شنبه ۴ آذر ۱۴۰۲ - ۱۲:۰۴
ورود بازیگران جدید به نظام بانکی

کارشناسان فناوری‌های بانکی معتقدند که نظام بانکی به سمت هوشمندی در حرکت است و بانکداری هوشمند یک نوع بانکداری دیجیتال داده‌محور است. 

با توسعه مدل‌های کسب ‌وکار در دنیا، تغییر رویکرد نظام‌های بانکی یک الزام بوده است تا بتوانند در راستای تامین مالی و پاسخ به نیازهای مشتریان به شکل مطلوبی گام بردارند. در این میان، نظام‌های بانکی دنیا در سال‌های اخیر، با عبور از مدل سنتی، وارد دنیای بانکداری الکترونیک و سپس دیجیتال شده‌اند، اما این پایان راه نبوده و حالا چند سالی است که در برخی از کشورها، پای شبکه بانکی به دنیای هوشمند نیز باز شده است.

فضایی از جنس اقتصاد و کسب ‌وکارهای هوشمند که با نگاهی متفاوت و در بستر تکنولوژی‌های دیتا محور و به‌روز، تلاش می‌کند با رصد رفتارهای مشتری، پیش از آنکه درخواستی به بانک ارسال شود، بهترین پیشنهادها را برای یک تجربه بانکی جذاب برای مشتری فراهم کند. بانکداری هوشمند مزایای بسیاری برای نظام بانکی به همراه دارد که شاید مهم‌ترین آنها به ارتقای سلامت شبکه بانکی و بهبود درآمدزایی بانک‌ها در کنار کاهش هزینه‌ها در بخش‌هایی همچون کاهش شعبه‌داری باشد.

در کنار مزایای مختلف برای بانک‌ها، منتفع شدن مشتری در فضای بانکداری هوشمند نیز قابل‌توجه است. تا جایی که با کاهش هزینه‌ها و دریافت بهترین روش‌های تامین مالی و تعدیل ریسک‌های سرمایه‌گذاری در بازارهای مختلف، تسهیل و تسریع در امور بانکداری را در فضای جدیدی تجربه می‌کند.

در همین زمینه، هفته‌نامه تازه‌های اقتصاد در میزگردی با حضور فرهاد اینالویی، معاون سابق فناوری اطلاعات بانک ایران زمین و مجتبی رییس‌صفری، کارشناس فناوری‌های بانکی به بررسی الزامات و چالش‌های پیش روی بانکداری هوشمند در ایران پرداخت که در ادامه می‌خوانید.

به عنوان مقدمه تعریفی از بانکداری هوشمند بفرمایید و اینکه چه مختصات و ویژگی‌‎هایی دارد؟

اینالویی:

مدت‌هاست که کلمه بانکداری هوشمند سر زبان‌ها افتاده است. برای اینکه تعریف خوبی داشته باشیم تا برداشت نادرستی از آن نشود، باید مختصری درباره نسل‌های بانکداری صحبت کنیم. نسل اول بانکداری شعبه‌‎محور بود، مردم پول را نزد شعبه می‌گذاشند، بانک هم از یک ساعتی کار خود را شروع و در یک ساعتی تمام می‌کرد. نسل دوم بانکداری در کنار شعبه، یک دستگاهی به نام خودپرداز اضافه و این قابلیت را ایجاد کرد که شما بتوانید در ساعات غیر اداری هم به آن دستگاه مراجعه کرده و برخی عملیات‎ را انجام دهید. نسل بعدی بانکداری، بانکداری الکترونیک است که مکان و زمان مطرح نیست و هزاران نفر می‌‎توانند هم‌زمان از یک فضا استفاده کنند، منظور همان وب‎سایت‌ها، اینترنت، موبایل و ... است. نسل بعدی بانکداری که الان شروع شده و ما در آن هستیم بانکداری دیجیتال است که مفاهیم را دگرگون و بازیگران جدیدی به اسم فین‌تِک را به فضای بانکداری اضافه کرد.

