حمید کمار- پژوهشگر اقتصادی: انتظارات تورمی مسئلهای است که از یک سال پیش و پس از آنکه بازار ارز و سایر بازارها تحت تاثیر سیاست تثبیت به آرامش رسید، به یکی از مهمترین دغدغههای سیاستگذار پولی برای کاهش تورم تبدیل شده است. محمدرضا فرزین تاکنون بارها بر اثرگذاری پُررنگ انتظارات بر شکلگیری و تشدید تورم در کشور طی سالهای اخیر تاکید کرده است. وی گفت: تورم ما در سه، چهار سال اخیر بیشتر ناشی از شوک و انتظارات و در ادامه آن فشار به نرخ ارز و علامتدهی نرخ ارز در بازارهای غیررسمی بوده که موجب افزایش قیمتها شده است.
رئیس کل بانک مرکزی همچنین بیان داشت: تورم به شدت افزایش پیدا کرده که بر اساس نظریه اقتصادی قابل توضیح نیست. بنابراین ما باید به سمت کنترل منشاء تورم، یعنی انتظارات برویم و سیاستهای ارزی و پولی را در این زمینه هدایت کنیم.
اشاره فرزین به موضوع انتظارات، اهمیت و اثرگذاری آن بر اقتصاد کشور، محدود به همین موارد نمیشود. وی تاکنون بارها بر انتظارات و نقش و اهمیت آن اشاره کرده و کنترل آن را یکی از اهداف اصلی سیاستگذار پولی خوانده است. این اظهارات نشان میدهد، موضوع انتظارات تا چه حد برای بانک مرکزی اهمیت دارد.
سال ۱۴۰۳ از قضا سالی است که اقتصاد ایران با یک چالش از جنس انتظارات مواجه است. یکی از نگرانیهایی که در سالجاری ذهن بخشی از مردم و فعالان اقتصادی را درگیر کرده، بازگشت ترامپ به ریاستجمهوری در آمریکا و تکرار تکانههای سالهای ۹۷ تا ۱۴۰۰ است. بخشی از جامعه بر این باور است که بازگشت وی به صحنه قدرت در آمریکا، به معنای تکرار وقایع سالهای پایانی دهه ۹۰، از جمله جهشهای مکرر نرخ ارز، تورمهای بالا و کوچکشدن اقتصاد کشور است.
از آنجا که اثرگذاری اخبار و تحولات انتخابات آمریکا بر اقتصاد ایران در سالجاری امری گریزناپذیر خواهد بود، تحلیل رویدادهای موثر بر اقتصاد کشور در سالهای اخیر تاکنون و واکنشهای داخل و سنجش آثار هر یک، میتواند تحلیلها از آینده را واقعبینانهتر کند.
مهمترین اقدامی که ترامپ در دوره گذشته ریاست جمهوری خود در قبال اقتصاد ایران انجام داد، خروج یکجانبه از توافق اتمی و بازگرداندن تحریمهای آمریکا علیه ایران بود. این اقدام وی، دو اثر مهم بر اقتصاد کشور گذاشت. اولین اثر این اقدام، محدود شدن فروش نفت و همچنین تبادلات مالی ایران بود. این محدودیتها باعث کاهش ورود ارز به کشور، رشد نرخ ارز، بروز کسری بودجه برای دولت و در نتیجه رشد تورم شد. اثر دیگر بازگشت تحریمها، شعلهور شدن آتش انتظارات در اقتصاد ایران بود. خروج آمریکا از برجام، چشماندازی تیره و تار از اقتصاد کشور را در ذهن اغلب مردم و فعالان اقتصاد ترسیم کرد. شکلگیری انتظارات منفی، باعث تشدید شوکهای اقتصادی ناشی از تحریم بر اقتصاد ایران و سختتر شدن حل مسائل اقتصادی نظیر تورم شد.
اکنون اما ایران در همان وضعیتی است که ترامپ برای آن تلاش کرد. دیگر توافقی در کار نیست و تمام تحریمهای آمریکا علیه ایران در حال اجراست. بنابراین تحمیل شوک جدید تحریم به اقتصاد ایران تا حد بسیار زیادی منتفی است. با این حال ممکن است فرضیه تشدید تحریمها و اجرای جدیتر آن مطرح شود. این فرضیه به طور خاص درباره فروش نفت مطرح است و اینگونه گفته میشود که بازگشت ترامپ باعث محدود شدن فروش نفت کشور به کمتر از ۵۰۰ هزار بشکه، نظیر تجربه سال ۹۹ شده و در پی آن، کسری بودجه دولت و جهش نرخ ارز، باعث بالا رفتن مجدد تورم خواهد شد. در این باره چند نکته حائز اهمیت است.
