تثبیت اقتصادی با محوریت ثباتبخشی و پیشبینیپذیری بازار ارز، سیاست بانک مرکزی است تا نوسانات ارزی را کنترل کند و فعالان اقتصادی و مردم بتوانند برنامهریزی درست برای آینده داشته باشند. مرکز مبادله ایران نیز بر همین مبنا ایجاد شد تا نرخ را به ثبات برساند و در حال حاضر بخش عمده نیازهای ارزی کشور در مرکز مبادله ارز و طلا پاسخگویی میشود. همچنین بانک مرکزی طی یک سال و نیم گذشته تلاش کرده نرخ ارز را در بازار غیررسمی در محدودهای تثبیت و در بازار رسمی و در مرکز مبادله ایران نیز شناوری نرخ را ایجاد کند. از سوی دیگر، در مرکز مبادله ایران به زودی بازار سلف راهاندازی خواهد شد و برنامه بانک مرکزی این است که به واسطه این ابزار ارز را پیشفروش کند تا اطمینان خاطر را درخصوص نوسانات نرخ ارز به وجود آورد. در همین زمینه با عباس آرگون، عضو هیات رئیسه اتاق بازرگانی تهران به گفتوگو پرداختیم که در ادامه میخوانید:
بازار ارز ایران در دورههای مختلف دچار تلاطم بوده و مسائل سیاسی نیز خیلی سریع بر این بازار اثر میگذارد. با این وجود در دوره اخیر و با اجرای سیاست تثبیت به نظر میرسد، تابآوری این بازار با وجود رخدادهای جدی سیاسی و امنیتی افزایش یافته و نرخ ارز نوسان جدی نداشته است، دلیل این موضوع را چه میدانید؟
با حضور آقای فرزین در بانک مرکزی، اقدامات کنترلی خوبی انجام شد که به نوعی تقاضا کنترل شد و ارتباطاتی با کشورهایی که طرف تجاری ما بودند برقرار و حرکتهای خوبی انجام شد. اما نمیتوان گفت تمام جوانب نرخ ارز در اختیار بانک مرکزی است، مسائل سیاسی و نااطمینانی به شدت روی این مسئله تاثیرگذارند و انتظارات تورمی بسیار مهم است و میبینید هر نااطمینانی که پیش میآید، حتی اگر تغییری در شاخصهای کلان اقتصادی ایجاد نشود، اما تقاضا برای ارز بالا میرود.
سوال این است که آیا ثابت نگه داشتن نرخ اسمی ارز خوب است؟ به اعتقاد من خوب نیست. ثابت نگه داشتن نرخ ارز وقتی ۴۰ درصد تورم داریم و نرخ ارز از اول تا آخر سال یکسان است، یعنی یارانهای به تولیدکنندگان خارجی داده و صادرات از مدار خارج میشود. بنابراین بانک مرکزی باید به دنبال این باشد که نرخ اسمی ارز را تثبیت نکند، بلکه نرخ حقیقی ارز را پیشبینیپذیر کند و فعال اقتصادی بداند نرخ ارز چه در حوزه واردات و چه صادرات متناسب با شرایط تورمی تعدیل میشود. اگر غیر از این باشد، شاید در یک بازه زمانی کوتاه حتی یک ساله بتوان نرخ اسمی ارز را روی یک رقمی مثلا ۴۰ هزار تومان با مدیریت انتظارات و ابزارهای مختلف نگه داشت، اما این سرکوب کردن است، چرا که افت ارزش پول داریم و طبیعتاً باید نرخ ارز تغییر کند، چون همه کالاها خودشان را تعدیل میکنند.
باید به سمتی برویم که نرخ اسمی ارز با تورم تعدیل شود، اگر اینطور نباشد کشور زیان کرده است و شاید بتوان گفت در دورهای آرامش ایجاد شده، اما در دورههای بعد هر چه سرکوب بیشتر باشد آثار تخریبی آن بیشتر خواهد بود. شاهد این موضوع در سالهای ۱۳۹۳ و ۱۳۹۴ بودیم. بعد از آنکه شاهد گشایشهایی در برجام بودیم و دسترسی به منابع ارزی و امکان فروش نفت فراهم شد، به اشتباه نرخ ارز را سرکوب کردیم که منتج به افزایش یکباره نرخ ارز در سال ۹۷ شد که از ۴۲۰۰ تومان به نرخهای بالای ۱۳ هزار تومان جهش کرد.
مباحث دیگری در گذشته داشتیم، زمانی که دولت سیزدهم شروع به کار کرد انتقاداتی نسبت به ارز ۴۲۰۰ که به کالاهای اساسی پرداخت میشد، وجود داشت، چرا که رانتهایی ایجاد میکرد، اما کالاهایی که با آن ارز تامین میشد، به آن قیمت به دست مصرفکننده نمیرسید و به نوعی از سال ۱۴۰۱ دولت این نرخ را تعدیل کرد و یارانهها را افزایش داد و نرخ ارز را به قیمت ۲۸۵۰۰ تومان رساند.
الان دوباره آن اتفاق رخ میدهد، باید به سمت ارز تکنرخی برویم یا نرخها به حداقل ممکن برسد. ارز چندنرخی یعنی فساد و رانت. الان ارز با نرخهای متفاوت داریم و یکسری افراد میتوانند از این ارزها سوءاستفاده کنند. وقتی یک نرخ مشخص باشد، این سوءاستفادهها از بین میرود. وقتی نرخ ارز را تثبیت میکنیم، یک بخش ارز صادراتی برنمیگردد. هر چه نرخ تثبیت شود، به صادرات لطمه میزند. وقتی تورم ۴۰ درصد است، ۴۰ درصد به بهای تمامشده صادراتی اضافه شده است، صادرکننده کالا را با نرخ ارز ۵۰ هزار تومان تولید و صادر میکند و ارز را باید ۴۲ هزار تومان بفروشد، مگر چنین چیزی امکانپذیر است؟ نمیگویم یکباره، بلکه در یک بازه زمانی باید این نرخ را به نرخ بازار نزدیک کرد. الان بخش عمدهای از واردات ما با ارز ۴۲ هزار تومان است، اما آیا میتوانیم پایش کنیم که با این نرخ در بازار به فروش برسد؟ مثلا گفته میشود با ارز ۴۲ هزار تومانی مواد اولیه وارد کردهاند، اما سایر موارد مانند دستمزد و حمل و نقل و ... که با ارز ۴۲ هزار تومانی نیست، بلکه با نرخ ۵۶ هزار تومانی تامین شده است، چطور میتوان احصا کرد؟
با پایین نگه داشتن نرخ ارز نمیتوان نرخ تورم را پایین نگه داشت. در اقتصاد هر کجا که دخالت شود، کار درست انجام نمیشود. هدف بانک مرکزی و دولت خیر است و تلاش میکند جلوی افزایش قیمتها و تورم را بگیرد، اما تورم ریشههای دیگری مانند نقدینگی و ناترازی بانکی و ارزی و انرژی و صندوقهای بازنشستگی و بودجهای و ... دارد که باید رفع شود. باید عمیقتر به موضوع نگاه کرد. این مسائل ساده نیست که راهحلهای ساده داشته باشد. اینطور نیست نرخ ارز را پایین نگه دارند و بگویند چرا نرخ تورم بالا رفته است؟
اگر نرخ حقیقی تثبیت و متناسب با تورم تعدیل شود، هم برای فعالین اقتصادی پیشبینیپذیر است، هم به نوعی جلوی انباشت و نهفته شدن انرژی و یک باره جهش نرخ ارز را خواهد گرفت. این امر باعث کاهش خروج سرمایه میشود و کماظهاری در صادرات و بیشاظهاری در واردات پیش نمیآید.
با بسیاری از فعالان اقتصادی که صحبت میکنیم، میگویند فارغ از نرخ دقیق دلار، پیشبینیپذیر بودن روند اهمیت دارد، نظر شما چیست؟
نرخ حقیقی باید پیشبینیپذیر باشد، نرخ اسمی با توجه به شرایط تورمی نمیتواند پیشبینیپذیر باشد. یعنی فعال اقتصادی بداند نرخ ارز متناسب با واقعیتها و نرخ تورم چقدر خواهد بود. اگر با این اساس تعدیل شود هم صادرکننده میتواند صادرات خوبی داشته باشد و ارز خود را برگرداند و هم واردکننده میتواند برنامهریزی کند. اما وقتی نرخ اسمی تثبیت شود، به صادرات لطمه میزنید و رانتی را به واردکننده و تامینکننده خارجی اختصاص دادهاید.
بسیاری معتقدند که دخالت بانک مرکزی در بازار ارز کاملا بیمورد است و به طور کامل باید کنار برود، شما با این حرف موافقید؟
نمیتواند دخالت نکند و در واقع باید بازار را مدیریت کند، چرا که بازارساز خود بانک مرکزی است. به خصوص الان که در شرایط عادی نیستیم، اگر بخواهد فضا را کاملا رها کند دیگر قابلیت مدیریت ندارد. نباید صفر و یکی نگاه کرد، باید این موضوع را در طیفی دید. شاید در شرایط ایدهآل و باثبات بتوان بازار را رها کرد و هیچگونه دخالتی نداشته باشد، اما در شرایط تحریمی بانک مرکزی باید به فکر محدودیتهای بعدی هم باشد و پیشبینی چه برای گشایشها و چه محدودیتهای آتی داشته باشد.
سیاستهای بانک مرکزی باید مشخص و باثبات و با واقعیت همخوان باشد. در شرایط تحریمی کار کردن برای فعالان اقتصادی راحت نیست. با وجود شرایط تحریمی و محدودیتهای بانکی و حمل و نقلی که وجود دارد حداقل باید با افرادی که در این حوزه درگیرند مشورت شود. افراد خلافکار همه جا هستند، اما اصل بر برائت است، اکثریت میخواهند کار کنند، نه اینکه سوءاستفاده کنند. کار کردن فعالان اقتصادی در این شرایط راحت نیست و باید در سیاستگذاریها و بخشنامهها این محدودیتها را در نظر بگیرند.
اقدامات بانک مرکزی را در این راستا چطور ارزیابی میکنید، مثل ایجاد مرکز مبادله که یکی از اهدافش تسهیل روندها بود؟
اقدامات زیرساختی و پایهای خوبی انجام شده، اما آنقدر تهدیدها و مخاطرات و فشارها زیاد است که شاید آن قسمت کار دیده نمیشود. اگر بتوان ابزارهایی مانند ابزار مشتقه ارزی تعریف کرد که نوسانات نرخ ارز کم شود و به سمت تکنرخی شدن برویم، میتواند کمککننده باشد.
نظر شما