تحولات بزرگی در صنعت پرداخت و فناوریهای نوین بانکی اتفاق افتاده و سرعت این تغییرات به نحوی است که نوآوریهای جدید زیادی به مشتریان بانکی کشور ارائه میشود. بانکها تلاش میکنند خود را با آخرین تحولات صنعت پرداخت در جهان همراه کنند و به لحاظ استانداردها در سطح مناسبی قرار داشته باشند. از آنسو نیازهای مشتریان و خدمات گیرندگان بانکها را داریم که با سرعت زیادی در حال تغییر بوده و نیاز به خدمات متنوع و به روز، از سوی مشتریان نظام بانکی و صنعت پرداخت کشور به صورت ملموسی وجود دارد. بسیاری از کارشناسان صنعت پرداخت معتقدند که نظام بانکی ایران در زمینه ارائه خدمات پرداخت و فناوریهای بانکی در جایگاه مناسبی قرار دارد، با این حال همچنان نیازمند برخی به روزرسانیها و بکارگیری فناوریهای جدیدی است. در این زمینه با ولی الله فاطمی، صاحبنظر در حوزه فناوریهای نوین و پرداخت الکترونیک گفتگویی انجام دادیم که در زیر میخوانید:
نظام بانکی ایران در مرحله گذار از بانکداری دیجیتال به بانکداری هوشمند است. مشخصا بانکداری هوشمند چیست و چه تفاوتهایی با بانکداری الکترونیک یا دیجیتال دارد؟
اینکه در مرحله گذار از بانکداری دیجیتال به بانکداری هوشمند هستیم و یا اینکه فعلا داریم بیشتر تعاریف فضای بانکداری را مطرح میکنیم و همچنین در فضای عملیاتی در حال حاضر در کجا قرار داریم، جای مفاهمه دارد. ولی من خوشحالم که امسال رویکرد بانک مرکزی، پژوهشکده پولی و بانکی و شرکت ملی انفورماتیک، حداقل به این سمت آمده که ما مقدمتا این مفاهیم را بیشتر بحث کنیم، به کارشناسی بگذاریم و الزامات آن را نیز بیشتر مورد یادآوری قرار دهیم و در طول زمان هم نیازمندیهای آن را بتوانیم فراهم کنیم و این آمادهسازی را به صورت کلی داشته باشیم. از بحث پروژه تحولی که بانک مرکزی از سال ۷۱-۷۰ شروع کرد، در دهه اول یا میتوان گفت سالهای اول، بیشترین اقدامات در زمینه تدوین روشهای بانکی بود، چون واقعا روشها به صورت مستند و مستدل وجود نداشت. در گام نخست تیمهایی که تشکیل شده بود، شروع به تدوین روشهای بانکی کردند و بعد در کنار آن نیز بهینهسازی روشها یا فرایندها و همچنین تهیه زیرساختهای نرمافزاری و زیرساختهای مخابراتی دنبال شد. بالاخره اولین پروژههایی که در کشور طی دهه ۷۰ اجرا شد، ایجاد زیرساختهای ماهوارهای بود چون زیرساختهای زمینی جواب نمیدهد. در آن مقطع، بانک مرکزی راسا تصمیم گرفت زیرساخت ماهوارهای را بیاورد و سالیان سال هم این زیرساخت به تضمین کیفیت سرویس کمک میکرد. بالاخره کار از مکانیزهکردن خدمات به مشتریان شروع شد و میتوان گفت اواخر دهه ۷۰ عموما بانکهای بزرگ مثل بانک ملی، صادرات و بعضا نیز بانکهای کوچک عموما شروع به ایجاد سیستمهای کوربنکینگ کردند. اینکه حسابهای پشت باجه را از سپرده، انواع و اقسام حساب جاری، قرضالحسنه، کوتاهمدت، بلندمدت، حذف کارت و حذف دفترچه و حذف همه آن فرایندهای داخل شعبه برای خدماترسانی را مشخصا به عنوان یک شاخص عمده دنبال کردیم. کوربنکینگ یک سرویسی بود که محدود به یک شعبه خاص نبود و شما میتوانستید به صورت آنلاین و در هر لحظه و از هر شعبهای سرویس مدنظر خود را دریافت کنید. این حرکتی بود که در دهه ۷۰ تکمیل شد و در دهه ۸۰ نیز طراحی و اجرایی شدن ابزارهای جدید شروع شد. میتوان گفت دهه ۸۰ را ما بیشتر بر روی ابزارهای نوین پرداخت و مشخصا کارت و پرداخت الکترونیک تمرکز کردیم و اقدامات به نتایج خوبی هم رسید و در این مطقع، سطح خدمات پرداخت الکترونیک در بعضی از بانکها حتی به ۸۰ یا ۹۰ درصد نیز رسید، یعنی نسبت تراکنشهای الکترونیکی، به نسبت تراکنشهایی که نیاز به مراجعه الزامی به شعبه داشت به چنین سطحی رسید. به عنوان مثال، برای دریافت تسهیلات بانکها لازم بود تا مشتریان وارد شعبه شوند. اواخر دهه ۸۰ شروع کردیم به ایجاد ابزارهای پرداخت اینترنتی و موبایلی و در کنار آن، اپلیکیشنها و سرویسهای دیگر نیز آمدند و میتوان گفت از این تاریخ به بعد تجارت شروع شد.
آنجایی که توسط مشتریان بانکی باید خریدی انجام میشد، کالا انتخاب و نظام مالی برای پرداخت آنلاین ورود میکرد، یعنی عملا بحث پرداختهای B۲B یا محصول به محصول در سیستم بانکداری الکترونیک شروع شد. بنابراین بانکداری الکترونیک در این مقطع، عملا خدمات نظام بانکداری تعریف میشود که به صورت غیرحضوری به مشتریان ارائه میشود. در این شرایط، مشتری الزامی به حضور در شعبه ندارد و میتواند خدمات مورد نیاز خود را از یک تا ۱۰۰ درصد دریافت کند. در این زمان، بعضی از بانکها زودتر به خدماترسانی الکترونیک ۱۰۰ درصد رسیدند، ولی بعضی بانکها همچنان الزام حضوری داشتند. بنابراین تا اینجا اسمش را بگذاریم بانکداری الکترونیک که عملا بانک میتواند تمام خدمات را به صورت غیرحضوری عرضه کند. حال سوال اینجاست، بانکداری دیجیتال چیست؟ ما میخواهیم سه مفهوم را باز کنیم. بانکداری الکترونیک، بانکداری دیجیتال و بعد هم بانکداری هوشمند. در اواخر دهه ۸۰ به بانکداری الکترونیک رسیدیم. بنابراین اواخر دهه ۸۰ یا اوایل دهه ۹۰، مفهوم بانکداری دیجیتال یک مقدار مطرح شد. اگر بخواهیم بانکداری دیجیتال را از بانکداری الکترونیک متمایز کنیم، در بانکداری الکترونیک همه چیز با E است، یعنی دیگر کاغذ حذف میشود، ولی همچنان سند مالکیت وجود دارد، همچنان باید احراز هویت اسناد کاغذی را به صورت الکترونیکی به بانک بدهیم و همچنان ارائه شناسنامه و کد ملی نیز در میان است، یعنی احراز هویت را در این مقطع داریم که البته احراز هویت میتواند غیرحضوری باشد. شما باید وثیقه خود را همچنان از طریق دفاتر اسناد رسمی آماده و به بانک ارائه کنید. بنابراین عملا با وجود اینها میشود الکترونیک.
اما در مرحله گذر به فضای دیجیتال، آنجا دیگر فقط بحث الکترونیک نیست، عملا ما به مالکیتهای الکترونیکیتر هم میرسیم، مثلا میگوییم فضای توکنزیشن یا احراز هویتی که بر مبنای توکنزیشن است. بانکداری دیجیتال را اگر بخواهیم یک توصیف داشته باشیم، یعنی نظام بانکداری که میتواند بدون محوریت و تمرکز بانک هم عمل کند، یعنی ما بانکهای دیجیتال را در تعریف میگوییم، نظامی که پرداخت بدون بانک هم در بیرون شعبه انجام میشود. امروزه سند الکترونیک، دیگر حتما سند کاغذی نیست، بلکه مالکیت در قالب توکن عرضه میشود. یا KYC الکترونیک، توکنی که احراز هویت الکترونیک دارد. بنابراین عملا اگر یکسری مستندات بیرون از نظام بانکی به اپلیکیشنهای دیجیتال منتقل شود، میگوییم بانکداری دیجیتال اتفاق افتاده است. تقریبا ما بانکداری دیجیتال را هنوز نداریم و همچنان در مرحله بانکداری الکترونیک هستیم و حالا امروز دارد صحبت بانکداری هوشمند مطرح میشود. از نظر من تمایز بانکداری هوشمند با بانکداری دیجیتال یا الکترونیک این است که بانکداری هوشمند مشخصا دارد سازمانی نگاه میکند، ولی بانکداری الکترونیک و بانکداری دیجیتال فقط خدمات مشتری را در هدف خود قرار میدهد. از نظر من بانکی هوشمند است که بدون انسان، تصمیمگیری کند و مدیریت مصارف انجام دهد که میتواند تخصیص نیز انجام بدهد، بانکداری هوشمند میتواند تصمیم بگیرد که یک تسهیلاتی را پرداخت کند. در فضای هوشمند مثل اتومبیل خودران، ماشینی داریم که راننده انسان ندارد. خود سیستم تصمیم میگیرد در جاده با تمام موانع چگونه برخورد کند، با چه سرعتی و در چه مسیری برود.
حالا اگر بخواهیم یک ماشین خودران را هوشمند بدانیم، بانک هوشمند چه میشود؟ بانکی که شعبه لازم نیست داشته باشد، میتواند کمیته اعتباری نداشته باشد، مدیر نداشته باشد، بلکه از طریق اپلیکیشن تقاضا مطرح میشود که حتی خود بانک هوشمند تقاضا را هم تشخیص میدهد و پس از پیشنهاد مشتری، خود تصمیم میگیرد، بر اساس تصمیم خود نیز اقدام میکند و نهایتا کل چرخه در این قالب دنبال میشود، اگر ما بخواهیم در قالب علم اقتصاد بانکداری هوشمند را بگوییم، با مدیریت بهینه منابع و مصارف برای رسیدن به اهداف کلان سروکار خواهیم داشت و در اینجا بانک مدیریت مالی منابع و مصارف را در دست میگیرد. بین سپردهگذار و تسهیلاتگیرنده، بانکی وجود دارد که بدون حضور انسان کار خواهد کرد. یعنی هوشمند را در سه کلمه میشود عنوان کرد. اینکه به چه کسی میگوییم هوشمند؟ کسی که حافظهاش خوب است، کسی که قدرت یادگیری دارد و متعهد است. بنابراین تصمیم گرفته و تصمیم خود را نیز هدفمند میگیرد. پس بانکی که حافظه دارد، یعنی اطلاعات کامل مشتری را در قالب سیستم در اختیار دارد. از طرفی، بیگدیتا، تحلیل و گزارشهای شناخت هم دارد. بنابراین وقتی بانک هوشمند من را میبیند، تمام پروفایل مالی من را، لایف استایل، نوع زندگی من و... را میداند و در کنار این اگر هم من یک خطایی و یا یک مدیریت مالی نامناسب انجام دهم، بلافاصله مدل من را اصلاح میکند، همچنین قدرت یادگیری دارد و بر اساس این قدرت یادگیری، مثل راننده خودرو است و برای من تصمیم میگیرد. بنابراین دقیقا بانک هوشمند، سازمان بانک را هدف گرفته، الزاما خدمت به مشتری فقط مطرح نیست. اگر ما بانکی داریم که سازمان آن یادگیرنده است و در واقع تصمیم درست میگیرد، به این میگوییم بانک هوشمند، یعنی پلتفرمها، نرمافزارها و آن سیستمهایی که برای بانک طراحی شده و همه فعل و انفعالات مالی یا عملیات مشتری، بدون نیاز به کمک و حضور انسان انجام میشود.
آیا بانکداری هوشمند به این سطح از خدماترسانی میرسد که مشکل ناترازی بانکها برطرف و سطح شفافیت و سلامت نظام بانکی نیز افزایش یابد؟
یک سوال قبل از این مورد، این است که آیا ما بانک هوشمند نیاز داریم؟ ناترازی بانکی از کجا میآید؟ از وقتی که ما تصمیمها را بر اساس مدیریت بهینه منابع و مصارف نمیگیریم و بر اساس یکسری تصمیمهای کلانتر میگیریم. وقتی منابع را تقسیم میکنیم، میگوییم سهم هر بخش چقدر باید باشد، در صورتی که در یک بانک مناسب، بازه زمانی را به عنوان معیار قرار میدهیم، نه اینکه حتما بگوییم چه میزان تسهیلات باید در مسکن و... باشد. ناترازی از مدیریت ناصحیح مصارف میآید. اگر یک بانکی هوشمند باشد، قاعدتا هیچ کدام اینها انجام نمیشود. حال سوال این است که آیا ما چنین بانکی را میخواهیم؟ بنابراین عملا جواب سوال شما این است که بله، اگر یک بانکی ۱۰۰ درصد هوشمند داشته باشیم، تصمیمهایی که عملا ریسک زیادی به بانک وارد کند را اتخاذ نمیکند. حتما نگاه میکند که چقدر منابع دارد تا به همان نسبت نیز مصارف داشته باشد، ولی ما الان تکلیفی داریم که بانک مجبور است طبق آن تکلیف، تسهیلات بپردازد، با وجود اینکه منابع ندارد و یا بعضا چون مدیریت جریان نقدی بانک درست نیست، باز هم سپردهگیری میکند که یکسری سودهای قبلی را بتواند بپردازد. دو عامل بانکها را ناتراز میکند، مدیریت اشتباه جریان نقد و همچنین وضعیت مصارف. بانک تسهیلاتی را در مقاطع زمانی یکساله تا ۲۰ ساله میپردازد، در صورتی که سپردهای که معادل آن را از مردم دریافت کرده، باید در هر ماه سود بپردازد. بنابراین در این شرایط، بانک از بانک مرکزی استقراض میکند. پس دلیل اصلی ناترازی، سیاستگذاریهای اشتباه نظام بانکی است. در زمینه فراهم بودن امکان استفاده از بانکداری هوشمند در خدمات بانکی، سال ۹۳ یک مصوبهای را در بانک ملی از هیات مدیره گرفتیم که مردم برای دریافت تسهیلات خُرد ۵ تا ۵۰ میلیون تومانی، دیگر به شعبه مراجعه نکنند و بتوانند از طریق اپلیکیشن بله یا از طریق یک سایتی به صورت مکانیزه کار را دنبال کنند. برای اینکه مردم راحتتر شوند، لزومی هم ندارد خیلی تصمیمگیری در شعبات انجام شود. پنج میلیون تا ۵۰ میلیون سقف تسهیلات در این بخش بود که تلاش شد در مسیر بانکداری هوشمند حرکت شود. اگر بانک به آن میزان از استقلال برسد که صرفا بر اساس منابع سپردهگذار تصمیم گرفته شود که کجا باید خرج شود، قطعا ناترازیها نیز کاهش خواهد یافت.
زیرساختهای فنی و قانونی مورد نیاز برای ایجاد و توسعه بانکداری هوشمند چیست؟
نگاه قانونگذار باید تغییر کند. ما یک ادبیاتی داریم در فضای دیجیتال یا هوشمند که به آن میگویند میزان آمادگی دیجیتالیشدن. اینکه دیجیتالی شدن چه زمانی است؟ به عبارتی، چه میزان از دستورالعملها میتوانند در قالب قرارداد هوشمند و توسط ماشین اجرایی شوند. ما باید دستورالعملها را یکبار بازنگری کنیم. در دنیا برای نوشتن دستورالعمل بانکی نگاه به این میشود که آیا میتوان قرارداد را به صورت هوشمند تنظیم کرد که کار توسط ماشین اجرایی شود؟ جواب سوال شما این است که باید حتما یک بازنگری بر روی همه دستورالعملهای بانکی داشته باشیم. برای رسیدن به بانک هوشمند هم اگر قرار است که تصمیمگیری توسط انسان حذف شود، حتما باید بازنگری در مقررات و دستورالعملها را داشته باشیم که ماشین بتواند تصمیم بگیرد. بعید میدانم هیچ کامپیوتری به این سادگی بتواند با این دستورالعملهایی که ما داریم، به یک سطح یادگیری خوب برسد و تصمیمهای خوب نیز بگیرد.
برای رفع اشکالاتی که به آن اشاره کردید، چه اقداماتی باید مشخصا انجام شود؟
به نظر من بیشترین الگویی که ما حداقل در نظام بانکی میتوانیم از آن یاد بگیریم، بحث دستورالعملهای بازل یک، دو، سه و... است. آنجا فقط روی نتایج نگاه میکنند، یعنی فرایند آنچنان مهم نیست، چون میگوید نتیجه عمل کرده و در صورتهای مالی و پیوستها نگاه میکنند. بنابراین باید این نسبتها وجود داشته باشد و شفاف شده باشد. در حال حاضر، بانک مرکزی در استفاده از دستورالعملها ورود میکند، ولی بعید است در دنیا به این میزان ورود انجام شود.
به دلیل اینکه دستورالعملهای بانکی در حد مصرفکننده نهایی صادر میشود، یک شوخی در فضای بانکی ایران هست که میگویند مثلا این شعبه، شعبه چند هزارم بانک مرکزی است و دیگر شعب بانکها نیستند. بنابراین صدور دستورالعمل در حد مصرفکننده نهایی، اشتباه استراتژیک است و اینکه تصمیم گرفته شود که با چه گروهی و بر اساس کدام مدل کار شود، مسئولیت بانک است که به این تشخیص برسد، اما دستورالعملها محدودیت اعمال میکنند.
اگر بخواهیم یک مقایسهای داشته باشیم با پیشرفتها و توسعه بانکداری در جهان، نظام بانکی ایران در کجا قرار دارد؟
یکی از مشکلاتی که ما در ۳ دهه اخیر با آن مواجه بودیم، این است که بانکها بدهی محور فعالیت کردند و الان تقریبا ۹۹.۹ درصد نظام بانکی ما نقدی است، یعنی مشتری طبق سپرده خود در بانکها، پرداخت آنلاین انجام میدهد. دنیا خیلی با این مقوله فاصله دارد. در بانکهای جهان، تا ۹۰ درصد پرداختها اعتباری انجام میشود و امورات مردم با کارتهای اعتباری انجام میشود. بنابراین یک سوال جدی این است که آیا بانکی که کاملا بدهیمحور است، میتواند هوشمندی داشته باشد؟ ما چند جا اشتباه عمل کردیم و باید ریل را به مسیر درست خود بازگردانیم. اساسا کل نظام تسویه آنلاین، اشتباه محرز است. بنابراین اگر میخواهیم بانکها را هوشمند کنیم که دیگر دخالت انسان در آن نباشد، قاعدتا باید ابزارهای مدیریت خطا هم داشته باشیم. فعالیت در قالب بانک دبیت، سپردهمحور یا بانک بدهیمحور خیلی دشوار است.
آیا فکر میکنید جامعه آماده پذیرش سیستم پرداخت اعتباری به جای پرداخت نقد باشد؟
مردم بله، مردم خیلی با کارت اعتباری راحتتر هستند. در مدل پرداخت با کارت اعتباری، ریسک با مصرفکننده نیست و در عین حال نیز تا آخر ماه فرصت وجود دارد که بتوان کار تسویه را انجام داد و اگر پرداخت به ما بعد نیفتد، سود نیز نخواهد داشت. سوال این است که چرا نظام بانکی ما این نوع خدمات را تسهیل نکرده است؟ اگر بخواهم بگوییم که آیا نظام بانکی نیز این آمادگی را دارد، من فکر میکنم که داشته باشد. ولی یک نکته دارد و آن را باید حل کنیم. در کارت اعتباری اگر پرداخت شما به موقع نباشد، نرخهایی که بعدا از شما میگیرند، از یک وام معمولی داخل شعبه خیلی بیشتر است چون بانک آن را از یک محل دیگر جبران میکند. بنابراین برای مشتری بدکریدیت (بد اعتبار) نرخ خیلی بالا میرود. در این زمینه در ایران مشکل داریم که به چه نحو باید در این زمینه عمل کنیم. در بانکداری هوشمند یا بانکداری که نظام اعتباری پایه است، پولی وجود ندارد. تسهیلاتی نیز به حساب مشتری واریز نمیشود، میگویند مانند خط اعتباری، بروید خرج کنید، بانک پول آن را میپردازد. در دهه ۸۰ تسهیلاتی بابت امور دیگری پرداخت میشد، اما در جای دیگری صرف میشد چون همه چیز به شکل پول بود، اما در بانکداری هوشمند و فضای اعتباری، اساسا پولی در کار نیست و کارها به صورت اعتباری مدیریت میشود. بنابراین این شیوه از پرداخت، مزایای زیادی خواهد داشت، اما مشکلات آن را نیز باید حل کنیم.
نظر شما