یکی از اقدامات ایران در طول سه سال اخیر، خرید سهام پالایشگاههای فراسرزمینی است. ایران در ازای تعمیر چند پالایشگاه در سوریه و ونزوئلا، به جای دریافت پول، سهام پالایشگاهها را تملک کرده است. مالکیت ایران بر سهام این پالایشگاهها باعث میشود این پالایشگاهها به مشتری دائمی نفت ایران تبدیل شوند و فروش نفت به این پالایشگاهها، به نوعی معامله داخلی محسوب میشود. بنابراین این بخش از تقاضای نفت، عملاً مصون از تحریم است. اظهارات مقامات بخش نفت کشور نشان میدهد تا پایان سال گذشته بالغ بر ۳۰۰ هزار بشکه از این طریق بر ظرفیت فروش نفت ایران افزوده شده است. از آنجا که دولت قصد دارد این رویه را در سالجاری هم ادامه دهد، رقم مذکور میتواند تا ۵۰۰ هزار بشکه در روز هم افزایش یابد. در چنین شرایطی، عملا فروش ۵۰۰ هزار بشکه نفت در روز، غیرقابل تحریم خواهد شد.
نکته دیگر، افت فروش نفت کشور به کمتر از ۵۰۰ هزار بشکه در روز طی سال ۹۹ است. سال ۹۹ مصادف بود با اوجگیری شیوع و همهگیری کرونا در سراسر جهان. در پی همهگیری کرونا در جهان، بسیاری از کشورها اقدام به قرنطینههای اجباری و تعطیلی فعالیتها کردند. این سیاست باعث افت شدید فعالیتهای اقتصادی و کاهش شدید تقاضای نفتخام و همچنین افت شدید قیمت نفت شد. افت قیمت به حدی بود که نرخ معاملات آتی نفت وست تگزاس اینترمدییت (WTI) به رقم بیسابقه منفی ۳۵ دلار در هر بشکه رسید. کاهش تقاضای نفتخام از یکسو باعث کاهش حجم فروش نفت و از سوی دیگر باعث کاهش درآمد ناشی از کاهش قیمت نفت شد. در چنین شرایطی، نسبت دادن کل مسئله کاهش درآمد نفتی به اقدامات ترامپ، کاملا بیاساس است. در نتیجه اکنون که بحران کرونا برطرف شده، محدود شدن درآمد نفتی کشور به مانند سال ۹۹ بسیار دور از ذهن است.
نکته دیگر در رابطه با فروش نفت ایران در سال ۹۹، روش خاص فروش نفت دولت وقت بود. دولت وقت به دلایل مختلف، تمایلی به دور زدن تحریم و فروش نفت از طریق واسطهها نداشت. از همین رو، فروش نفت ایران به کانالهای رسمی و کاملا تحریمپذیر محدود شده بود. همین بیتوجهی به ظرفیت شبکه غیررسمی فروش، باعث محدود شدن فروش نفت و در نهایت محدود شدن درآمد نفتی و تنگنای ارزی شدید برای کشور شد. این موضوع هم، هیچ ارتباطی به اقدامات ترامپ و تحریمهای اعمالی دولت او بر اقتصاد ایران نداشت. اکنون اما ایران با اتکا به شبکه پنهانی فروش نفت، توانسته حجم فروش نفت را به حدود ۱.۵ میلیون بشکه در روز برساند. در چنین وضعیتی، اثرگذاری تحریم بر فروش نفت ایران به مراتب سختتر خواهد بود.
موارد فوق و برخی موارد دیگر که شرح آن خارج از حوصله و چارچوب مباحث اقتصادی است، نشان میدهد اثرگذاری میدانی ترامپ بر اقتصاد ایران در صورت بازگشت به قدرت، به هیچ عنوان آنگونه که در اذهان بخشی از جامعه تصور میشود، نخواهد بود. به بیان دیگر، مشخص است که اثر روانی ترامپ و اقداماتش بر اقتصاد ایران، به مراتب بیشتر از اثر واقعی و میدانی آن باشد. در چنین شرایطی، مدیریت انتظارات جامعه از روشهای مختلف، خصوصا آگاهسازی و همچنین اتخاذ تدابیر مختلف برای ثباتبخشی به بازار ارز، میتواند اثر منفی اخبار انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و پیروزی احتمالی ترامپ را به حداقل برساند.
نظر شما