در این سلسله مراتب، هیچ حرفی از بانکداری‎ هوشمند نیست. پس بانکداری هوشمند در ادامه نسل بانکداری نیست. بانکداری هوشمند یک نوع بانکداری وابسته به بانکداری دیجیتال است. اگر در بانکداری دیجیتال بتوانیم از داده‌‎های مشتریان استفاده کنیم و بانک دیجیتال داده‌‎محوری داشته باشیم که بتوانیم دیتاها را در ارائه سرویس به مشتریان وارد بازی کنیم و از ابزارهای داده‌محور مثل هوش مصنوعی، بات‌‎ها و انواع خدماتی که در این حوزه هست، استفاده کنیم، می‌توانیم بگوییم بانک به سمت بانکداری هوشمند می‌رود، پس بانکداری هوشمند یک نوع بانکداری دیجیتال داده‌‎محور است.

به نظر شما اکوسیستم و ساختارها و فرآیندهای موجود چه تغییراتی باید پیدا کنند و بازتعریف شوند تا ما به سمت بانکداری هوشمند برویم؟

رییس‌صفری:

در ادامه بحث، من تاریخچه دیگری درباره هوشمندی بانکداری بگویم. در حوزه کسب و کار همیشه هوشمندی وجود داشته، ولی چون هوشمندی متناسب با سطح دسترسی به دیتا و اطلاعات پیرامون ماست، در هر عصری، متفاوت بوده است. نسل اول بانک‌ها با توجه به گستره جغرافیایی شعبات در اقصی نقاط کشور، دسترسی به اطلاعات محلی داشتند و به تناسب آن زمان، شاید بانک‌هایی که گستره جغرافیایی بیشتری داشتند و در اقتصادهای محلی بیشتر نفوذ کرده بودند، در لایه‌‎های عملیاتی و کسب و کار از هوشمندی بیشتر و تصمیم‌‎گیری بهتری بهره داشتند. ولی امروزه پیرامون این موضوع تکنولوژی‌های هوشمندی آمده که تحول شگرفی را ایجاد کرده است. در یک زمانی ما از فناوری اطلاعات به عنوان پشتیبان حوزه کسب و کار استفاده می‎کردیم و لزوماً خود بحث فناوری اطلاعات به عنوان یک پیشران اصلی در حوزه فناوری اطلاعات مطرح نبود، بلکه فقط پشتیبان بود تا دیتاها جمع شوند و یک سری کاربر و انسان بر اساس توانمندی شخصی از آن دیتاها و اطلاعات استفاده و دانش و یا آن بصیرتی که مربوط به سازمان بود را کشف می‎کردند. امروز این موضوع متفاوت شده است. امروزه خود فناوری و تکنولوژی جایگزین این افراد شده و کسب و کار هوشمند شده و نقش فناوری اطلاعات در حوزه کسب و کار بانکی نقش متفاوتی شده است. امروزه خود فناوری اطلاعات و تکنولوژی دیجیتال، مدل‌های کسب و کار جدید در حوزه بانکداری را توسعه می‎دهد. لذا ابزارها و تکنولوژی‌هایی که در این حوزه داریم از جمله بحث دیتا، هوش مصنوعی و ... جایگزین انسان‌ها شده‌اند و خودشان تحلیل و تصمیم‌گیری می‎کنند و بهترین راه‌حل‌ها و رویکردها را در این حوزه به ما نشان می‌دهند. بنابراین هوشمندی بانک هوشمند متناسب با سطح بلوغ تکنولوژی آن است. امروزه به دلیل اینکه ما در سطح جامعه به یک بلوغ دیجیتال نسبی رسیده‌ایم، یعنی با نفوذ فناوری‌های دیجیتال مثل ابزارهای موبایل که بیش از ۸۰ درصد در جامعه ما نفوذ کرده است، جامعه دیگر متقاضی یک سری از خدمات ویژه است که این خدمات ویژه در قالب ابزارهای سنتی قابل پاسخگویی نیست.

