بانک مرکزی در راستای استفاده از ابزارهای سیاست پولی به منظور کنترل نرخها در بازارها، به تازگی مجوز انتشار ۲۸۰ هزار میلیارد تومان اوراق گواهی سپرده با نرخ سود علیالحساب ۳۰ درصدی را صادر کرد و طبق اعلام بانک مرکزی، ۸۰ هزار میلیارد تومان دیگر نیز بزودی منتشر خواهد شد. در واقع هدف بانک مرکزی از صدور این مجوز، جمعآوری نقدینگی سرگردان جامعه و کنترل بازار ارز بوده که این مهم به خوبی محقق شد و هیجانات نرخها در بازار ارز که در هفتههای اخیر رخ داده بود، فروکش کرد. در صورتی که بانک مرکزی چنین اقدامی را در دستور کار خود قرار نمیداد، نقدینگی موجود در جامعه، باعث افزایش نرخها در بازار ارز میشد. در زمینه استفاده مناسب بانک مرکزی از ابزار سیاستگذاری پولی و اثرگذاری آن در کنترل نرخها در بازار ارز، با فتحالله تاری، اقتصاددان و عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی به گفتوگو پرداختیم که در زیر میآید:
نتایج اجرای مرحله نخست فروش اوراق گواهی سپرده با نرخ سود علیالحساب ۳۰ درصد مناسب بوده و استقبال خوبی از سوی مردم شده است. تحلیل شما در استفاده بانک مرکزی از ابزار سیاست پولی مناسب برای کنترل بازار ارز چیست؟
معمولاً در آخر سال بخشی از نیازهای مالی دستگاهها افزایش پیدا میکند، یکی از راههایی که این تامین مالی انجام میگیرد، فروش اوراق یا گواهی سپرده با سازوکار تشویقی است که از گذشته هم چنین بوده، منتها برخی مواقع با عدم استقبال روبرو میشود، اما چرا امسال از آن استقبال شد؟ به این دلیل که نرخ شکست آن پایینتر از نرخ سود بلندمدت بانکها در نظر گرفته شد. از سویی نیز نرخ تنزیل بلندمدت هم اگر یک سال بماند، بالاتر خواهد بود. بررسی میانگین نرخ سود خرید اوراق گواهی سپرده هم برای کسانی که زودتر از موعد یک سال بخواهند نسبت به برداشت منابع خود اقدام کنند، مناسب است و به صورت کلی، اوراق گواهی سپرده جایگزینی مناسب برای سپردههای بلندمدت بانکها میشود. البته کسانی که انگیزه نگهداری یکساله منابع مالی خود را ندارند، میتوانند از همان نرخ سود معمول سپردههای بانکی استفاده کنند. بر همین اساس، اوراق گواهی سپرده به نظر ابزار خوبی میآید.
تخمینها نشان میدهد که حجم قابلتوجهی از سرمایههای سرگردان میتواند از طریق فروش اوراق جذب شود. جلوگیری از ورود پولهای سرگردان به بازارها از جمله ارز، چه نتایجی به دنبال خواهد داشت؟
بهتر این است تا پولهای سرگردان به شکلی هدایت شود تا به سمت تولید حرکت کنند، ولی از آنجا که اقتصاد در بخشهای تولیدی و ایجاد انگیزههای تشویقی برای تولیدکنندهها هنوز با چالشهایی روبرو است و مشکل دارد، به نوعی باید منابع و نقدینگی در اختیار مردم در جهت مشارکت در طرحهای اقتصادی دولتی یا بخش خصوصی، صرف شود. البته در دنیا به این شکل رفتار میشود، ولی در کشور ما این کار شکل صوری و ظاهری به خود گرفته است. از گذشته کشورهایی مانند مالزی تا امارات و کشورهای حوزه خلیجفارس، از اوراق مسکوک استفاده میکردند و سود واقعی هم برای آن پرداخت شده است، اما سود واقعی در اوراق مسکوک در کشور ما به سرمایهگذاران پرداخت نمیشود، اما اگر این اتفاق روی دهد، هم از جهت مطابقت با احکام اسلامی توجیهپذیر است و هم انگیزههای سوداگری را پایین میآورد و پولهای سرگردان را به سوی تولید هدایت میکند و مانعی برای سفتهبازی به وجود میآورد که در نهایت و در بلندمدت نیز به نفع اقتصاد خواهد بود.
تا چه میزان میتوان امیدوار بود که توان بانکها در تسهیلاتدهی به بخش تولید از طریق جذب منابع تازه افزایش یابد؟
توان بانکها در تسهیلاتدهی متفاوت است، به نحوی که بانکهای خصوصی با بانکهای دولتی تفاوت دارند و شیوهها و سیاستهایشان نیز در این بخش شبیه به هم نیست. بنابراین سیاستگذاری بانکها را بانک مرکزی به گونهای باید برعهده بگیرد، ولی در جذب منابع برای انجام امور و فعالیتها، بانکهای تخصصی در اولویت قرار دارند که اتفاقاً سیاستگذاری هم میشوند، به خصوص اینکه بانکهای تخصصی، دولتی به حساب میآین و بانک مسکن، کشاورزی و صنعت و معدن از جمله این موارد است که چنانچه به گونهای برای جمعآوری منابع سرگردان پیش قدم شوند و این منابع را در حوزههای تخصصی خود به کار بگیرند که بازده حقیقی سرمایهگذاریها مثبت شود، تاثیر آن را همگان احساس خواهند کرد.
بسیاری از اقتصاددانان استفاده بانک مرکزی از ابزار سیاست پولی انتشار اوراق را مناسب و موثر دانستند. دیدگاه شما در این زمینه چیست؟ در عین حال، برخی معتقدند انتشار اوراق گواهی برای جلوگیری از آسیبزایی پولهای سرگردان باید زودتر نیز انجام میشد.
این سیاست اگر به شکلی عملیاتی شود که هم بخش تولید را تحریک کند، هم پایدار باشد و هم در ابزارها تنوع داشته باشد، بسیار مناسب خواهد بود. بر فرض، چنانچه همین اوراق در شکلها، حالتهای مختلف و بازههای گوناگون زمانی به سرمایهگذاران ارائه شود، بسیار موفقیتآمیز خواهد بود. اگر سیاستگذاری بلندمدت هدفگذاری شده باشد و در راستای مشارکت حقیقی سرمایه با تولیدکنندگان قرار بگیرد و سودها را متناسب با ریسکهای سرمایهگذاری پرداخت کنند، قطعاً تنوعبخشی باعث عمق مالی بیشتر این اوراق در کشور خواهد شد.
در حال حاضر، دچار چالش کمبود عمق مالی اینگونه اوراق در اقتصاد هستیم، چنانچه شرایطی که اشاره شد، فراهم شود، این چالش هم دیگر وجود نخواهد داشت.
چه توصیهای به بانک مرکزی در استفاده از ظرفیتها در زمینه مهار نقدینگی سرگردان در جامعه دارید؟ در ادامه این مسیر چه کارهای دیگری باید انجام شود؟
ترکیبی از بستهها و فعالیتهای مختلف مورد نظر قرار گیرد. دامنه فعالیتهای بانکها در بخش خصوصی و تخصصی باید گسترش پیدا کند. در حال حاضر، عمده تسهیلات بانکی در بخش تجارت و بازرگانی پرداخت میشود، اما بخش تولید دچار کمبود نقدینگی است، بنابراین برای نحوه تخصیص سپردههای بخش تولید در بانکهای تخصصی باید برنامهریزیهای جدیدی داشته باشیم که بتوان در قالب آن، شیوههای مناسبتری را برای پرداخت تسهیلات موثرتر تعریف کرد. تولیدکنندگان باید ساختارهایی مانند بانکهای قرضالحسنه که افراد سپرده میگذارند و بعد هم خودشان وام میگیرند، ایجاد کنند تا از سرمایه داخلیشان به همدیگر وام بپردازند و از منفعت تسهیلاتی که با نرخ سود پایینتر است، بهرهمند ببرند.
همچنین با ایجاد صندوقهایی برای کمک به بخش تولید، میتوان با نرخ سود پایینتر، تسهیلاتی را در حمایت از تولید پرداخت کرد. با در نظر گرفتن اینگونه سیاستها، از یکطرف هم تولیدکننده به منابع مورد نیاز خود میرسد و هم سرمایه سرگردان جامعه از طرف بانک مرکزی مدیریت خواهد شد. در مجموع به همان نظر ابتدا برمیگردم که باید بستههای مختلفی از سیاستها وجود داشته باشد و در هر کدام هم یک دیدگاه بلندمدت مورد توجه قرار گیرد.
نظر شما