بانکداری هوشمند را میتوان تکامل یافته بانکداری دیجیتال دانست که به کمک فناوریهای نوین مانند هوش مصنوعی، تجزیه و تحلیل دادهها، اینترنت اشیاء و بلاکچین، امکانات و خدمات بانکی را ارتقاء میدهد. این نوع بانکداری تلاش میکند به مشتریان، خدمات مالی بهتر و سریعتری ارائه دهد و همچنین به بانکها کمک میکند تا بهرهوری خود را افزایش دهند. به عبارتی دیگر، در بانکداری هوشمند، پیگیری امور مالی و تصمیمگیری آگاهانه برای مشتریان آسانتر میشود و آنان اجازه خواهند داشت تا هزینههای خود را پیگیری و بودجه را بر اساس اولویتهایشان تنظیم کنند.
در رابطه با معنای بانکداری هوشمند و چگونگی بهکارگیری آن در کشور و همچنین بررسی تاثیر آن در فعالیتهای بانکی مردم با دکتر شهاب جوانمردی، مدیرعامل هلدینگ فناپ به گفتوگو پرداختیم که در ادامه میخوانید:
بانکداری هوشمند چه تفاوتهایی با بانکداری الکترونیک یا دیجیتال دارد؟
شاید تعریف واحد و یکتایی راجع به بانکداری هوشمند در دنیا وجود نداشته باشد. ما بیش از اینکه با یک تحول یکجا و دفعی مواجه باشیم، با یک سیر رشد تدریجی روبرو هستیم و شاید اصلیترین تغییر حرکت از سمت بانکداری الکترونیک به نسل بعدی بانکداری بوده است، البته بعضی اوقات حتی بانکداری دیجیتال و بانکداری هوشمند را مترادف هم نیز استفاده میکنند.
در بانکداری الکترونیک تلاش کرده بودیم تمام ابزارهایی که در بانکداری سنتی در اختیار مشتریان قرار داشت را در بستر الکترونیکی، اینترنت، موبایل و ... عرضه کنیم، اما واقعیت قضیه این بود که ما نه مدل تجاریمان متفاوت شده بود و نه مشتریمحوری یا مشتریگرایی تغییر معناداری پیدا کرده بود و نه اینکه مناسبسازی خدمات و محصولات برای هر مشتری به وجود آمده بود و حتی استفاده از فناوریهای نوینی که کمک میکند تحلیل دادههای جدیتری داشته و به یک مجموعه وسیعتری از دادهها دسترسی پیدا کنیم و تحلیلهای هوشمندانهای انجام دهیم، هم وجود نداشت. به عبارتی هیچکدام این موارد در بانکداری الکترونیک موجود نبود.
زمانی که روند از بانکداری الکترونیک به سمت دیجیتال حرکت کرد، در عمل همه چیز مشتریمحور شد و هر اندازه از گروه مشتریان به این سمت حرکت کردیم تا تکتک آنان را هدف قرار دهیم و خدمات و محصولات را برای هر یک متناسبسازی یا حتی خلق کنیم و از انبوه دادههایی که چه در صنعت مالی و چه به نوعی دسترسیهای مجازی و در صنایع دیگر، در رفتارها و ذائقه مشتری وجود داشت، دست یافتیم و پیشنهادهای پیشدستانه بهجای اینکه مشتری تقاضای خود را مطرح کند و بعد ببینیم آیا توانایی ارائه خدمت یا محصول را به او داریم یا خیر جایگزین شد، بنابراین دیجیتالی شدن به تحقق رسید. هر اندازه که ضریب نفوذ استفاده از فناوری را بالاتر میبریم، به صورت کاربردی میتوانیم خدمت بهتر و هوشمندانهتری را به مشتری ارائه کنیم و مسیر بلوغ بانکداری هوشمند بیشتر محقق میشود.
چالشها و موانع دستیابی به بانکداری هوشمند چیست؟
در اولین گام، دسترسی به دادههای مشتریان چندان مناسب نیست و در عمل بیشتر نگرانی از دسترسی به دادههای مشتریان وجود دارد. در گام بعدی به صورت جدی در همراه داشتن ذینفعان یعنی سیاستگذار، مدیران صنعت بانکی، مالی و مشتریان آنطور که باید و شاید تلاش نکردهایم و در زمینه آموزش، ارتقا و فرهنگسازی موضوع کار خیلی زیادی انجام نشده است. سومین نکته هم به شرایط اقتصادی فعلی کشور ارتباط دارد و اینکه در عمل تقاضای پول بیش از عرضه آن است، شاید بخشی از محصولاتی که بانکداری هوشمند میتواند در اختیار مشتریان قرار دهد، برای ما چندان معنادار نباشد. در نظامی که عرضه و تقاضای متعادلی برای پول وجود دارد، با محصولات معنادارتری مواجه یا یک طیف وسیعتری از محصولات را شاهد خواهیم بود. موضوع دیگر هم این است که نظام حقوقی - قانونی و رگولاتوری کشور به نوعی آمادگی پذیرش محصولات جدید را ندارد و حتی به طور جدیتری برای بازیگران جدید این صنعت، نوگراها و استارتاپها اهمیت ویژهای قائل نیست. ما چندان شاهد سندباکسهای لازم که آمادگی ارائه محصولات جدید را داشته باشند، نیستیم و در عمل تمام این موارد یک بستر سرمایهگذاری هوشمندانه و فراتر از آنچه که تا الان انجام شده را میطلبد که با کمبود سرمایه مورد نیاز مواجه هستیم.
به یکسری مشکلات فنی و قانونی در این زمینه اشاره کردید. چه زیرساختهایی باید برای حل این مشکلات مهیا شود؟
گمان میکنم در وهله اول باید قوانین بهروز و متناسبسازی شدهای در بالادست وجود داشته باشد. این قوانین چه موقع شکل خواهد گرفت؟ زمانی که این موضوعات در اولویتهای کشور قرار گیرند. اگر شما چه در سمت عرضه و چه در سمت تقاضای یک محصول با فشار و تقاضای جدی مواجه باشید، بالطبع سیاستگذار وارد میشود تا قوانین متناسب، چه بالادستی و چه آییننامههای اجرایی - عملیاتی مناسبی را فراهم کند. در این بخش خلاء وجود دارد، هر چند که در بعضی از حوزههای فضای مجازی، قوانین جدیدی به نوعی طراحی شده است، اما بسترهای قانونی نظام بانکداری ما هنوز نوگرا نشده و خدمات و محصولات جدید توسط بازیگران تازه را بر نمیتابد. محصولات تجمیعی بین اجزای مختلف نظامهای مالی کشور وجود دارد، بین بانک و بیمه، بیمه و بورس، بانک و بورس و امثالهم، اما شاهد محصولات متنوعی نیستیم. شاید حتی در بخشهایی سیاستگذاران متفاوتی هم وجود داشته باشد، با این وجود خیلی همگرا با هم رفتار نمیکنند. نهادهای صنفی و تشکلی در بسترسازی این موضوع فعال نیستند و زمانی که مشاهده میشود رگولاتور تمایل ندارد و سیاستگذار بالادستی، چندان تشویق نمیکند و جزو اولویتهایش قرار ندارد، بالطبع آنها هم مسائل روزمرهشان را در اولویت قرار میدهند و نهایتاً بسیاری از اوقات مشتریان یا سایر ذینفعان که فراهمکننده این زیرساختها هستند، طعم مناسب بهرهگیری از خدمات جدید را نمیچشند، بنابراین تقاضای پُررنگی را هم مطرح نمیکنند.
با این تفاسیر آیا اساساً نظام بانکی ایران آمادگی ورود به عرصه بانکداری هوشمند را دارد؟ اگر خیر، آینده بانکداری کشور با چه چالشهایی روبرو خواهد شد؟
به هر حال در این سیر تحول و تطور، با ورود بعضی از خدمات و محصولات به نظام مالی کشور، در حال عبور از بانکداری الکترونیک و حضور در عصر دیجیتال و بانکداری هوشمند هستیم، اما بحث بر سر این است که آیا به اندازه ظرفیتها، توانمندیها و تقاضای مشتریان، خدمت و محصول متناسب و رفعکننده نیازهای آنها طراحی و به بازار عرضه شده یا خیر؟ پاسخ این است که کمال لایق ما چیزی که با آن مواجه هستیم، نیست وگرنه در این مسیری که قرار گرفتهایم و با توجه به اینکه صنعت بانکی به نسبت بسیاری از صنایع دیگر در کشور در حوزه بهرهگیری از فناوریهای جدید پیشرو بوده، اینجا هم پیشتازی خود را حفظ میکرد، اما واقعیت امر این است که در دنیا، نیمعمر فناوریها کوتاه شده، بسیاری از خدمات و محصولاتی که شاید پنج سال گذشته بسیار جدید محسوب میشد و تکنولوژیهایی که پیشرو بودند، ممکن است امروز منسوخ شده باشند و روندهای دیگری جای آنها را گرفته باشد. بهرهگیری از هوش مصنوعی در دنیا به شدت، پُررنگ شده، اما ما چندان این را مشاهده نمیکنیم. حداقل در سمت مشتری خیلی شاهد آن نیستیم. موضوع بانکداری از اشخاص به اشیا تسری پیدا کرده، یعنی زمانی که از اینترنت افراد به اینترنت اشیا حرکت کردیم و یک دنیای وسیعتری را از NTT هایی که با همدیگر تعامل دارند شاهد هستیم، بالطبع باید تمامی خدمات، از جمله خدمات مالی و بانکی برای اشیا هم فراهم باشد. ترکیب همه اینها با همدیگر مفید واقع میشود، فرض کنید هوش مصنوعی، IOT، 5G که اجازه میدهد انبوه دادهها تبادل شوند، باید یک تغییر بنیادین، یا یک تخریب خلاق را در محیط کسب وکار ایجاد کند، البته قابل درک است که در نظاماتی مانند صنعت مالی، با یک تعاملی، این اتفاق خواهد افتاد، ولی سرعت از آن چیزی که باید باشد، پایینتر دیده میشود.
مردم از پیشرفت بانکداری هوشمند چه سودی میبرند؟
قاعدتاً جدیترین سود به مشتری نهایی باید برسد. جایی که در عمل بتواند با صرف هزینه کمتر، بسیار سادهتر و بدون دردسرهای جانبی و پذیرش کار کردن با چندین سیستم متفاوت و بدون نیاز به تخصص لازم برای اینکه نیاز خودش را به یک زبان فنی ارائه کند، پیش از اینکه نیاز خود را مطرح سازد، سیستمهای آن را شناسایی و خدمت یا محصولات متناسب را عرضه کنند و اختیار داشته باشد بر اساس حتی مشورتهایی که از یک سیستم هوشمند میگیرد، انتخاب کند. بنابراین دسترسی بهتر، سریعتر و متناسبتر، ارزانتر و بدون پیچیدگیهای استفاده، قاعدتاً باید شیرینترین میوهای باشد که مشتری میچیند.
آیا با عملیاتیشدن بانکداری هوشمند، بحث ناترازی بانکها و شفافیت در امور بانکی حل خواهد شد؟
در بحث ناترازی بانکها مشکل فقط اقتصادی نیست، خیلی از مسائلی که با آن مواجه هستیم، سیاستی است. جریان خلق پول، کنترل تورم، بحث داراییهای منجمد یا داراییهای کماعتبار بانکها، تسهیلات تکلیفی، نرخ بهره دستوری، در فضای سیاسی و سیاستسازی نظام پولی و مالی کشور رخ میدهد که مسئلهای مانند ناترازی بانکها را هم همراه خود رویتپذیر میسازد. ضمن اینکه تاکید دارم فناوری به شفافیت و یک ارزیابی دقیقتر از آنچه که امروز در آن هستیم، کمک خواهد کرد و حتی برای تطبیق متناسبتر منابع و مصارف، یاری میرساند و توانایی فراهم ساختن این امکان را دارد تا منابع جمعآوری شده، خیلی دقیقتر به مصارف متناسب برسد، اما این را ریشه موضوع بحث ناترازی نمیدانم.
اگر قرار باشد از همین فردا بانکداری هوشمند کلید بخورد، شما به عنوان یک کارشناس در این حوزه چه برنامههایی را توصیه میکنید که در راس امور باید قرار گیرد؟
در کشور بیشتر افراد دارای سن قانونی حداقل یک حساب بانکی دارند، اما فاصله معناداری بین داشتن یک حساب بانکی و استفاده یا تحت شمول قرار گرفتن از خدمات بانکی و مالی وجود دارد. بیشتر مردم با وجود دسترسی به سیستم بانکی، لزوماً امکان استفاده از خدمات آن را ندارند، در دهکهای ضعیفتر جامعه این مسئله بیشتر است که شاید حتی یکبار هم در عمرشان وام نگرفته باشند، یا از یک تسهیلگری بانکی برای بالا بردن سطح زندگی، رونق کاری یا راهاندازی حرکتی خاص بهره نبرده باشند. شخصاً اولویت ماجرا را جایی قرار میدهم که به نوعی فراگیری مالی رخ دهد، به این معنا، بانکداری هوشمند باید بتواند با بهرهگیری هر چه بیشتر از فناوریها و دادهآمایی خدمات، محصولاتی را خلق کند که جمع بزرگتری از مردم سرزمینمان به آن دسترسی داشته باشند.
بانک مرکزی در این زمینه چه نقشی دارد؟
بانک مرکزی به عنوان رگولاتور حوزه بانکی نقش بسیار کلیدی در امر قانونگذاری و سیاستگذاری درست برای رونقبخشی به این عرصه، برعهده دارد. آنچه که در قانون بانکداری کشور که اکنون بعد از سالهای زیادی در حال بازنگری است، دیده میشود، یک قانون رو به گذشته است. به این معنا، آمادگیها یا ظرفیتها برای فعالیتهای بیدغدغه، قانونمدار و با پشتیبانی قانونی در حوزه هوشمندی هنوز الکن است و در عمل بسیاری از محصولات و خدمات جدیدمان لانچ نمیشود، به خاطر اینکه قوانین یا مقررات سیاستگذار با آنچه که در دنیا جاری و ساری است، فاصله دارد.
برخی اوقات به قدری بیقانونی و خلاء قانونی را شاهد بودهایم که موضوعی اصلاً از وضعیت سوددهی ساقط میشود. به طور نمونه میتوان به بحثی مثل کیف پول اشاره کرد که درباره آن به قدری شاهد فقدان قانون بودهایم که اگر امروز تصویب شود، باری را که باید از دوش صنعت با توسل به آن برداشته میشد، دیگر برداشته نخواهد شد و باید به فکر راهحلهای دیگر بود. بر این تصور هستم چابکی، جدیت، تشویق همه ذینفعان به حضور، سیاستگذاری درست و پشتیبانی قانونی میتواند نقش بانک مرکزی را بیش از پیش در توسعه این امر مهیا سازد.
نظر شما