نظام بانکی همواره باید در جهت تامین مالی موثر و اثربخش گام بردارد. رویکردی که با استفاده از ابزارهای مختلف تامین مالی شکل میگیرد و میتواند به رفع مشکلات حوزههای تخصصی و تولیدی کمک کند.
در کشورمان نیز بانکها با توجه به اینکه بیشترین بار تامین مالی پروژهها را به دوش میکشند، بیش از هر زمان دیگری نیاز دارند تا با یک دستهبندی با نگاه تخصصی، در این مسیر حرکت کنند. بنابراین تخصصی شدن بانکها، میتواند آوردههای اقتصادی بسیاری به همراه داشته باشد که سود آن برای بانک و مشتریان خواهد بود. کارشناسان بانکی معتقدند اگر بانکهای تخصصی با تمرکز بیشتر و با استفاده از ابزارهای مشخص تامین مالی فعالیت کنند، آثار و نتایج مثبت آن در شاخصهای کلان اقتصادی مشخص خواهد بود.
مرتضی ترک تبریزی، رئیس هیات مدیره بانک تجارت در اینباره معقتد است که در کشورمان، تامین مالی بر دوش بانکهاست و بانکها تنها مرجع تامین مالی صنایع هستند. این در حالی است که باید یک نوع نظم بر بانک حاکم باشد تا بانک بدون دخالتهای متعدد و کاملا قانونمند و با استفاده از ابزار بانکی و با عنایت به دستورات بالادستی و رگولاتوری در بانک مرکزی، اهداف و ماموریتهای تخصصی خود را پیش ببرد. در ادامه مشروح گفتگوی هفتهنامه تازههای اقتصاد با دکتر مرتضی ترک تبریزی، رئیس هیات مدیره بانک تجارت را میخوانید:
تعریف شما از بانکهای تخصصی چیست؟
در ابتدا باید در نظر داشت که بانکها میتوانند به حوزههای مختلفی همچون صنایع فولادی، پتروشیمی و یا کشاورزی خدمات ارائه کنند و یا بانکهایی هستند که در بازار سرمایه فعالیت دارند. بنابراین با این توصیف، بیشترین موضوعی که باید به آن پرداخته شود این است که ارزیابی دقیق از صنایعی داشته باشیم که قرار است بانک عامل به آن صنعت وارد شود و به شکل عمیقتر، فعالیت تخصصی و تامین مالی داشته باشد.
این در شرایطی است که در کشورمان، تامین مالی بر دوش بانکهاست و بانکها بزرگترین مرجع تامین مالی صنایع هستند. حال باید در نظر داشت که صنایع مختلف، نیازهای مختلفی را در مقاطع مختلف دارند. یعنی صنایع پتروشیمی را با صنایع فولادی و یا کشاورزی نمیتوانیم با یک نگاه ببینیم. بانکها مشتریان مختلفی دارند که بر اساس نیاز آنها و با استفاده ابزارهای مختلف، تامین مالی صورت میگیرد. مثلا بانکها با استفاده از ابزار تامین مالی زنجیرهای (SCF) رویکردی را در پیش میگیرند تا یک زنجیره ارزش را تامین مالی کنند. در این روش اولاً از تامین مالیهای متعدد جلوگیری میشود و ثانیاً بانک عامل، دیتای مورد نیاز را از طریق این تامین مالی، در اختیار دارد تا به موقع از صنعت مورد نظر حمایت و تامین مالی کند.
دخالتهای غیرتخصصی در حوزه بانکهای تخصصی، چه تبعاتی دارد؟
خیلی مهم است که اگر میخواهیم بانکها را تخصصی کنیم، آن بانک، دیتای لازم و کافی را در اختیار داشته باشد. همچنین ضرورت دارد که بانک در حوزه تخصصی خودش، ابزار لازم را هم در اختیار داشته باشد و در نهایت یک نوع نظم بر بانک حاکم باشد تا بانک بدون دخالتهای متعدد و کاملا قانونمند و با استفاده از ابزار بانکی و با عنایت به دستورات بالادستی و رگولاتوری در بانک مرکزی، اهداف و ماموریتهای تخصصی خود را پیش ببرد.
اگر قرار باشد واحدهای مختلف، دستورات خود را خارج از روال و خارج از تکالیف، دائما به بانکها اعلام کنند، بانک نمیتواند برنامهریزی لازم را در یک حوزه و صنعت تخصصی داشته باشد. بنابراین این رویه باعث میشود که بانک اولاً به کار اصلی یعنی تامین مالی نرسد و دوما منویات ابلاغ شده بانک، به درستی اجرا نشود. مثلا یک بانک در حوزه تخصصی فولاد و پتروشیمی، تامین مالی انجام میدهد و بلافاصله در بحث مسکن هم یک سری دستورات به بانک ابلاغ میشود. این باعث میشود که بانک عامل، نه در مسکن تاثیر لازم داشته باشد و نه در حوزه تامین مالی تخصصی خود.