نقش و جایگاه بانک مرکزی را به عنوان تنظیم‌گر در بانکداری هوشمند چگونه می‌بینید؟

اینالویی:

چند نقش را می‌توان تعریف کرد، وقتی صحبت از حاکمیت داده می‌شود، با شنیدن کلمه حاکمیت خود به خود بحث تنظیم‌‎گری و رگولاتوری به ذهن متبادر می‌شود. دنیا هم این تجربه را دارد، در بانکداری دیجیتال وظایف رگولاتور مشخص است. رگولاتور در بانکداری دیجیتال موظف است آنهایی که می‌خواهند به مشتریان خدمات نهایی ارائه دهند را احراز صلاحیت کند و بانک مرکزی نباید در ارائه سرویس و در اجرا ورود کند. متاسفانه ما در ایران این مسیر را نرفتیم، ولی بر اساس قواعد و استانداردها نقش بانک مرکزی تایید صلاحیت کسانی است که می‌خواهند به مردم خدمات مالی بدهند و از آن به بعد با بانک‌ها خواهد بود.

بنابراین در مورد هوشمندی داده‌‎ها، می‎توانیم مقداری با سعه صدر بیشتری عمل کنیم و خیلی رگولاتور را درگیر نکنیم و بانک‌ها بتوانند داده‌های مشتریان را تحلیل کنند و تصمیم بگیرند، بانک هوشمند را باید از سمت مشتری تعریف کنیم. اگر خدمات بانک را در سمت مشتری دیدیم، آن بانکداری هوشمند است. فرض کنیم مشتری می‎خواهد سرمایه‌گذاری کند، اگر با استفاده از اطلاعاتی که بانک در اختیارش می‌گذارد بتواند با ابزارهای هوش مصنوعی، تصمیم هوشمند بگیرد، بانک هوشمند نام می‌‎گیرد.

حال سوال این است که آیا برای بانک مرکزی نقشی قائل هستیم؟ من کمترین نقش را در این حوزه برای بانک مرکزی قائل هستم. باید دست بانک‌ها و مجموعه ارائه‌دهندگان سرویس‌ها را باز بگذاریم. بانک مرکزی می‌‎تواند در اینجا سعه صدر بیشتری داشته باشد و در حاکمیت داده‌ها ورود کند، اما در مدیریت داده‌‎ها ورود نکند و اجازه دهد نوآوری در این حوزه‌ها خود را نشان دهد و فین‌تک‌ها و استارتاپ‌ها ورود کنند تا محصولات جدیدی ارائه کنند و تنوع ایجاد شود.

به نظر شما چه پیش‌شرط‌ها و ملاحظاتی در حوزه حاکمیت داده وجود دارد که بانک مرکزی به عنوان تنظیم‌گر باید آن را ایجاد کند؟

رییس‌صفری:

بانک مرکزی فارغ از وظایف نظارتی که در حوزه بانکداری و پول دارد، به دلائلی در زمان‌های مختلف وارد بحث‎های عملیاتی شد و زیرساخت‌های شتاب و شاپرک و سایر سامانه‌های نظارتی، که در اصطلاح نظارتی هستند، را راه‌اندازی و مستقر کرده است. الان بحث دیتا بسیار مهم است و بخش اصلی مالکیت دیتاهایی که از سمت بانک‌‎ها تراکنش انجام می‌شود، در اختیار بانک مرکزی است و به هر دلیلی برخی از این دیتاها در اختیار بانک‌ها قرار نمی‌گیرد تا بانک‌ها بتوانند از اطلاعات اکوسیستم بانکی به طور کامل برای بحث‌های رقابتی و حتی هوشمند کردن سامانه‌هایشان یا بحث مرتبط به خدمات‌رسانی به مشتریان استفاده کنند. لذا بانک مرکزی این مالکیت بر داده‌ها را دارد و این مسئله باید اصلاح شود و بانک مرکزی باید به حاکمیت و رگولاتوری برگردد.

دوم، اطلاعاتی است که در اکوسیستم مالی شکل می‌گیرد، بانک‌ها با توجه به نوع کسب و کار با بخش‌های مختلفی درگیرند، یک بخشی فین‌تک‌ها و استارتاپ‌ها هستند که هوشمندانه در لبه فناوری به مشتریان خدمات می‌‎دهند و یک بخش هم بخش سنتی است که تکمیل‌کننده فرایندهای مالی هستند مثل بورس، بیمه و... که به هر دلیلی این داده‌‎ها در بحث تکمیل هوشمندی بانک‌ها بسیار بااهمیت است تا بتوانیم این داده‌‎های اکوسیستم را داشته باشیم.

اینجا هم بانک مرکزی باید همان رگولاتور باشد و مالکیت داده‌‎ها را به بانک‌ها ببخشد، هرچند مالکیت اصلی داده با مشتری است، ولی در یک سطح بالاتر، بانک‌ها هم صاحب یک سری داده هستند که داده‏‌های کسب و کار آنها است و به هر دلیلی بانک مرکزی باید در جایگاه خود این عقب‌نشینی را داشته باشد و به رویکرد حاکمیتی خود برگردد تا بانک‌های هوشمند داشته باشیم که بتوانند از فناوری‌ها و تکنولوژی‌های جدید و همچنین شراکت و تعاملی که با بخش‌های لبه فناوری دارند، استفاده کنند. چون هوشمندی فقط ابزار نیست، تمام اینها از دیتا شکل می‎گیرد و تا این دیتا نباشد هیچ ابزاری قابلیت دادن هوشمندی را ندارد، پس باید این دیتا کامل باشد حدود ۷۰ تا ۸۰ درصد تراکنش‌های بانکی به نحوی از گذرگاه‌هایی که بانک مرکزی ایجاد کرده عبور می‌کند و بانک مرکزی باید اشتراک‌گذاری داده‌‎ها را برای تمام بانک‌‎ها امکان‌پذیر کند.

در بخش حقوقی یا فنی و منابع انسانی چه چالش‌‎هایی برای حرکت به سمت بانکداری هوشمند داریم؟

اینالویی:

ببینید یک شعاری در بحث دیجیتال داریم. اول ساده‎‌سازی کن بعد دیجیتال. (First simple then digital) ساده‎‌سازی یعنی تغییر در فرایند و این تغییر خود چندین مسئله دارد. تغییر یک فرایند در نظام بانکی چالش‌‎های زیادی دارد و قوانین بالادستی اینقدر انعطاف ندارند. بنابراین کار بسیار پیچیده و سختی در سیستم بانکی ایران است و معمولا واحدهایی که متولی این موضوع هستند خودشان از آن فرار می‎‌کنند. چرا که اگر کوچک‌ترین اتفاقی بیفتد باید به رگولاتور پاسخگو باشند. پس کار سختی است و مسیر حقوقی طولانی دارد، اما باید آن را بپذیریم. نکته دیگر اینکه ما ساده‌‎سازی نمی‎‌کنیم چون رگولاتور اجازه نمی‎‌دهد، چرا؟ چون فکر می‎‌کند اگر به آن سمت و سو برویم شاید نتواند نظارت دقیق و درستی داشته باشد. ولی یک نکته خیلی واضح در اینجا وجود دارد. الان وقتی می‌‎خواهیم بانکداری فعلی یعنی دیجیتال را با بانکداری سنتی مقایسه کنیم، بانکداری دیجیتال به سمت تمرکز می‌‎رود یا توزیع‎‌شدگی؟ وقتی این تعداد فین‌تک و استارتاپ به جای یک بانک سرویس می‌‎دهند و به جای یک شعبه، اپلیکیشن‎‌های متعدد و سوپراپ‎‌ها سرویس می‌دهند، پس کاملا واضح است که صنعت مالی به سمت توزیع‌شدگی می‌رود. استاندارد PSD۲ هم بر مبنای توزیع‎‌شدگی است. پس اگر به سمت و سوی توزیع‎‌شدگی می‎‌رویم با نظارت متمرکز نمی‎‌توانیم جلو برویم و باید نظارت توزیع‎‌شده داشته باشیم. اما متاسفانه این دانش الان وجود ندارد، اگر این توانایی را داشتیم که نظارت توزیع‎‌شده را اعمال کنیم ترسی از این موضوع نداشتیم.

از نظر نیروی انسانی نیز چند مسئله وجود دارد. در حوزه فناوری کمترین چالش وجود دارد، چرا که نیروی انسانی شاغل در این بخش‌ها با فناوری روز مواجه هستند. اما وقتی می‌گویید دیجیتالی شدن، یک چالشی ایجاد کردید که اینها می‌گویند نکند دیجیتالی و هوشمندی می‌خواهد ما را بیکار کند. ما حدود ۲۰ هزار شعبه بانکی داریم در حالی که تعداد شعب مناسب برای گستره جغرافیایی ایران ۱۲ هزار شعبه است و الان ۸ هزار شعبه اضافه داریم، این مطالعات را مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی انجام داده است. پارامتر دوم اینکه ۹۶ تا ۹۷ درصد تراکنش‌های بانکی در خارج از شعبه انجام می‌شود. از طرف دیگر تعداد کارمندان بانک‌ها ۲۵۰ هزار نفر است. شما فکر می‌کنید برای کشور ما با این جمعیت و این تعداد شعبه، چند کارمند بانکی برای خدمات مورد نیاز است؟ ۵۰۰ هزار کارمند نیاز دارد. پس اینجا یک پارادوکس وجود دارد. شعب را کم کنیم، بیشتر خدمات و تراکنش‌‎ها هم از بیرون بانک است، پس چرا تعداد کارمندان دو برابر شود؟ دلیلش خیلی واضح است. تعداد سرویس‌های بانکی که در نظام بانکی ایران ارائه می‎شود ۱۲۰ سرویس است که بیشتر آن نیز در بانک ملی است که خدمات دولتی ارائه می‌دهد. در صورتی که در سیستم بانکی دنیا بیش از ۵۰۰ سرویس ارائه می‌شود. پس ما در ایران سرویس‌‎هایمان کم است و این اگر اصلاح شود، کارمندان بانکی هم باید بیشتر شوند. مثلا در حوزه کارت اعتباری و تنوع آن، در یکی از کشورهای حوزه خلیج فارس ۱۸ مدل کارت اعتباری وجود دارد، در حالی که ما اصلاً کارت اعتباری نداریم، یا در حوزه ارز و مدیریت دارایی خدماتی ارائه نمی‌دهیم. پس ما باید به سمت توسعه خدمات بانکی برویم که باعث می‌شود مقاومت نیروی انسانی در این‌باره از بین برود. از آن طرف البته این نیروی انسانی فعلی به درد بانک هوشمند آینده نمی‌خورد و باید به دنبال افزایش سواد دیجیتال بروند. بیشترین کاربرد شعب در آینده از نظر من محل ارتباط با مشتری و توضیح سرویس‌‎ها به مشتری است و عملیات به ماشین و دستگاه و هوش مصنوعی منتقل می‌شود. الان بانک‌‎هایی داریم که شعبه ندارند مثل نئوبانک‌ها که یک دفتر ستادی دارند و با توسعه خدمات در حال ارائه خدمت به چند میلیون نفر هستند. بنابراین با گسترش سرویس‌ها و افزایش خدمات باید این دغدغه را برطرف کنیم.

درباره تامین مالی حرکت به سمت بانکداری هوشمند چه پیشنهادی دارید؟ چه اتفاقاتی در این حوزه باید رقم بخورد؟

رییس‌صفری:

بحث نیروی انسانی و توزیع‌‎شدگی واقعا درست است. در بحث توزیع‌شدگی همه می‌ترسند که دیجیتال می‌آید شعبات بانک را جمع می‌کند و یک اپلیکیشن، مرجعی برای مراجعه تمام مشتریان می‌شود. در صورتی که این طور نیست و دیجیتال در واقع آمده که توزیع کند. چند سال قبل در کمپانی علی بابا در چین روی یک تکنولوژی کار می‎کردند که بحث فیجیتال بود، خیلی از شرکت‌های بزرگی که دیجیتالی خلق شدند، مثل آمازون و علی بابا، در چند سال گذشته یک برگشت به عقب داشتند و به سمت فیجیتالی شدن رفتند. یعنی ما در حوزه هوشمندسازی صرف استفاده از داده‌‎های دیجیتال مدنظرمان نیست، داده‌های فیزیکال هم مورد نظر است، یعنی جایی که خدمات فیزیکی رخ می‌‎دهد، باید دیجیتال ورود کند. ۷۵ درصد تراکنش‌های خُرد چین در اختیار اپلیکیشن علی‌بابا است و این در حالی است که از ۷ بانک بزرگ دنیا پنج بانک چینی هستند. در علی بابا در سال ۲۰۰۸ به این نتیجه رسیدند که دیگر نمی‌‎توانند فقط در حوزه دیجیتال خدمت دهند و در حوزه رقابتی عقب می‌‎مانند. به همین دلیل وارد حوزه فیجیتال شدند. یعنی هر جا مشتری در فضای فیزیکی قدم می‎زند، به نحوی ارتباط بین تکنولوژی و بخش فیزیکی برقرار شود. برای مثال در همان سال‌ها در چین فردی که کار خیاطی انجام می‌داد بدون اینکه سواد دیجیتال داشته باشد، یک کیوآر کد را روی چرخ خیاطی می‌چسباند و مشتری با ابزار موبایل هوشمند پرداخت را انجام می‌داد و به این شکل فرد که فیزیکی است و سواد دیجیتال ندارد، به نحوی وارد اکوسیستم علی بابا می‌شد.

در حال حاضر، هم فروشگاه‌های بزرگ به این شکل وارد تلفیق فضای فیزیکی و دیجیتال شده‌اند. در حوزه بانک هم نه تنها شعبات حذف نمی‌شوند بلکه شعبات فیجیتال نقش اصلی را در حوزه بانکداری دیجیتال دارند. شعب بانک سپه یا ملی در دورترین نقاط و حساس‌‎ترین نقاط سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی جامعه بیش از ۵۰ تا ۱۰۰ سال قدمت دارند و با جامعه محلی و اقتصاد محلی تعامل برقرار کرده‌اند، بنابراین باید این ظرفیت که طی ۵۰ سال تشکیل شده را با ابزار دیجیتال به اکوسیستم خودمان متصل کنیم.

بحث توزیع‌شدگی را باید حفظ کنیم نه اینکه متمرکزسازی کنیم. در حال حاضر بسیاری از بانک‌ها سرمایه‌گذاری‌های خود را به سمت بسترهای متمرکز برده‌اند که در آینده مشکل ایجاد می‌‎کند. نیروی انسانی زیادی در کل کشور داریم که با موقعیت‌های جغرافیایی محلی و با فرهنگ آن‌ محل آشنا هستند، اما اینکه ما چطور می‎توانیم از این ظرفیت‌ها در حوزه دیجیتال استفاده کنیم؟ جوابش به همان بحث سرمایه‌گذاری‎ برمی‌گردد.

