دکتر رحمان سعادت، عضو هیاتعلمی دانشگاه سمنان در اینباره، معتقد است: بانک مرکزی، به درستی مسئله را تشخیص داده است و توانسته است بخش قابلتوجهی از مطالبات ارزی ایران از سایر کشورها را وصول کند و به چرخه اقتصادی و ارزی کشور بازگرداند و در نتیجه تراز پرداختی مثبت شود. به گفته این استاد اقتصاد، بانک مرکزی وظیفه خود را در بحث کنترل بازار ارز به درستی انجام داده است. در ادامه مشروح گفتگو با این استاد اقتصاد را با هفتهنامه "تازههای اقتصاد"، میخوانید.
یکی از اقدامات بانک مرکزی در یک سال گذشته، حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی و هدفمند شدن پرداخت ارز ۲۸۵۰۰ تومانی بوده است. این اقدام از نظر شما چقدر در تامین موثر نیازهای وارداتی کشور موثر بوده است؟
با توجه به افزایش قیمتها درگذشته، عملاً ارز ۴۲۰۰ تومانی معنای خاصی نداشت. طبیعتاً میبایست به یک سطح دیگری از نرخ ارز توجه میشد تا فاصله ارزی کاهش یابد و در نتیجه انتخاب نرخ ۲۸۵۰۰ تومان، تصمیم معقولی بود. معتقدم اگر در سال گذشته، ارز ۴۲۰۰ تومان حذف نمیشد، عملاً اقتصاد کشور نمیتوانست چنین رقمی را قبول کند و طبیعتاً دلار ۴۲۰۰ تومانی به تاریخ پیوسته است. نکته بعدی و مهم این است که بخش قابلتوجهی از کالاهای اساسی کشور به وسیله ارز ترجیحی تامین میشود و در نتیجه باید در نظر داشت که ارز ۲۸۵۰۰ تومانی تخصیص داده شده توسط بانک مرکزی، هم میتواند برای کنترل سطح قیمتها مناسب و هم ممکن است فسادآور باشد، چرا که تجربیات ارز ترجیحی را در طول پنجاه سال گذشته داشتهایم و طبیعتاً باید نظارت و راهکارهای بیشتری را بانک مرکزی، دولت و سایر بخشهای نظارتی در دستور کار قرار دهند تا واقعاً این حجم ارز تخصیص داده شده به سفره مردم برسد و اینگونه نباشد که برخی از افراد سودجو بتوانند به وسیله چنین ابزاری، ثروتهای نجومی کسب کنند. بنابراین در این راستا، نقش نظارت بر فرایند تامین و توزیع کالاهای اساسی با ارز ۲۸۵۰۰ تومان بسیار مهم است و باید به آن توجه شود.
به نظر شما، تداوم نرخ ۲۸۵۰۰ تومانی در آینده چگونه باید باشد؟ پیشنهاد شما چیست؟
نظر شخصی بنده این است که از یک سو نباید فاصله نرخ ارز ترجیحی با نرخ بازار زیاد شود و از سوی دیگر هرگونه حذف ارز ترجیحی، ممکن است جهش نرخ ارز را چندین برابر کند. بنابراین معتقدم در این شرایط بهتر است دولت به طور مستقیم کالاهای اساسی را خریداری کند و مثل دوره جنگ که دولت کالاها را خریداری و با نظارت کامل و در بستر تعاونی بین مردم توزیع میکرد، اقدام شود. اعتقاد شخصی بنده این است که دولت نسبت به بخش خصوصی، صادقتر و دلسوزتر است، چرا که بخش خصوصی عموماً به دنبال سود خود به هر طریقی است.
به نظر شما سیاست تثبیت ارزی چقدر در بازگشت آرامش به بازارها تاثیرگذار بوده است؟
قطعاً ایجاد آرامش در بازار ارز و معاملات ارزی تاثیرگذار بوده است. به خاطر اینکه بانک مرکزی، به درستی مسئله را تشخیص داده و توانسته است بخش قابلتوجهی از مطالبات ارزی ایران از سایر کشورها را وصول کند و به چرخه اقتصادی و ارزی کشور بازگرداند و در نتیجه تراز پرداختی مثبت شود. به نظرم بانک مرکزی، وظیفه خودش را در بحث کنترل نرخ ارز به درستی انجام داده است، اما واقعیت این است که کنترل بازار ارز صرفاً در دست بانک مرکزی نیست و افزایش نرخ انرژی و همچنین تنشهای بینالمللی میتواند در نوسان نرخ ارز تاثیرگذار باشد. یعنی در کنار بانک مرکزی، وزارت اقتصاد، نفت و امور خارجه باید نقش فعالی داشته باشند و در راستای اهداف بانک مرکزی حرکت و اقدام کنند، در غیر اینصورت دوباره شاهد جهش معنادار نرخ ارز در آینده خواهیم بود.
چه شد که دلالی و واسطهگری در بازار ارز تقریباً به صفر رسیده است؟
یکی از اقدامات موثر در این بخش، الزام به افتتاح حساب ارزی برای متقاضیان دریافت ارز از صرافیها بوده است، به گونهای که تقاضای واقعی ارز از طریق این بستر تامین میشود و نتیجه مثبتی به همراه داشته است. همچنین به نظرم، سیگنال سیاستی یک سال گذشته از سوی دکتر فرزین، یک سیگنال باثبات برای بازار ارز بوده است و منجر به کنترل انتظارات تورمی در بازار ارز و حذف صفهای خرید ارز در مقابل صرافی شده است. در واقع بازار در اختیار افرادی است که به معنای واقعی نیاز به ارز دارند و خبری از سفتهبازان و نوسانگیران نیست. به نظرم این اتفاق که هیجانات از بازار ارز تخلیه شده، افتاده است و این روند باثبات در بازار ارز را تا اوایل تابستان سال آینده هم شاهد خواهیم بود. اما از تابستان به بعد، نیاز به تدابیر ویژه از سوی سیاستگذار هستیم تا بازار مدیریت شود.
چه کنیم تا جرکت باثباتی را در بازار ارز داشته باشیم و دلالی و سوداگری به بازار برنگردد؟
به نظرم آنچه مهم است، کنترل و مدیریت انتظارات تورمی است. انتظارات به چه صورتی کنترل میشود؟ پاسخ این است که یک ثبات مناسبی در حوزه دیپلماسی بینالمللی و منطقهای داشته باشیم تا بتوانیم منابع ارزی را برای ورود به چرخه اقتصادی کشور وصول کنیم. در نتیجه وقتی عرضه ارز بیشتر باشد و تامین ارز از طریق بانک مرکزی صورت پذیرد، شاهد ثبات ارزی در بازار خواهیم بود و این روند تداوم مییابد. یعنی به نظرم مقدمه ثبات در بازار ارز و جلوگیری از هرگونه تنش ارزی، اقدامات بینالمللی در حوزه دستگاه دیپلماسی و بانک مرکزی است تا بتواند از این کانال، ثبات را ایجاد کند و وقتی این هدف محقق شود، تقاضاهای کاذب هم از بازار ارز خارج میشود. در مجموع معتقدم در این شرایط اگر اقداماتی که در طول یک سال گذشته به وسیله رئیسکل بانک مرکزی در دستور کار قرار گرفته است، تداوم داشته باشد، پیشبینی میشود که افزایش شدید قیمت ارز نخواهیم داشت و یا اینکه اگر افزایشی هم داشته باشیم، با روند خیلی کُند و قابل مدیریت خواهد بود.
در صحبتهای خود به اهمیت دیپلماسی اشاره داشتید. به نظر شما فعالسازی دیپلماسی بانکی و ارزی از سوی بانک مرکزی، تا چه میزان اثر واقعی و روانی بر مهار نرخها در بازار ارز داشته است؟
در پاسخ به این موضوع، ابتدا باید به دیپلماسی منطقهای کشورمان نگاهی داشته باشیم، به گونهای که تقریباً در چند سال گذشته با برخی کشورها مانند عربستان، تنش سیاسی داشتیم و این تنشهای سیاسی با کشورهای عربی سبب شده بود که ما یک بحرانی را در حوزه به طور نسبی داشته باشیم. اما بعد از اینکه روابط کشورمان با کشور عربستان تغییر کرده و رویکرد بدون تنش بین این دو کشور حاکم شده، شاهد این بودهایم که فضای بازارهای مالی و سرمایهگذاری نیز بهتر شده است، بنابراین روابط مناسب و دیپلماسی اقتصادی منطقهای موثر بانک مرکزی و دولت با کشورهای همسایه به ویژه کشورهای حوزه خلیجفارس، منجر به تجارت روان و وصول مطالبات ارزی و در نهایت مدیریت موثر بازار ارز شده است. به عنوان نمونه، مطالبات ارزی کشورمان از کرهجنوبی، به بانکهای کشورهای عربی وارد شد و ما از آن کانال توانستیم منابع ارزی آزادشده را به چرخه بانکی و اقتصادی کشور بازگردانیم و نتیجه آن نیز بهبود و تعدیل نرخ ارز در بازار شد. به نظرم دولت سیزدهم باید روابط دوستانهای با کشورهای عربی منطقه داشته باشد تا از آن کانال بتواند تجارت گستردهتر داشته باشد و منابع ارزی لازم برای کشور تامین و ثبات نسبی در بازار ایجاد شود.
ایجاد مرجعیت و فرماندهی ارزی کشور در مرکز مبادله ایران چه کارکردی خواهد داشت؟
به نظرم باید تلاش شود تا مرجع رسمی اعلام نرخ، مرکز مبادله باشد. اگر بانک مرکزی بتواند اعتماد مردم را جلب کند، طبیعتاً منجر به ایجاد آرامش در بازار ارز خواهد شد. از سوی دیگر باید در نظر داشت که بخشی از مردم برای حفظ ارزش داراییهای خود، ممکن است نیاز به خرید ارز و طلا داشته باشند که مرکز مبادله ارز و طلا به خوبی میتواند پاسخگوی این نیاز مردم باشد. در مجموع معتقدم راهاندازی و توسعه فعالیتهای مرکز مبادله ایران، یکی از سیاستهای هوشمندانه بانک مرکزی در دوره اخیر است که میتواند به عنوان یک مرکز فرماندهی و پایگاه مرجع برای قیمتگذاری ارز و طلا در بازار، نقشآفرینی موثری داشته باشد.
نظر شما