بانک مرکزی در دوره اخیر توجه ویژهای به کنترل خلق پول بانکها داشته و دستاورد مهم به دست آمده در زمینه کاهش رشد نقدینگی به طور مشخص از طریق تنظیم و اعمال جدی سیاست کنترل مقداری ترازنامه بانکها حاصل شده است. در این چارچوب، بانک مرکزی در راستای کنترل رشد خلق پول بانکها و موسسات اعتباری، در سال ۱۴۰۱ ضوابط ناظر بر کنترل مقداری ترازنامه بانکها را تکمیل و اصلاح کرد و علاوه بر کنترل داراییها، کنترل بدهیهای ترازنامه بانکها (به ویژه بانکهای ناتراز و ناسالم) را در دستور کار قرار داد. همچنین، در سال ۱۴۰۱ بانک مرکزی در جهت دستیابی به هدف رشد نقدینگی تعیین شده با پیگیری جدی سیاست کنترل مقداری رشد ترازنامه بانکها و موسسات اعتباری و جریمه بانکهای متخلف از طریق افزایش نسبت سپرده قانونی و همچنین افزایش ۰.۵ واحد درصدی نسبت سپرده قانونی بانکهای تجاری، اقدامات موثری را در جهت کنترل و کاهش قدرت خلق پول بانکها و در نهایت کاهش رشد نقدینگی انجام داد. در همین زمینه با بهاءالدین حسینی هاشمی، مدیرعامل اسبق بانک صادرات به گفتگو پرداختیم که در ادامه میخوانید:
بانک مرکزی برای اصلاح ناترازی بانکها، اقدامات اساسی از جمله اجرای برنامه کنترل ترازنامه بانکها را دنبال کرده است. به نظر شما کنترلهای ترازنامهای چقدر در بهبود عملکرد بانکها موثرند؟
کنترل ترازنامهای یک تیغ دولبه است، از جهت اینکه میتواند رشد داراییها، اگر ناموزون با رشد سپردهها باشد را کنترل کند و داراییها را به مصارف کمریسک یا مصارف کوتاهمدت مالی ببرد، خوب است و میتواند کنترلی روی قیمتها داشته باشد. از طرف دیگر، مانع فعالیت بعضی از بانکها میشود که فعالیت ثابت، ولی رشد ترازنامهای دارند، این باعث میشود قدرت وامدهی آنها کم شود، آن وقت بخشهای حقیقی اقتصاد از گرفتن تسهیلات محروم شوند.
مسئله عمدهای که بانک مرکزی در سالیان گذشته از آن غافل شده، این است که نتوانست جلوی ناترازی بانکها طی سالیان مختلف را بگیرد، یعنی اینها پول چاپ کردهاند و از حساب بدهکاران بیشتر برای برخی مصارف، جبران کسری و شرکتهای خودشان برداشت کردهاند و حالا میگویند، داراییهایی که ایجاد کردهایم را به قیمت روز بردارید. بانک خصوصی چند هزار میلیارد تومان اضافه برداشت داشته، ناتراز شده، داراییهایی ایجاد کرده و سرمایهگذاریهایی کرده که الان چند برابر شده و سپردههای مردم چند برابر کاهش پیدا کرده است. بانک هم ناتراز است و قدرت وامدهی ندارد و حق مستقیم مردم را که باید از تسهیلات استفاده کنند، پایمال کرده است. سپردهها مال بانکها نیست، برای مشتریان و مصارف بخش خصوصی است.
فکر میکنم اقدام بانک مرکزی، اقدامی ملایم و کُند است و از ناترازی بانکها هم جلوگیری نمیکند. یعنی بانکها راههای جدیدی پیدا و به هر حال مصارف دیگری برای آن ایجاد میکنند، مهمتر از همه هر چقدر بانک مرکزی از این طریق کنترل بگذارد، بخش خصوصی یعنی واحدهای اقتصادی را برای تامین سرمایه در گردش و تامین سایر مخارج دچار مشکل میکند.
بانک مرکزی به عنوان اقدام پیشگیرانه برای جلوگیری از بروز ناترازیها چه استانداردهایی را باید برای بانکها تعیین کند؟
بانک مرکزی چند ابزار دارد که میتواند استفاده کند. یکی این است که حداکثر وامی که بانکها میتوانند بدهند چند برابر سرمایه آنها باشد. بانکها موظف شوند سرمایه پایه خود را بهبود ببخشند که بتوانند وام بپردازند، نه اینکه سرمایه پایهشان منفی شود، وام بدهند و ریسک بسیار بزرگی را برای سپردهگذاران ایجاد کنند. در تمام دنیا، هیچ بانکی بیشتر از مثلا 10 تا 13 برابر سرمایهاش نمیتواند وام بپردازد، بنابراین باید برای تسهیلات نسبت به کفایت سرمایه سقف گذاشت و بقیه منابع را موظف باشند حتما در مصارف بدون ریسک ببرند، مثل خرید اوراق خزانه، اوراق قرضه و اوراق بین بانکی و در عملیات بازار باز برود. باید مشخص شود که اصلا یک بانک چقدر میتواند سپرده بگیرد و چقدر دارایی ایجاد کند، چون داراییهای بانکها از محل بدهی است، از محل سرمایه نیست، نسبت مالکانه بهترین بانکها 5 درصد است و 95 درصد دارایی بانکها از محل بدهیها ایجاد میشود. در دنیا اجازه نمیدهند معمولا بیش از ۱۰ تا ۱۵ درصد سرمایه، سپرده بگیرند.
یک سیاست کنترلی باید باشد که بانکها مجبور شوند وضعیت کفایت سرمایهشان را بهبود ببخشند. اگر وضعیت کفایت سرمایه بهتر شود، یعنی بانک سود واهی شناسایی نمیکند، ساختار بانکی بانک مثبتتر میشود، منابع سپردهگذار را صرف توسعه بانک نمیکند و ساختمان یا شرکت خریداری نمیشود. اگر بانک محدود شود، مجبور میشود سرمایهاش را افزایش دهد و مصارف غیراعتباری را از محل سرمایه انجام دهد، نه از محل سپرده.
به نظر شما بانک مرکزی تمرکز نظارتی خودش را در چه حوزههایی باید بیشتر به کار گیرد؟
بهترین مرکز نظارتی در تمام دنیا مرکز نظارتی بانک مرکزی انگلیس است و در دنیا از آنها الگو میگیرند. کمیته بازار باز مشخص میکند بانکها باید چه نسبتها و مواردی را رعایت کنند. بانک مرکزی باید بر مدیریت ریسک، میزان سپردهگذاری، کیفیت اعتبارات، کیفیت سودی که بانکها ایجاد میکنند، اینکه منابع واهی و دارایی منجمد نداشته باشند و ... تمرکز کند. همچنین بانک مرکزی باید به جد با اضافه برداشتها مقابله کند، هیچ جای دنیا اجازه نمیدهند هیچ بانکی اسکناس چاپ کند.
در سال گذشته سه موسسه اعتباری در راستای رفع ناترازی بانکها منحل شدند. به نظر شما این قبیل اقدامات بانک مرکزی چقدر در رفع ناترازی نظام بانکی موثر است؟
منحل کردن اگر باعث شود موسسات دیگر تخلف نکنند، مفید است، ولی اگر موسسهای منحل شود و موسسه متخلف دیگری رشد کند، تاثیری نخواهد داشت. باید از ابتدا نگذاریم تخلف ایجاد شود. در انگلیس و کشورهای دیگر که سیستم نظارتی قوی دارند، تخلفی پیش نمیآید که به این موارد منجر شود. نظارت باید موثر باشد و نباید منجر به این شود که در نهایت مجبور شویم بانکی را منحل کنیم. اگر اعتماد مردم به یک بانک کاهش پیدا کند، از بانکهای دیگر هم سلب اعتماد میشود و آثار سوءبسیاری دارد.
توصیه شما به عنوان یک کارشناس بانکی به بانک مرکزی در خصوص رفع معضل ناترازی در نظام بانکی چیست؟
باید به بانکها یک مهلت مشخص داد. در اولین اقدام باید ترکیب هیات مدیره بانکها را از نفوذ یک گروه بر کل بانک خارج کنند. مقررات و ضوابط را به شدت از حالا به بعد اجرا کنند و برای گذشته هم مهلت دو ساله تا پنج ساله بدهند که به آن حد استاندارد برسند.
نظر شما