اینالویی:

این موضوع مهمی است که کجا سرمایه‌گذاری کنیم؟ وقتی درباره بحث دیجیتال یا هوشمند صحبت می‌شود یک‌سری مباحث زیرساختی است که لاجرم باید انجام شود، ما به کلاود، بیگ دیتا، پلتفرم ارائه سرویس و .. نیاز داریم که در نهایت باید بانک‌ها انجام دهند و گریزی از آن نیست. اما از یک جایی به بعد دیگر اشتباه است که بانک توسعه ‎دهد. بانک می‌تواند بازاریابی و فروش محصولات، توسعه محصولات یا تصمیم‌سازی را برون‌سپاری کند. تجربه به من نشان داده که در داخل یک بانک نمی‌‎توانیم دیجیتالی‌سازی را انجام دهیم. اینکه بانک بگوید می‌خواهم بانک دیجیتال شوم، کار بسیار سخت و پیچیده‌ای و پُرهزینه‌ای است و در نظام ایران هم جواب نمی‌دهد. راه حل آن این است که ما در بیرون، یک بانک دیجیتال کوچک بسازیم و به تدریج کارکردها را به آن اضافه کنیم. مثلا اول سیستم پرداخت‎ها را به آنجا منتقل کنیم و سپس به تدریج سرویس‌های بانک‎ بزرگ را به این بانک‌ کوچک منتقل کنیم. مثلاً اعتبارات، شعبات، بین‌‎الملل و ... به بانک کوچک وارد و این بانک کم کم بزرگ شود. اگر از همان اول کار بخواهیم این فرایند را انجام دهیم، به خاطر ترس‌هایی از رگولاتور وجود دارد و مسائل این‌چنینی هزینه‌ها هدر می‌رود. به نظرم الگوی مناسب برای ایران حداقل برای بانک‌‎های کوچک و خصوصی همین است.

چرا ما به سمت بانک دیجیتال می‌رویم و بانک با فین‌تک شریک می‌شود؟ چون فین‌تک‎ می‎تواند خدمات اختصاصی شده بدهد ولی بانک به همه پنج میلیون مشتری یک سرویس را می‌دهد. پس بانک خدمات پایه را آماده می‌کند و فین‌تک آن را شخصی‌‎سازی می‎کند و در قبال این خدمت انتظار دارد که در منافع با بانک شریک شود. در بانک‌های ما در حال حاضر پذیرش فین‌تک‌ها بسیار سخت است. پس اگر این خدمات از بانک کم کم بیرون برود، این فرهنگ ایجاد می‌شود. این فضا را اگر حواسمان نباشد و سرمایه‌گذاری درست انجام ندهیم پول‌مان را به باد داده‌‎ایم و هزاران میلیارد تومان خسارت زده‌ایم.

در پایان اگر نکاتی به عنوان جمع‌بندی دارید بفرمایید.

رییس‌صفری:

در بحث بانکداری هوشمند در این پنج شش سال گذشته حجم زیادی از مفاهیم وارد حوزه بانکداری شد و عمدتاً بانک‌ها هم گیج شدند و اعضای هیات مدیره و تصمیم‌گیرنده‌ها هنوز در مفاهیم گیر کرده‌اند. به خصوص در دوره کرونا و پساکرونا این مفاهیم به شدت گسترش یافته و متناسب با هر تکنولوژی که به اکوسیستم وارد می‌شود، داریم یک مدل بانکداری تعریف می‌‎کنیم و بانک‌ها هم نمی‌دانند دقیق در این حوزه‌ها چه می‌کنند. بانک هوشمند هم همین است، چیز پیچیده‎‌ای نیست بلکه یک استفاده درست از فناوری در جای خود است و مدلی است که قابلیت آن را دارد که یک بانک را در یک فضای کسب و کاری خود موفق کند. حالا یک بانکی هست که استراتژی متفاوتی در نظر می‎گیرد. ما نمی‌توانیم یک مدل را برای همه بانک‌ها نسخه بپیچیم، هر بانکی مدل خاص خود را دارد، چون شاید کارکردش متفاوت باشد. اگر بگوییم در همه کشورها یک مدل بانک داریم پس بحث رقابت پیش نمی‌آید، پس این رقابت باید باشد که بانک‌ها بتوانند کار کنند. لذا احتمال دارد هر بانکی سیاست‌های مختلفی برای استفاده و بکارگیری فن‌آوری در حوزه کسب و کار را در پیش بگیرد.

مسئله‌‎ای که الان مطرح است، بحث ورود نوآوری به این بانک‌هاست. یک مدلی در دنیا وجود دارد که چند سال گذشته خیلی باب شده و نشریه بنکر هر ساله جایزه‌ای برای آن دارد و آن بانکداری تراکنشی است که خیلی از بانک‌های بزرگ با این استراتژی حرکت می‌کنند. در این حوزه دو نوع استراتژی مطرح است:

نخست، استراتژی دیجیتالی از درون به بیرون، که تمرکز این بانک‌ها روی هسته اصلی بانکداری و هسته فنی و عملیاتی کسب و کار آنهاست و بیشتر روی بهبود تجربه کاربری کار می‌کنند و بحث ارتقای سیستم‌های فن‎آوری اطلاعات مطرح است تا بتوانند به روز بمانند و سرویس‌های مورد نیاز مشتری را بدهند.

دوم استراتژی از بیرون به درون؛ بانک‌ها در استراتژی بیرون به داخل قائل به همکاری با اکوسیستم و فعالان حوزه هستند و خود در حوزه گسترش بازار و توسعه محصول فعالیت می‌‎کنند. در حوزه گسترش بازار، عمدتا بازارهای مجاور وجود دارد که سایر فعالان اکوسیستم نوآوری (فین‌تکی) را در برمی‎گیرد، در حوزه محصول هم فین‌تک‌‎هایی هستند که عملاً روی تکنولوژی جدید و محصولات جدید فعالیت می‌کنند.

اینجا بحث نیروی انسانی مطرح می‎شود. بانک‌های ما با توجه به مشکلات و محدویت حقوقی نظام کارگری و حقوق دولتی امکان جذب نیروی متخصص را در داخل خود ندارند. ضمن اینکه فرایندها و قوانین هم اجازه نوآوری نمی‌‎دهد. خیلی تلاش کنند بتوانند آن زیرساخت‌هایی که دارند و توانمند هستند را بهبود دهند. اما در حوزه توسعه بازار و توسعه محصول، مانند حوزه‌های هوش مصنوعی و بلاکچین یا پوشیدنی‌ها، بانک‌ها باید استراتژی از بیرون به داخل را مدنظر قرار دهند و سرمایه‌گذاری خود را مطابق با آن انجام دهند.

اینالویی:

من چند نکته را عرض می‎کنم، فضای هوشمندسازی، فضای اکوسیستمی است که ممکن است شامل بانک، فروشگاه و سایر خدمات‌دهندگان باشند. بنابراین فقط بانک نیست بلکه ترکیب اینهاست که یک سرویس هوشمند می‌سازد. نکته دوم، اینکه قبل از هوشمندسازی، بانک باید دیجیتال باشد، اگر نباشد ما به یک رفتار غیرهوشمند در هوشمندسازی دچار می‌شویم. بانک باید دیجیتال باشد و زیرساختارهای دیجیتالی مثل پلتفرم و دیتا و کلان دیتا را داشته باشد. نکته سوم هم اینکه باید بحث رگولاتوری را در حوزه هوشمندسازی به بانک‌ها واگذار کنیم. یعنی نیازی نیست رگولاتوری منحصر به بانک مرکزی باشد می‌‎توان آن را به بانکی سپرد که می‌خواهد به بانک هوشمند تبدیل شود.

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha