یکی از برنامههایی که بانک مرکزی در قالب سیاست تثبیت اقتصادی از ابتدای سال گذشته اجرایی ساخته است، تمرکز بر کاهش رشد نقدینگی بوده و در این زمینه، سیاستگذار پولی در سال ۱۴۰۲ نرخ ۲۵ درصدی رشد نقدینگی را هدفگذاری کرد و در پایان سال توانست به عددی پایینتر یعنی ۲۴.۳ درصد دست یابد. برای سال جاری نیز هدفگذاری بانک مرکزی نرخ ۲۳ درصدی با دامنه مثبت و منفی ۲ درصد اعلام شده است که نشان از تداوم تمرکز سیاستگذار بر برنامه کنترل نقدینگی دارد. ابزاری که بانک مرکزی برای دستیابی به نرخ رشد هدفگذاری شده در نظر گرفته، کنترل مقداری ترازنامه بانکها بوده که آمارها نشان از کارکرد این ابزار برای دستیابی به اهداف سیاستگذار دارد. در کنار آن بانک مرکزی با تعیین تکلیف بانکهای ناتراز و انحلال سه بانک تلاش کرد تا نظام بانکی را منضبطتر از گذشته مدیریت کند که این برنامه نیز در سال جاری تداوم خواهد یافت. در همین زمینه با فردین منصوری، عضو هیات علمی دانشگاه سیستان و بلوچستان به گفتگو پرداختیم که در ادامه میخوانید.
برخی اقدامات کلیدی و ویژه مانند سیاست تثبیت توسط بانک مرکزی در دوره فعالیت دولت سیزدهم انجام شد. دیدگاه شما درباره اجرای اینگونه سیاستها چیست؟
ارزیابی عملکرد دولت و سیاستهای اخیر آن نیازمند پیشفرض است که این پیشفرض، تحریمها علیه ایران است. تا زمانی که تحریمها پابرجاست، بسیاری از سیاستها کارایی خود را از دست میدهند، اما آنچه درباره سیاست تثبیت انجام شد در کلیت و اصول و مبانی درست بود. هر چه به سمت تکنرخی شدن ارز و بازار پیش برویم بهتر است، اما نیازمند ملزومات خاصی خواهد بود. حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی و جایگزین کردن ارز ۲۸۵۰۰ تومانی، تزریق مُسکن برای اقتصاد ایران بود. انطباق نرخ ارز منطبق بر بازار، نیازمند ابزار است که یکی از این ابزارها ذخیره کافی ارز در خزانه کشور است. تا در زمانی که تعادل عرضه و تقاضا به هم میخورد، بانک مرکزی در نقش دولت به عنوان متولی وارد باید بازار شود و تعادل را برقرار کند. دولت از آنجایی که این امکان را ندارد، اقدامات آن نتیجهبخش و خیلی تاثیرگذار نیست.از مسائل مهم این است که منابع مالی را در اختیار داشته باشیم تا در شرایط عادی آن را مدیریت کنیم.
اصلاح کلهای پولی برای کنترل نرخ تورم چقدر موثر بود و اگر اقداماتی مانند کنترل نقدینگی و سیاست تثبیت اجرا نمیشد، بازار ارز امروز چه وضعیتی داشت؟ تورم چطور؟
بعید میدانم بازار ارز بیش از این متلاطم میشد و چند درصد نوسانات محتمل بود، جامعه دیگر کشش قیمتهای بالاتر در بازار ارز را ندارد. افزایش هزینههای دولت در کنار کاهش درآمدها، باعث شده تا سیاستگذاران بانک مرکزی با وجود دانش بالای خود، نتوانند بیش از این تورم را کنترل کنند.
در دولت سیزدهم، بانک مرکزی فعالسازی دیپلماسی بانکی را با کشورهای مختلف از جمله روسیه و حاشیه خلیجفارس دنبال کرد. نظر شما درباره این دست اقدامات چیست؟
این اقدامات خیلی خوب است، دیپلماسی اقتصادی باید مهمترین اصل باشد، حذف دلار از مبادلات ایران با برخی کشورها میتواند به طور موقت به اقتصاد کشور کمک کند. با این حال، آمریکا بر کشورها سیطره دارد و خیلی از آنها را تحت فشار قرار داده که با ایران مراوده نداشته باشند. روسیه به دلیل تحریمهایی که شده با ایران تعامل خود را افزایش داده، اما بعید میدانم که دلار در حداقل ۲۰ سال آینده از مبادلات جهانی حذف شود و سیطره دلار تا سال ۲۰۵۰ بر اقتصاد دنیا ادامه خواهد داشت. شاید بعد از فراگیرشدن رمزارزها تا حدودی شاهد پایان سیطره دلار در جهان باشیم، اما در این مقطع زمانی ممکن نیست. روسیه نیز اکنون تحت فشار است و اقتصاد آن دچار چالشهایی شده و از آنجایی که اقتصاد این کشور بزرگتر از ایران است، با چالشهای بزرگتری نیز روبرو است.
اجرای سیاست کنترل ترازنامه بانکها به عنوان یک اقدام مناسب در اصلاح کلهای پولی و نهایتا کنترل تورم شناخته میشود. در این زمینه چه دیدگاهی دارید؟
سیاست کنترل ترازنامه بانکها برای کنترل تورم، اقدام خیلی خوبی بود که باید ادامه پیدا کند، مهمترین مسئله این است که بانکها از بنگاهداری رها شوند. این سیاست، اقدام بسیار درستی است و می تواند موفق باشد، به شرط اینکه نظارت کافی بر آن انجام شود، چرا که کسانی که میخواهند خلاف مقررات را انجام دهند، یک قدم همیشه از سیاستگذاران جلوترند و راه دور زدن مقررات را پیدا میکنند، برای مثال سرمایهگذاری در شرکتهای اقماری به گونهای که سهامدار اصلی نباشند و در ترازنامه آنها محاسبه نشود.
بانک مرکزی اگر هوشیارانه اقدام کند و این سیاست را جلو ببرد، سیاست کنترل ترازنامه بانکها، سیاست خوبی است و میتواند موفق باشد که تا حدود زیادی تاثیرگذار بوده است.
در حوزه ارزی تلاش شد تا ضمن آرامشبخشی به بازار، سبد ارزی کشور متنوع و وابستگی به دلار کاهش یابد. مانند اختصاص دینار در مراسم اربعین پارسال به جای دلار. در اینباره چه نظری دارید؟
اینگونه سیاستها، برنامههای خوبی است و با بانک مرکزی با درایت، سبد متنوعی از ارز کشورهای همسایه را در نظر بگیرد، با این حال باید این موضوع را نیز باید در نظر گرفت که کشورهای همسایه چقدر حاضرند به خاطر مراوده با ایران، منافع خود را زیر سوال ببرند. بانک مرکزی عراق به شدت تحت سیطره آمریکاییها است، بانک مرکزی پاکستان نیز شرایط متفاوتی ندارد و منافع خود را بر تجارت و مراوده با ایران ترجیح میدهند.
نکته دیگری که باید در نظر گرفت، این است که همسایههای ما اولا اقتصاد خیلی قوی ندارند، دوما مایل نیستند به این فضا وارد شوند، زیرا به ضررشان است، چرا که مراودات بسیار بیشتری از ایران با دیگر کشورها دارند. تا مسئله اصلی تحریمها حل نشود، این سیاستها نقش درمان مقطعی را برای اقتصاد ایران دارند، مگر اینکه درونزایی اقتصاد در بلندمدت قوی شود تا تحت تاثیر این موانع قرار نگیرد.
اقدام به تعیین تکلیف موسسات ناتراز و انجام انحلال ۳ موسسه در سال گذشته را چقدر در سالمسازی محیط بانکی موثر میدانید؟
تعیین تکلیف موسسات ناتراز و انحلال موسسات مالی که از زمان ریاست آقای سیف شروع شد، قطعا موثر است و اقدام خیلی خوبی بود. موسسات ناتراز مالی و اعتباری یکی از مصیبتهای اقتصاد ایران هستند، اما یک نکتهای دارد که از اختیارات بانک مرکزی خارج میشود و نیازمند همکاری سیستم قضایی است و این است که خرابکاری این موسسات را به جای اینکه هزینه آن را بر موسسین و صاحبانش تحمیل کنند، برعهده بانکهای دیگر گذاشته شد. با این حال، انحلال این موسسات به عنوان مخل اقتصادی اقدام بسیار موثری بود، این سیاست، اقدام خوبی است و امیدواریم ادامه داشته باشد تا به طور کامل موسسات مالی و اعتباری ناتراز جمعآوری شوند.
نظر شما