تحولات سیاسی و بینالمللی در هر کشوری میتواند تأثیر چشمگیری بر بازار ارز آن کشور داشته باشد. ایران نیز از تحولات سیاسی بسیاری در گذشته رنج برده است که تأثیر زیادی بر بازار ارز کشور داشته و باعث نوسانات شدید در بازار ارز این کشور شده است. افزایش تحریمها و درگیریهای منطقهای بعضاً موجب نوسانات شدید در نرخ ارز شده که این وضعیت باعث افزایش فشار بر اقتصاد کشور و افزایش نارضایتی مردم شده است. در این شرایط، بانک مرکزی تلاش کرده با اجرای سیاست تثبیت ارزی، بازار ارز را تحت کنترل قرار دهد و ثبات را در این بازار برقرار کند. سیاست تثبیت ارزی، به معنای جلوگیری از نوسانات شدید در نرخ ارز است که به منظور کاهش تأثیرات منفی تحولات سیاسی و اقتصادی بر بازار ارز اجرا میشود. بانک مرکزی با اجرای این سیاست سعی دارد بازار ارز را تحت کنترل قرار دهد و از افزایش نوسانات و تورم جلوگیری کند. اگر این سیاست به درستی اجرا شود و با سایر سیاستهای اقتصادی هماهنگ شود، میتواند به حفظ ثبات اقتصادی کشور کمک زیادی کند. در همین زمینه با محمدرضا اکبریجور، پژوهشگر اقتصادی و مدرس دانشگاه به گفتوگو پرداختیم که در ادامه میخوانید:
طی یک سال و نیم اخیر، با وجود تنشهای فراوان سیاسی و امنیتی، بازار ارز توانست یک ثبات نسبی را تجربه کند. دلیل این اتفاق را چه میدانید؟
بازار ارز از نظر تلاطمهای سیاسی داخل و خارج از کشور میتواند دچار تلاطم و تنش شود و این اتفاق تنها مربوط به ایران نیست و همه کشورها با این مسئله مواجه هستند. مسئله اصلی این است که زمانی که بازار دچار تلاطم میشود، بانک مرکزی برای مقابله با این تلاطمها چقدر آمادگی داشته باشد. هر چه منظمتر و دقیقتر باشد و از نظر ارزی، امکانات بیشتری داشته باشد، این تلاطمها کمتر به چشم میآید، چون با مداخله در بازار، جلوی این تنش را میگیرد. آن چیزی که در سالهای گذشته باعث تلاطم زیاد شده، بحث انتظارات تورمی بوده که این انتظارات باعث شده که مردم یا کسانی که به ارز احتیاج دارند، به بازار هجوم بیاورند، یک عده هم در این بازار تقاضای سفتهبازی میکردند تا از نوساناتی که در این بازار ایجاد میشود، استفاده کنند. زمانی که بانک مرکزی توانست این انتظارات را منطقی و قابل پیشبینی کند، بحث تقاضای سفتهبازی نیز در این بازار کمتر شد. دلیل اینکه در یک سال و نیم گذشته، وضعیت بازار ارز بهتر شده را در مدیریت بهتر بانک مرکزی میبینم. انضباطی که حاکم شد و احترامی که به اقتدار بانک مرکزی گذاشته شد، به مدیریت بهتر بازار کمک کرد. یک مقدار هم وضعیت صادرات نفت و دسترسی به ارز صادراتی بهتر شد. بنابراین برآیند این اتفاقات این شد که وضعیت بهتری نسبت به ادوار گذشته داشته باشیم.
اقداماتی مثل بهبود زیرساختهای بازار ارز مثل راهاندازی مرکز مبادله ارز و طلا و بحث تقویت دیپلماسی بانکی را چقدر در بهبود وضعیت بازار ارز موثر میدانید؟
بسیار مؤثر است. بالاخره تنش سیاسی همیشه بین کشورها وجود دارد، منتهی وقتی مذاکره صورت میگیرد، در واقع برای حل مسئله حرکتی میشود که کمک بسیار مناسبی میکند، برای اینکه تنش کمتری داشته باشیم. نکته دوم شفافیت است، هر چقدر در این بازار شفافیت بیشتر باشد، رانتخواری و فساد کمتر میشود. هر چقدر به سمت اقداماتی مثل بازارسازی، شفافیت و انضباط مالی حرکت کنیم، شرایط بهتر خواهد شد.
در یک دهه گذشته همواره با مشکل تحریم مواجه بودهایم و این را به عنوان یک پیشفرض باید در تمام تحلیلهایمان در نظر بگیریم که ما دچار تحریم هستیم. برای اینکه اثرات این تحریم کم شود، باید انضباط مالی داشته باشیم، یعنی اولویتبندی کنیم و به نیازهای اصلی بپردازیم، هر چقدر ما در این مسیر جلوتر برویم، شرایطمان بهتر میشود. در دوره آقای فرزین این اتفاق افتاد، به خاطر اینکه اقتدار بانک مرکزی مدنظر قرار گرفت. یعنی اینکه بانک مرکزی یک نهاد اقتصادی جدا از دولت و تصمیمگیری و فعالیتش مستقل از فعالیت دولت است، هماهنگ و در تعامل است، ولی تصمیمات را خودش میگیرد. در یک سال و نیم گذشته به بانک مرکزی احترام بیشتری گذاشته شد.
به نقش اقتدار و اعتبار بانک مرکزی در کاهش انتظارات تورمی اشاره کردید. نقش رسانهها را در بحث کنترل انتظارات چقدر مؤثر میدانید؟
انتظارات یک بخش جدانشدنی از فعالیت اقتصادی است. یک بازرگان یا تولیدکننده بدون در نظر گرفتن انتظارات نمیتواند برنامهریزی اقتصادی خودش را انجام دهد. انتظارات منفی یا انتظارات تورمی به معنای ترس نهادهای اقتصادی از افزایش جهش قیمتها در آینده است. این ترس باعث میشود زودتر به سمت تامین نیازهایش بروند و در نتیجه دچار افزایش قیمتها میشویم. یکی از ابزارهایی که کمک کند بازار شفافتر شود و آرامش برگردد، نهاد رسانه است. رسانه به شفافیت و آرامش بازار کمک میکند به شرط اینکه پشتِ کار رسانهای که انجام میشود، تمهیدات لازم هم اندیشیده شود. انضباط مالی، شفافیت و افزایش اعتبار و اقتدار بانک مرکزی، پشتوانه کار فعالیت رسانهای شد و بازتاب آن توسط رسانه، آرامش را در بازارها برقرار کرد.
یکی از چالشهای بزرگ اقتصاد ایران در دهههای اخیر، بحث تورمهای بالا بوده است. به نظر شما چه سیاستهایی باعث ماندگاری تورم در اقتصاد ما شده و اقتصاد ما اساسا نیاز به مدل اقتصادی مختص خودش دارد، یا ما صرفا باید راهکارهای تجربه شده را درست اجرا کنیم؟
تورم ساختاری جزو ذات اقتصاد ماست. چون محصولاتی که برای بازار جهانی تولید میکنیم، محدود است. وقتی محدودیت در صادرات کالاها داشته باشیم، در ذات این اقتصاد، تورم داریم. زمانی از این تورم رهایی پیدا میکنیم که تنوع محصول داشته باشیم، آن وقت اقتصاد ما میتواند با مانور دادن از تورم جلوگیری کند. یکی از مشکلات اقتصاد ما این است که دولت بزرگ شده و در اقتصاد بیشتر دخالت میکند. من موافق حضور دولت در اقتصاد هستم، اما نه به این شکل که به صورت دستوری حضور پیدا کند و بر همه چیز قیمت بگذارد. اینگونه مسائل باعث ایجاد تورم و بازار سیاه و مسائلی از این دست میشود. مسئله دیگری که ما دچار آن هستیم و تورمزاست، دخالت دولت در سیاستگذاریهای پولی بانک مرکزی است. بانک مرکزی در همه جای دنیا نهاد مستقلی است، البته دعوای بین دولت و بانک مرکزی در بسیاری از کشورها وجود دارد، ولی در مجموع هر چقدر بانک مرکزی مستقلتر عمل کند و به راحتی زیر بار استقراض دولت نرود و از آن طرف دولت سیاستهای مالی خودش را متناسب با درآمدهای خودش تنظیم کند، شرایط تورم بهتر میشود. یعنی دولت یک عامل تورم است، به خاطر اینکه مثلا در یک روستا یا شهری به مردم قول میدهد یک طرح که توجیه اقتصادی ندارد را اجرا کند و برای تامین اعتبار از طریق استقراض به بانک مرکزی فشار میآورد. استقراض از بانک مرکزی، یعنی چاپ پول و تورم.
اگر هماهنگی بین نهادها و سیاستهای پولی و مالی و تجاری بیشتر شود، ما می توانیم انتظار داشته باشیم که مسائلی مثل تورم کاهش پیدا کند؟
بله، قطعا. سیاست مالی در اختیار دولت است و دولت از طریق سیاست مالی در اقتصاد دخالت میکند، آن طرف یک متعادلکننده دارد که بانک مرکزی کشور است که متولی سیاستهای پولی است. یعنی سیاست مالی و سیاست پولی در اختیار دو مجموعه است و اینها در مجموع به تعادل میرسند. اگر دولت در بانک مرکزی و سیاستهای پولی دخالت کند، بسته به اینکه چه سیاستی را دنبال میکند، باعث ایجاد تورم و رکود میشود. در دنیا وقتی خواستند تورم را کنترل کنند، اختیار را دست بانک مرکزی دادند و این قدرت را دادند که به دولت نه بگوید. آن وقت دولت بر مبنای درآمدهای خودش نیازهایش را مرتفع میکند و بانک مرکزی به راحتی میتواند سیاست جلوگیری از افزایش قیمتها را انجام دهد.
یکی دیگر از چالشهای اقتصاد ایران، بحث ناترازی بانکهاست. در دوره اخیر به صورت جدی در حوزه ناترازی بانکی ورود شده و برخی موسسات ادغام شدهاند، در برخی انحلال اتفاق افتاده است. به نظر شما اقداماتی که در راستای رفع ناترازیها صورت گرفت، تا چه اندازه میتواند مؤثر باشد؟
این اقدامات حتما لازم است، اما کافی نیست و ما در ابتدای مسیر اصلاح قرار داریم. یک نکتهای که باید توجه کرد ارتباط بانکها با بانک مرکزی است. هر چقدر معادلات و مبادلات در اقتصاد کشورمان از سیستم بانکی صورت بگیرد، شفافیت بیشتر و فساد و پولشویی کمتر میشود. مثلا یکی از بهترین اتفاقات در دهه اخیر، همین الکترونیکی کردن بانکهاست. دیگر نیازی نیست پول زیادی خارج از سیستم بانکی جابهجا شود. شما یک کارت در جیبتان است و هر نیازی دارید با این کارت رفع میشود. یک بخشی از ناترازی به خاطر اضافه برداشتهاست، یک بخش از ناترازی بابت خلق پولی است که توسط بانکها صورت میگیرد. بانکها مجری سیاستهای پولی هستند، هر چقدر ارتباط بانکها با بانک مرکزی دوسویهتر و شفافتر زیر نظر بانک مرکزی باشد و کنترل بیشتری صورت گیرد، شرایط بهتر خواهد شد. الان وضعیت نسبت به ۱۰ سال پیش بهتر شده و ناشی از این است که این کنترل بیشتر شده است. مثلا تکلیف مؤسسات مالی غیرمجاز که خودشان معضلی در اقتصاد بودند، روشن شد.
نظر شما در خصوص اقدامات بانک مرکزی در دوره اخیر چیست و اگر توصیه و پیشنهادی دارید، بفرمایید.
اول اینکه هر چقدر به دانش کارشناسی کارشناسان، اعتماد بیشتری شود و برنامهریزیهای دقیقتری صورت بگیرد، شرایط بهتر میشود. دوم اینکه ما از دنیا جدا نیستیم و متغیرهای اقتصادی در ایران مثل ترکیه، پاکستان، هند و آلمان عمل میکنند. منتهی آن متغیرها در ایران وزن خود و در ترکیه وزن خودشان را دارند. ما باید بدانیم که مسائل ما، مسائلی خارج از دنیای اقتصاد نیست و راهحلهای آنها هم راه حلهای خارج از اقتصاد نیست. بنابراین اگر به دانش کارشناسی کارشناسان کشورمان اعتماد کنیم و زمینه را برای آنها فراهم کنیم، شرایط بهتر میشود.
سومین نکته تحریم است. تحریم باعث نابودی نظامهای اقتصادی و فروپاشی اقتصادی نمیشود. بلکه دردسر ایجاد میکند. راه مقابله با تحریم، انضباط مالی است، هرچقدر اولویتبندی ما برای کالاهایی که نیاز داریم دقیقتر باشد و تخصیص ارزمان که به سختی هم در این روزها به دست میآید، دقیقتر صورت گیرد، مشکلاتمان هم کمتر خواهد بود.
یک زمانی یکی از دولتمردان گفت هر کسی هر چقدر ارز میخواهد با نرخ ۴۲۰۰ تومان به او میدهیم. این سیاست ۱۰۰ درصد اشتباه بود. اولاً معاون اول رئیسجمهور نباید این حرف را بزند، بانک مرکزی باید این حرف را بزند. دوم، بانک مرکزی که میداند منابع ارزی ما محدود و این مسیر طولانی است، چرا باید برای بسیاری از کالاهایی که لوکس و غیرضروری هستند، مثل ساعت رولکس ارز تخصیص دهد، در شرایطی که میداند در درازمدت دچار مشکل خواهد شد؟ نتیجه این شد که خود مجموعههای اقتصادی اعلام کردند که ۱۸ میلیارد دلار ما از بین رفت. ۱۸ میلیارد دلار منابع لازم برای یک سال کالاهای اساسی کشور است. اگر اجازه تباهی این ۱۸ میلیارد دلار را با یک سیاستگذاری درست نمیدادند، کالاهای اساسی راحتتر در اختیار مردم قرار میگرفت و بازار آرامش بیشتری داشت و فشار روی بازار و تولیدکننده کمتر بود.
نظر شما