عدم استقلال بانک مرکزی در سیاستگذاری پولی و ارزی، چالشهای بسیاری را برای دولت و بانک مرکزی ایجاد میکند که بیانضباطیهای نظام پولی و نابسامانیهای بازار ارز از جمله این چالشهای مهم در سالهای گذشته بوده است. همچنین افزایش اقتدار بانک مرکزی میتواند از طریق کاهش مداخلات نهادهای دیگر در سیاستها منجر به اتخاذ تدابیر موثرتر در حوزه کنترل تورم شود و سیاستگذاری پولی را به ریل صحیح خود برگرداند. قانون جدید بانک مرکزی که به زودی اجرایی میشود، به صورت نسبی استقلال و اقتدار را برای انجام بهتر وظایف به بانک مرکزی داده و گامی رو به جلو محسوب میشود و میتواند زمینه را برای حل بسیاری از مسائل پولی و ارزی کشور از جمله تورم، نوسانات نرخ ارز، بحران بانکی و ... فراهم کند. در همین زمینه با مهراد عباد، کارشناس مسائل اقتصادی و تحلیلگر بازارهای مالی به گفتگو پرداختیم که در ادامه میخوانید:
یکی از مهمترین چالشهای سیاستگذاری پول و ارزی در کشور، بحث دخالت نهادها در امور بانک مرکزی و فشاری است که برای محدود کردن این نهاد میآورند. به نظر شما آسیبها و هزینههای خروج بانک مرکزی از ریل سیاستگذاری چه مواردی است؟
اگر قبول داشته باشیم که اقتصاد یک علم است و به نوعی بازار آزاد را قبول داشته باشیم، از آن طرف هم باید حتما یک بانک مرکزی مستقل را قبول داشته باشیم که بتواند این تعادل را در بازارها ایجاد کند. متاسفانه ما در این سالها هیچ کدام از این عوامل را نداشتیم، در حالی که حتی اگر یکی از این عوامل را داشتیم، شاید شرایط اقتصادی ما اینقدر نابسامان نبود. بانک مرکزی در این سالها میتوانست خیلی کمک کند، ولی در بسیاری از برههها، دولتها به نوعی با اعمال فشار، اقتدار بانک مرکزی را زیر سوال بردند، صحبت یکی دو سال هم نیست، متاسفانه به خاطر بودجههای ناصحیح و ناکارآمدی که تقریبا همه دولتها مینوشتند، برای ادامه کارشان از میانه سال به بعد مجبور به چاپ پول به انواع مختلف میشدند که این مسئله یکی از مهمترین عواملی است که همیشه اقتدار بانک مرکزی را زیر سوال برده است، چون محاسبات آنها را به هم میریزد و وقتی رشد نقدینگی داشته باشیم، چالشهای زیادی میتواند ایجاد و شرایط را نابسامان کند. بنابراین حتماً باید به دنبال اقتدار بانک مرکزی باشیم.
با توجه به اینکه در سال گذشته بحث اصلاح قانون بانک مرکزی صورت گرفت، بسیاری اذعان دارند که حدود اختیارات و اعتبار بانک مرکزی در تصمیمگیریها افزایش پیدا کرده است، با توجه به این موضوع، تحلیل شما از مدیریت ارزی و پولی کشور در یکسال اخیر چیست؟
اگر قانون اجرایی شود، مسلما اقتدار بانک مرکزی بیشتر میشود. ولی نکتهای که هست متاسفانه در کشور قوانین زیادی داریم که اجرایی نمیشوند، همین الان هم بسیاری از اتفاقهایی که میافتد به نوعی فراقانونی است. تنها با نوشتن قانون نمیشود انتظار داشت که شرایط بهتر شود، باید نگاه و طرز فکر دولتها به اقتصاد عوض شود و بدانند با رعایت نکردن اصول اولیه علم اقتصاد و با چاپ پول، باعث ایجاد تورم میشوند.
اگر قانون اجرایی شود و تقویت اعتبار و شهرت بانک مرکزی به نحو احسن صورت بگیرد، میتواند در میزان جذب سرمایهگذاری خارجی تاثیرگذار باشد؟
سرمایهگذاری خارجی به عوامل متعددی بستگی دارد که یکی از آنها ثبات اقتصادی و قدرت بانک مرکزی کشورهاست. ما متاسفانه به خاطر تحریمها، مشکلاتی در روابط خارجی داریم و شاید مهمترین عامل برای اینکه بتوانیم سرمایهگذاری خارجی را ارتقا دهیم، همین بحث تحریمهاست و باید تلاش کنیم بتوانیم اینها را برطرف کنیم. مسائل دیگری هم وجود دارد. در بسیاری از شاخصهای اقتصادی رتبههای پایینی داریم که آنها در جذب سرمایهگذاری خارجی تاثیرگذار هستند، البته قدرت بانک مرکزی و سیاستگذار پولی کشور مسلماً یکی از عوامل است. پول ملی ما در این سالها هم بیثبات بوده و هم بخشی از ارزش خود را از دست داده است. اگر دنبال سرمایهگذاری خارجی هستیم، باید سعی کنیم روابط خارجیمان را بهتر کنیم، ولی مسلماً با اجرای این قانون، به نظرم شرایط بهتر میشود. چند بند خوب در این قانون وجود دارد که دست بانک مرکزی را باز میکند. بانک مرکزی با افزایش اقتدار باید با انواع چاپ پولها مقابله و به نوعی دست دولتها را از این منابع نامحدودی که برای خودشان میتراشند، کوتاه کند. چون این منابع در کوتاهمدت ممکن است شرایط را عوض کنند، ولی در بلندمدت باعث تورمهای فزاینده میشوند.
به نظر شما اگر بانک مرکزی با قدرت عمل کند و سیاستگذاریها را به موقع انجام دهد، میتواند روی میزان اعتماد جامعه تاثیر بگذارد و آن را افزایش دهد؟
بله. قطعاً افزایش میدهد، متاسفانه بحث بیاعتمادی را در حوزههای مختلف شاهد هستیم. در چند دهه اخیر هم به خاطر ضعف بانک مرکزی، این اعتماد از بین رفته است. مسلماً اگر مردم بانک مرکزی را قدرتمند ببینند که تاثیرگذار است و کارهایی که میکند باعث میشود شرایط اقتصادی ما بهتر شود، اعتماد هم میکنند. اگر قانون بانک مرکزی به درستی اجرایی شود، میتواند بخشی از این اعتماد را هم برگرداند، ولی مهمتر از همه تعامل شخصی بین دولت و رئیس بانک مرکزی است. امیدواریم آقای فرزین روی این قانون جدید پافشاری و آن را اجرایی کنند.
مجلس و ارکان مختلف دولت چطور میتوانند به تقویت اعتبار و جایگاه بانک مرکزی در بحث سیاستگذاریها کمک کنند؟
هم دولت و هم مجلس مخصوصاً در بحث بودجه کمک بزرگی میتوانند داشته باشند. به نحوی که بودجهای نوشته شود که قابل اجرا باشد و از پیش با کسری مواجه نباشد، بودجههای ما همیشه با کسری مواجه است و دولت مخصوصاً در این سالها که با تحریم مواجه بودیم و منابع مالی دولت کم بوده، چارهای نداشت جز اینکه از بانک مرکزی این کسری را جبران کند. خوب است در سالهای آینده، از هزینههای دولت کم کنیم و بودجههای عملیاتی ریخته شود. دولت باید کوچک شود، اکنون دولت خیلی بزرگی داریم که بخشی از مشکلات به خاطر همین دولت بزرگ و هزینههایش است. فکر میکنم اینطور میتوانند تعامل بهتری با بانک مرکزی داشته باشند.
نظر شما