دوشنبه ۱۱ تیر ۱۴۰۳ - ۱۲:۰۲
بحران ارزی چگونه اروپا را درگیر تورم بزرگ کرد؟

بسیاری از اقتصادهای اروپایی در دهه ۸۰ و ۹۰ میلادی، به سوی انتخاب لنگر اسمی نرخ ارز رفتند، اما نرخ ارز به عنوان عنصر اصلی شکل‌دهنده انتظارات در اقتصاد اروپا، نقش مهمی ایفا کرد.

مسئله انتخاب و به کارگیری یک لنگر اسمی بهینه و کارآمد از دیرباز در اقتصاد جهان، چه در اقتصادهای پیشرفته و در حال توسعه و چه در اقتصادهای کمترتوسعه یافته و نوظهور، همواره امری مهم، تاثیرگذار و آینده‌ساز بوده که می‌توان گفت که دغدغه اصلی مقامات پولی در پروسه رویارویی فراگیر با تورم افسارگسیخته به شمار می‌رود. در حقیقت تجربه‌های تاریخی در اقصی نقاط جهان نشان می‌دهد که چگونه انتخاب یک لنگر اسمی صحیح، اقتصاد یک منطقه را از ورطه نابودی و التهاب عمیق، به سوی رستگاری چند دهه‌ای هدایت کرده و در مقابل، چگونه به کارگیری یک لنگر اسمی ناکارآمد، شکوه و عظمت یک حاکمیت سیاسی و اقتصادی توسعه یافته را در آستانه فروپاشی کامل و سقوط قرار داده است.

اقتصادهای پیشرفته اروپایی، یکی از مصادیق بارز یک انتخاب اولیه چالش‌برانگیز در اهرم مبارزه با تورم و در نهایت، آزمون و خطا و حرکت به سوی برگزیدن رویکرد مناسب، استاندارد و مطلوب در این حوزه به شمار می‌روند. بعدها و پس از تشکیل اتحادیه اروپا و ایجاد یک سازماندهی یکپارچه فراگیر، علمی، تخصصی، تصمیم‌ساز و عملیاتی در حوزه سیاست‌های پولی در قاره سبز، مقامات پولی بانک مرکزی منطقه یورو اعلام کردند که ضربه سنگین انتخاب ابزار لنگر اسمی نامناسب و ناکارآمد در دهه ۸۰ و ۹۰ میلادی، بسیاری از اقتصادهای پیشرفته این قاره را دچار معضلات و تنش‌های عمیق مالی، اقتصادی و سیاسی کرد که تا به امروز نیز برخی اثرات و پیامدهای نامطلوب آن همچنان پابرجاست.

لذا به نظر می‌رسد که اهمیت شناخت ماهیت و بکارگیری یک لنگراسمی متناسب با اندازه و مدل اقتصادی یک کشور، نقش مهمی در بهبود وضعیت شاخص‌های کلان اقتصادی بویژه نرخ تورم آتی داشته باشد.

مبتنی بر این مهم، در پرونده پژوهشی"مروری بر هدف‌گذاری تورمی اقتصادهای توسعه یافته اروپایی"، در ابتدا، به سراغ معرفی ابزار لنگر اسمی به عنوان مهم‌ترین رکن در مواجهه با تورم افسارگسیخته رفته و پس از آن، به تبیین بحران سهمگین مکانیزم لنگر اسمی نرخ ارز در اروپا می‌پردازیم. سپس راهکار جایگزین سیاست پولی کشورهای توسعه یافته این قاره برای مدیریت نرخ تورم را بررسی کرده و در نهایت، اعلام می‌کنیم که اقتصاد اروپا به چه رویکرد کارآمدی در مسیر دستیابی به تورم مطلوب خود، رسیده است.

با مفهوم و ماهیت ابزار لنگر اسمی بیشتر آشنا شوید

قبل از تصمیم‌گیری مقامات و سیاست‌گذاران پولی و بانکداران مرکزی مبنی بر اینکه چه نوع رویکرد سیاستی کارآمدی را برای عملیاتی‌سازی در سطح جامعه انتخاب کنند، مهم آن است که برای اثرگذاری هدفمند، به سراغ چه نوع از اهرم اجرایی موثر خود، یعنی لنگر اسمی بروند. لنگر اسمی ابزاری است که میان اهداف مقامات پولی و انتظارات تورمی شهروندان، ارتباط و هماهنگی ایجاد می‌کند. در حقیقت، لنگر اسمی، نرخی است که به مردم یک جامعه اجازه می‌دهد تا دریابند سیاست‌گذار پولی در پی به‌کارگیری کدام سیاست است و وضعیت اقتصادی به کدام سمت و سو حرکت خواهد کرد. این خاصیت لنگر اسمی، خانوارها و بنگاه‌ها را حول اهداف سیاستی موردنظر سیاستگذار همگرا خواهد کرد و از طریق مکانیزم‌هایی بخش حقیقی اقتصاد را تحت‌تاثیر قرار خواهد داد.