با این اوصاف، مهمترین اولویت تصمیمگیران برای استقرار بانکهای تخصصی چه باید باشد؟
با توجه به روند مذکور، میتوان گفت که بانک تخصصی باید چارچوب و ساختار داشتن را در اولویت قرار دهد. چرا که بانک نمیتواند به یکباره همه تامین مالی بنگاههای مختلف را بر عهده داشته باشد، بلکه بانک باید با حساسیت و با استفاده از قانون و مقررات و تصویب مراجع بالادستی، برنامهریزی کند. اگر قرار باشد هر مرجع بیرونی با نیازمندیهایی که به حق هم وجود دارد، این نیازها را به بانک اعلام کند، در نتیجه بانک به معنای واقعی نمیتواند نیازهای تخصصی حوزه خودش را برآورده کند.
از سوی دیگر، باید توجه داشت که بانکها با تعداد زیادی املاک و کارخانجات و واحدهایی مواجه هستند که به صورت قهری به آنها واگذار شدهاند. این در حالی است که بانک علاقهای به این رویه ندارد و تمایل دارد که بلافاصله بازپرداخت تسهیلات پرداختی خود را به صورت پول نقد دریافت و در جای دیگری تامین مالی کند. این در حالی است که خیلی از واحدهایی که به صورت قهری به بانک واگذار شده است، اصلا شرایط و قابلیت فروش ندارند. بنابراین یک بانک تخصصی همواره به دنبال این است که سرعت جریان پول با بازپرداخت تسهیلات تقویت شود تا بتواند واحدها و پروژههای نیمهکاره را تجهیز کند.
بانکهای فعلی در نظام بانکی کشورمان، چگونه میتوانند در حوزههای تخصصی دستهبندی شوند؟
واقعیت این است که تامین مالی صنایع مختلف، زمانهای متفاوتی را میطلبد. بعضی از صنایع برای سرمایهگذاری اولیه نیاز به تامین مالی چند ساله دارند، یعنی امروز بانک در حوزه تخصصی یک صنعت، تسهیلات پرداخت میکند، اما سه سال بعد شروع به بازپرداخت اقساط میشود. بعضی از صنایع هم سرمایه در گردش میخواهند، یعنی برای حقوق کارکنان یا مواد اولیه، نیاز به سرمایه دارند. یا یک بانک در حوزه مسکن تامین مالی انجام میدهد، اما دو سال بعد قرار است پول پرداخته شده را دریافت کند. به بیان دیگر، به دلیل تفاوت زمان پرداخت و زمان دریافت اقساط تسهیلات بانکی، مهم است که در تقسیمبندی بانکهای تخصصی، به این موارد توجه شود. در نتیجه نهاد بالادستی به خصوص در مجلس، لازم است که موضوع تقسیمبندی بانکهای تخصصی را قدری کلانتر ورود کند تا خروجی آن برای اقتصاد کشور مثبت و موثر باشد. بنابراین با توجه به اینکه سکاندار بخش اقتصادی کشور، میخواهد طرحهای زودبازده و دیر بازده خودش را داشته باشد، در نتیجه این نوع طبقهبندی باید در بانکهای تخصصی اتفاق بیفتد.
با توجه به نگاه تخصصی خودتان به موضوع فناوری اطلاعات در نظام بانکی، آیا این امکان وجود دارد که در شبکه بانکی کشورمان، به موضوع IT به صورت تخصصیتر پرداخته شود؟
به نظرم بیشتر بانکهای کشورمان، در حوزه استارتاپها سرمایهگذاری کردهاند، اما معتقدم این رویکرد بانکها باید با سمت و سوی مشخصتری همراه شود. بنابراین پیشنهاد بنده این است که دو یا سه بانک، با قدرت بیشتر و با توجه به نیاز امروز کشور، به دنبال برقراری ارتباط موثر باشند تا جوانانی که در کشورمان هستند را تجهیز کنند و در نهایت به نتایج بهتری در مسیر بانکداری تخصصی و فناوری اطلاعات برسیم.
به نظر شما در مسیر دستهبندی بانکهای تخصصی و توسعهای، تا چه اندازه باید در حوزه نظارت تغییر رویکرد داشته باشیم؟
همواره به دوستان و همکاران در بانک مرکزی گفتهام که ما باید در کنار یکدیگر باشیم. به خاطر اینکه تیم حرفهای بانک یعنی اعضای هیات مدیره و معاونین، با هماهنگی بانک مرکزی منصوب میشوند، یعنی بانک مرکزی حتما استانداردها و منویات و قوانین خودش را از ابتدا با کسانی که در بانکها منصوب میشوند، دائما هماهنگ و بررسی میکند. بنابراین بانک مرکزی باید از این افراد بخواهد که قوانین و بخشنامهها را اجرا کنند. به نظرم اگر یک مقداری بانک مرکزی به این دوستان در بانکها نزدیکتر باشد، بسیاری از مشکلات و مسائلی که متاثر از فضای اقتصادی کشور است، حل خواهد شد.
بانکها به دلیل اینکه بزرگترین تامینکننده مالی در کشور هستند، در نتیجه از سوی بخشهای مختلف کشور، تحت فشار تسهیلاتدهی و اعتباردهی هستند، بنابراین نزدیک بودن بانک مرکزی به سیستم بانکی، میتواند به نظمدهی در نظام بانکی تخصصی کشور کمککننده باشد.
نظر شما