قانون به جستوجو پرداخت که آیا منعی در این رابطه قائل شده است یا خیر؟ باز هم تاکید دارم که این کار برای ثروتاندوزی بانکها روش مناسبی نیست، اما نباید مشکلات ناشی از آن را تنها به گردن بانک مرکزی انداخت و ناکارآمدی دیگر دستگاهها را نادیده گرفت.
در کشورهای دیگر، بانکها بنگاهداری ندارند؟ تجارب دنیا در این بخش چگونه است؟
بنگاهداری کار بانک نیست، یک سرمایهگذار یا مجموعهای از سرمایهگذاران این کار را انجام میدهند، اهداف بانکها جمعآوری پول از یک سمت و اعطای تسهیلات برای فعالیتهای مختلف از سوی دیگر است و به طور معمول در کل کشورهای دنیا بانکها صرفاً یک واسطهای بین سپردهگذاران و گیرندگان تسهیلات محسوب میشوند. اما بنا به دلایلی که اشاره شد بانکداری در کشور از مسیر اصلی خود انحراف پیدا کرده و به بنگاهداری تبدیل شده است.
رئیسکل بانک مرکزی در روزهای اخیر نسبت به حل مسئله بنگاهداری به بانکها هشدار داده است، چه اقداماتی در این زمینه باید صورت گیرد؟
بانکها باید به مسیر تعریف شده خود بازگردند، برای این امر نیاز است تا موانع تولید که زمینه کاهش آن را به وجود آورده، برطرف شود. بخش مولد کشور بهقدری با موانع متعدد و مزمن روبرو است که در نتیجه آن بانکها راغب نیستند، تسهیلاتشان را در این قسمت به کار اندازند و آنچه تا به امروز صورت گرفته، به دلیل اجباری بوده که از سوی بانک مرکزی به آنها شده است. با در نظرگرفتن شرایط فوق، بنگاهداری برای جبران ضرری است که در نتیجه تسهیلات تکلیفی گریبان بانکها را گرفته است.
تاکید رئیسکل بانک مرکزی در زمینه حل بنگاهداری بانکها، طراحی نسخههای متفاوت طبق ویژگی بانکها است. در این زمینه چه نظری دارید؟
اینکه بانکها به انواع گوناگونی تقسیم شدهاند و در نتیجه آن وظایف خاصی هم برعهده گرفتهاند، شروعی برای حل نکتهای است که در سوال مورد اشاره قرار گرفته، اما ساختارهایی که در بخش تولید و فعالیتهای اقتصادی کشور حاکم است، سبب شده تا بعضاً بانکها خارج از اهدافی که برای خود تعیین کردهاند یا تخصصی که اسامی آنها برایشان مشخص کرده، کار کنند و به سمت فعالیتهای دیگری بروند که معمولاً مرسوم نیست.
در بحث فروش بنگاههای بانکی به چه نحو باید عمل شود؟
یکی از کارهای ضدتوسعهای که بانکها انجام دادهاند، کشاندن تسهیلات ناشی از سپردههای مردم به سمت بنگاهداری بوده است تا از شرایط رکود و پایین بودن قیمت بهرهمند شوند و در زمان رونق، سود قابل ملاحظهای به دست آورند. متاسفانه بانکها این کار را بهجای سوق دادن سپردههای مردم به سمت تولید انجام میدهند که حتی بخشی از قیمت مسکن هم تحت تاثیر آن قرار گرفته است، زیرا در صورت دارا بودن توان و قدرت بالا میتوانند قیمتی را بر بازار مسکن تحمیل کند، بنابراین در صورتیکه اجباری برای بانکها جهت فروش املاک به وجود نیاید، املاک را به قیمت عرضه و تقاضایی مورد فروش قرار میدهند و این امر حداقل برای بازار مسکن بسیار زیانبار خواهد بود.
نظر شما