چرا لنگر اسمی، مهمترین رکن در مسیر مبارزه با تورم در اروپا و جهان محسوب می‌شود؟

پاسخ به این سوال، در آگاهی و شناخت از کارکردهای یک لنگر اسمی کارآمد نهفته است. لنگر اسمی ابزاری مهم در جهت مقیدکردن سیاست‌گذاران به رعایت برخی حدود است. در واقع لنگر اسمی، اتاقی شیشه‌ای است که رفتار و تصمیمات سیاست‌گذار را در معرض دید همگان قرار می‌دهد و باعث می‌شود تا شهروندان و فعالان اقتصادی با مشاهده کنش مقام پولی، رفتار اقتصادی خود را با اهداف سیاستی هماهنگ کنند. برای مثال، هنگامی که سیاست‌گذاران پولی متعهد به یک لنگر اسمی برای رسیدن به یک سطح خاص از تورم باشند، می‌دانند در صورت انجام اقدامی که در تعارض با این هدف باشد، مورد انتقاد و بازخواست رسانه‌ها و شهروندان قرار خواهند گرفت و در صورت عدم ‌اصلاح به اعتبار و متعاقبا اثرگذاری لنگر اسمی فوق، ضربه می‌زنند. جدا از این نکته، لنگر اسمی نوعی هماهنگی میان بخش‌های مختلف اقتصادی به ‌وجود می‌آورد و موجب تثبیت تولید و کاهش نوسان در تورم می‌شود. بنابراین در فقدان یک لنگر اسمی کارآمد، سیاست پولی پویا، معنا و مفهوم دقیق و اثرگذاری نخواهد داشت.

فقدان لنگر اسمی سیاستی کارآمد در مبارزه با تورم در اروپای توسعه یافته

در حوزه سیاست‌گذاری متعارف در اقتصادهای در حال توسعه و پیشرفته در جهان، در بسیاری از مواقع، لنگر اسمی کنترل تورم، نرخ بهره است، به‌ طوری که فعالان اقتصادی می‌دانند وقتی نرخ بهره افزایش می‌یابد قرار است با دوره‌ای کم‌رونق مواجه باشند که در آن تورم کاهش می‌یابد و تصمیمات اقتصادی خود را بر همین اساس تنظیم خواهند کرد و بالعکس.

اما با این حال، بسیاری از اقتصادهای اروپایی در دهه ۸۰ و ۹۰ میلادی، به سوی انتخاب لنگر اسمی نرخ ارز رفتند. رویکرد پُرریسک و چالش‌آفرینی که امروزه هم در بسیاری از کشورهای جهان از جمله ایران، عملیاتی شده است. در حقیقت، در ابتدای سال ۱۹۸۴، بریتانیا و کشورهای حوزه اسکاندیناوی، به عنوان مهم‌ترین نظام‌های مالی و اقتصادی دهه ۸۰ قاره سبز، قیمت ارز را به عنوان تنها لنگر جدی انتظارات تورمی برگزیدند، اما از آنجا که کنترل این لنگر اسمی به‌ طور کامل در اختیار سیاست‌گذار نیست، این اهرم نتوانست اهداف مدنظر مقامات پولی اروپایی در حوزه مبارزه با تورم را محقق سازد.

در واقع، در برهه مهمی از زمان، قسمت اعظم کشورهای توسعه یافته اروپایی از جمله بریتانیا، ایتالیا،آلمان، فرانسه، اسپانیا و کشورهای حوزه اسکاندیناوی، برای پیشبرد اهداف کلان مالی خود، به ویژه در حوزه مدیریت تورمی و دستیابی به نرخ‌های تورم مطلوب، اقدام به اتخاذ رویکرد لنگر اسمی نرخ ارز کردند. زیرا تا آن زمان، نرخ ارز به عنوان عنصر اصلی شکل‌دهنده انتظارات در اقتصاد اروپا، نقش مهمی ایفا می‌کرد. اما شرایط آتی، آنطور که برآورد شده بود پیشنرفت و سیاست دولت‌های پیشرفته اروپایی مبنی بر تثبیت نرخ ارز، صدمات زیادی را به بخش‌های مختلف اقتصادی کشورهای این قاره، بالاخص در بخش صنعت، تولید، خدمات و صادرات وارد کرد و سرانجام در سال ۱۹۹۲، با وقوع بحران ارزی در کل قاره اروپا و روند فزاینده صعودی در شکل‌گیری پُرشتاب انتظارات تورمی منفی، نرخ‌های تورم غول‌های اقتصادی این منطقه از جهان به دو تا ۳.۵ برابر بیشترین حد تورم تاریخی آنها تا آن روزگاران رسید. به همین دلیل است که کشورهای پیشرفته و توسعه‌یافته اروپایی در کنار اقتصادهای آسیای جنوب شرقی، بزرگ‌ترین بازندگان بین‌المللی در به کارگیری این سیاست اشتباه شناخته شده که تاوان سنگینی در حد و اندازه‌های یک بحران اقتصادی ملی فلج‌کننده در سه دهه پیش، پرداخت کرده‌اند.

منابع:

  1. Kim, Jan(۲۰۰۳),” Alternative Nominal Anchors: a Welfare Comparison”, Working Paper, Banking and Policy Studies, Division of Supervision, Regulation, and Credit, Federal Reserve Bank of Minneapolis

  2. Michael ,Frömmel & Franziska ,Schobert(۲۰۰۳),” Nominal Anchors in EU Accession Countries-Recent Experiences”, Working Paper, Deutsche Bundesbank, Discussion paper No. ۲۶۷,ISSN ۰۹۴۹-۹۹۶۲

  3. https://academic.oup.com/book/۳۵۳۵۷/chapterabstract/۳۰۰۷۸۳۳۵۰?redirectedFrom

  4. https://www.elibrary.imf.org/display/book/۹۷۸۱۵۵۷۷۵۴۱۹۶/ch۰۰۵.xml

  5. https://academic.oup.com/book/۴۱۲۲۴/chapterabstract/۳۵۰۷۰۴۸۲۷?redirectedFrom=fulltext

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha