چهارشنبه ۲۹ فروردین ۱۴۰۳ - ۱۳:۲۹
همراه شدن با هیجانات بازار ارز، نتیجه‌ای جز زیان ندارد

یک کارشناس مسائل اقتصادی معتقد است که ورود به هیجانات مقطعی و گذرا در بازار ارز، نتیجه‌ای جز زیان و از دست رفتن سرمایه‌ها برای افراد غیرحرفه‌ای ندارد.

انتظارات تورمی یکی از متغیرهای بسیار مهم در سیاست پولی و بانکی است. درک انتظارات تورمی مردم اهمیت بسیاری دارد، چرا که متغیر تورم انتظاری را می‌سازد. بانک مرکزی به عنوان سیاست‌گذار پولی کشور برای کنترل تورم، تورم انتظاری را مورد هدف قرار می‌دهد تا بتواند نرخ تورم را آینده پیش‌بینی کند. انتظارات تورمی و تورم رابطه‌ای دوسویه با هم دارند و هر یک علت و معلول دیگری است، با افزایش نرخ تورم انتظارات تورمی توسط مردم نیز بالا می‌رود. تورم در ایران موضوعی چندبُعدی است و عوامل سیاسی نیز در آن موثر هستند، از این‌سو برای کنترل آن و کاهش انتظارات تورمی باید سایر دستگاه‌های دولتی به کمک بانک مرکزی برای تحقق این هدف بیایند. این در حالی است که با اجرای سیاست تثبیت بانک مرکزی، انتظارات تورمی پس از کاهش نسبی نرخ تورم تا حدودی پایین آمد. در همین زمینه با رضا محمدیان امیری، کارشناس مسائل اقتصادی به گفتگو پرداختیم که در ادامه می‌خوانید:

انتظارات چگونه در جامعه شکل می‌گیرد و به چه صورت تقویت می‌شود؟ بانک مرکزی برای غلبه بر جریان‌های انتظارات منفی چه راهکاری را باید دنبال کند؟

معمولاً در ادبیات اقتصادی، درباره انتظارات تورمی در قالب دو الگوی تطبیقی و عقلایی بحث می‌کنند. در الگوی انتظارات تطبیقی، انتظارات تورمی بر مبنای اطلاعات گذشته شکل می‌گیرد و در الگوی انتظارات عقلایی از تمامی اطلاعات موجود اعم از اطلاعات گذشته و انتظار از تغییرات آتی برای برآورد رقم مورد انتظار تورم استفاده می‌شود. در رویکرد دوم بحث می‌شود که شکل‌گیری انتظارات می‌تواند یک فرایند یادگیری منطقی باشد، اما در عمل یادگیری زمان می‌برد، شرایط اقتصادی به‌ طور مداوم در حال تغییر است، کسب اطلاعات معمولاً با هزینه همراه است و همه افراد دسترسی یکسانی به اطلاعات ندارند. در عمل، افراد با نگاه به روند تورم در گذشته تا حال و با توجه به شرایط و سیاست‌هایی که از آینده انتظار دارند، انتظارات خود را شکل می‌دهند. به ‌طور مثال، مردم علاوه بر توجه به روند تغییرات قیمت در سال‌ها و ماه‌های اخیر، انتظاراتی که برای شرایط نرخ ارز در روزها و ماه‌های آینده با توجه ‌به حوادث پیش‌رو (مانند انتخابات در آمریکا و سیاست خارجی ایران در قبال کشورهای دنیا) دارند را هم در برآورد خود از تورم آینده لحاظ می‌کنند. باید توجه داشت که بسیاری از مردم عادی چندان آگاهی به صحت و سقم اطلاعات دریافتی و یا جزئیات فنی آن ندارند و عمده توجهات بر اطلاعاتی است که فراگیر می‌شود و از نظر مردم عادی قابل ‌لمس است. بنابراین، تلاش برای فراگیری اطلاعاتی که مردم در زندگی روزمره خود آن را لمس نمی‌کنند یا دور از واقعیت می‌انگارند، حتی ممکن است اثرات معکوسی بر انتظارات تورمی داشته باشد.

برای اینکه بانک مرکزی بتواند در کاهش انتظارات تورمی نقش موثری ایفا کند، در درجه اول باید معتبر باشد، یعنی سرمایه اجتماعی آن زیاد باشد، مردم باور داشته باشند که سیاست‌های اعلامی معتبر است و اثرات اعلامی آنها اتفاق می‌افتد. البته، تورم مسئله‌ای چندبُعدی است و بانک مرکزی به ‌تنهایی نمی‌تواند انتظارات تورمی را کنترل کند. لذا، برای اینکه بانک مرکزی بتواند در این امر موفق باشد، نیاز به همراهی سایر بخش‌ها دارد، به‌گونه‌ای که سیاست‌گذاری‌های آنها نیز به سمتی باشد که انتظار کاهش تورم در آینده را برای مردم ایجاد کند. در وهله دوم، عملکرد بانک‌ مرکزی و مجموعه دولت در کاهش تورم خود به ‌خود در انتظارات تورمی انعکاس می‌یابد، روند واقعی رو به‌ کاهش تورم توسط مردم درک و باعث می‌شود انتظارات خود را به سمت کاهش تنظیم کنند.

تا چه میزان مسائل اقتصاد ایران از جمله تورم و رشد یکباره قیمت‌ها در بازارها از ناحیه انتظارات شکل می‌گیرد؟ هیجانات مقطعی چقدر اثر منفی بر عملکرد اقتصاد ایران دارند؟

در این تردیدی وجود ندارد که انتظارات می‌تواند تورم را تسریع ‌کند، اما واقعیت این است که این عامل خود معلول تورم است، یعنی تورم رو به ‌رشدی بوده که انتظارات را شکل داده است. انتظارات به ‌خودی‌خود و به ‌ناگاه شکل نمی‌گیرد. برای اینکه انتظارات تورمی کار کند، باید عمده کارگزاران اقتصادی انتظارات مشابهی داشته باشند و این انتظارات تماماً بدون پشتوانه اطلاعاتی شکل نمی‌گیرد. اعلام سیاست‌ها و نحوه عملکردهاست که انتظارات را شکل می‌دهند. همانطور که توضیح دادم، اگر روند کلی اقتصاد این باشد که شرایط رو به بهبود است، امکان ندارد تمام کارگزاران اقتصادی به دنبال هجینگ یا به ‌اصطلاح ایجاد سپر تورمی برای خود باشند و بر اساس آن رفتارهای سوداگرانه‌ای را نشان دهند. درست است که همیشه عده‌ای به دنبال کسب منفعت از این شرایط هستند، اما وقتی از عموم مردم صحبت می‌کنیم باید توجه کنیم که در نهایت عملکرد و اعتبار سیاست‌های دولت است که انتظارات را شکل می‌دهد. حتی اگر انتظارات به ‌صورت هیجانی و ناشی از اطلاعات غلط شکل گرفته باشد، پس از لمس بی‌اعتباری آن توسط مردم، تعدیل می‌شود و دائمی نخواهد بود، چون افراد به‌ طور طبیعی با نگاه به میزان واقعی تورم، انتظارات خود را تعدیل می‌کنند. اما وقوع پیاپی تورم‌های بالا، این را به مردم نشان می‌دهد که انتظاراتشان اشتباه نبوده و بنابراین بر همان انتظارات خود می‌مانند.

حالا این انتظارات که در جهت افزایش تورم شکل گرفت، روند تورم را تسریع می‌کند، چون تورم به مقداری که انتظار داریم باشد بستگی دارد. بنابراین انتظارات تورمی بالا از طریق تسریع تورم و افزایش هزینه‌های زندگی، ضمن ایجاد بی‌ثباتی اقتصادی (هم به ‌مفهوم کلان و هم به مفهوم خُرد)، عملکرد اقتصادی را در حوزه‌های مختلف تحت اثرات منفی قرار می‌دهد. از نظر فردی، کسانی که سواد مالی کافی ندارند یا نمی‌توانند در این شرایط تصمیمات سریع اقتصادی بگیرند، نمی‌توانند در مقابل تورم از خود محافظت کنند و ممکن است سرمایه‌های خود را از دست دهند. این مسئله، علاوه بر آثار اقتصادی، پیامدهای اجتماعی و سیاسی نامطلوبی هم خواهد داشت.

افزایش اقتدار و اعتبار بانک مرکزی در سیاست‌گذاری پولی تا چه میزان می‌تواند در کاهش انتظارات تورمی اثرگذار باشد؟ توصیه‌های شما به بانک مرکزی چیست؟

همان‌طور که قبلاً گفته‌ام، به ‌طور قطع، افزایش اعتبار بانک مرکزی و سرمایه اجتماعی آن در کاهش انتظارات تورمی موثر است. اما شکل‌گیری انتظارات در کارگزاران اقتصادی به ‌صورت دستوری انجام نمی‌شود، این واقعیت‌های آشکار شده و لمس‌شده توسط عوامل اقتصادی است که انتظاراتشان را از آینده شکل می‌دهد. مثلاً در شرایطی که تمامی رویدادها در جهت افزایش تورم در حال وقوع است، شما نمی‌توانید بدون پشتوانه سیاستی و عملیاتی متقن و کافی به مردم وعده کاهش تورم بدهید و به آنها بگویید انتظاراتشان خیالی است. بلکه تنها در عمل و با ظاهرشدن عملکردهاست که انتظارات تعدیل می‌شود. اعتبار بانک مرکزی از نظر من تنها با ارائه اطلاعات صحیح به مردم و عمل به سیاست‌ها و شعارهای اعلامی افزایش می‌یابد. بنابراین، خیلی مهم است که مقامات پولی کشور حرفی نزنند که در آینده امکان تحقق ندارد، یا آثار انتظاری سیاست‌ها را واقع‌بینانه به مردم بگویند. اغراق در نحوه اثرگذاری یک سیاست بر کاهش تورم در عمل اعتبار بانک مرکزی را کاهش می‌دهد، چون با گذشت زمان مردم می‌بینند آن اثرات ظاهر نشده و در آینده توجهی به سیاست‌های اعلامی یا پیام‌های او نمی‌کنند.

یکی از مهم‌ترین بخش‌هایی که بعضاً به صورت هیجانی دچار رشد قیمت می‌شود بازار ارز است. اغلب افراد غیرحرفه‌ای و سرمایه‌های سرگردان نیز در این بازار متضرر می‌شوند. کنترل هیجانات در بازار ارز چگونه باید صورت گیرد؟

واقعیت این است که همواره کسانی هستند که مایل‌اند روی موج هیجانات سوار شوند و برای خود منافعی کسب کنند. گرچه این موج، اگر هیجانی باشد و برخاسته از اطلاعات درست و واقعیت‌های اقتصادی نباشد، دیر یا زود، فروکش می‌کند، اما تعداد زیادی از مردم عادیِ فاقد دانش مالیِ کافی در همان اثنا متضرر می‌شوند و چه سرمایه‌هایی که افراد غیرحرفه‌ای در اثر این هیجانات از دست نداده‌اند. ببینید این نکته بسیار مهم است که چرا اصلاً این موج‌های هیجانی که منطبق بر واقعیت نیستند شکل می‌گیرند و به ‌طور گسترده توسط عموم مردم مورد اقبال قرار می‌گیرند. چرا اصولاً مردم اطلاعات واهی را باور می‌کنند، اما اظهارات رسمی مقامات پولی را نمی‌پذیرند؟ پاسخ به این پرسش سازوکار پیشگیری از وقوع موج‌های هیجانی را مشخص خواهد کرد. اگر از من بپرسید باز پاسخ خواهم داد که موضوع به اعتبار سیاست‌گذاران و سرمایه اجتماعی آنها باز می‌گردد که آن‌هم ریشه در عمکرد و واقعیت‌های اقتصاد دارد.

حال اگر یک موج هیجانات در بازار ارز یا سهام یا مانند آن شکل گرفت، سوال این است که چطور کنترلش کنیم. به نظر می‌رسد ارائه اطلاعات به ‌موقع، صحیح و دقیق به مردم و شناسایی عوامل اصلی تحریک‌کننده این هیجانات و اتخاذ سیاست‌ مناسب می‌تواند کمک‌کننده باشد. اما باید توجه داشت که این کار همچنین نیازمند برخورداری از دانش ارتباطات و رسانه‌هاست که چگونه اطلاعات درست فراگیر شود و بر نحوه رفتار عوامل اقتصادی اثرگذار باشد. در نهایت، تاکید می‌کنم که همیشه پیشگیری بهتر از کنترل است، کنترل یک رفتار منفعلانه را می‌طلبد (یعنی پاسخ به آن چیزی که پیش آمده)، اما پیشگیری ناشی از اقدامات و سیاست‌های فعالانه ما است. در پیشگیری عوامل اقتصادی در زمین شما بازی می‌کنند، نه برعکس.

سیاست تثبیت تا چه میزان به کاهش انتظارات منفی در جامعه منجر می‌شود؟ آیا با ادامه این سیاست، انتظارات کاهش می‌یابد و نرخ تورم کنترل خواهد شد؟

سیاست تثبیت نرخ ارز، با توجه به اینکه بخش زیادی از تورم در اثر افزایش نرخ ارز اتفاق می‌افتد، می‌تواند به کنترل انتظارات تورمی و لذا تورم کمک کند. اما مسئله این است که چقدر این نرخ تثبیت‌شده واقعی است و بانک مرکزی چقدر ذخیره ارزی دارد تا این سیاست را ادامه دهد. در واقع، در صورتی که ذخایر کافی وجود داشته باشد یا شرایط به نحوی پیش برود که انتظار برود ذخایر ارزی افزایش یابد، می‌توان با اعلام و اجرای این سیاست به کنترل انتظارات تورمی کمک کرد، اما چنانچه شرایط گفته‌شده وجود نداشته باشد و در عمل بانک مرکزی نتواند سیاست اعلامی تثبیت نرخ ارز را اجرا کند و نرخ ارز افزایش یابد، این به اعتبار بانک مرکزی لطمه خواهد زد و لذا توصیه نمی‌شود. البته، در شرایط عادی که نرخ‌های تورم کنترل‌شده باشد و ثبات تا حدود زیادی برقرار شده باشد، نیازی به اجرای اینگونه سیاست‌ها نخواهد بود.

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha