علی سرزعیم- اقتصاددان: بانک مرکزی با تلاش خود کنترل رشد نقدینگی را با جدیت اجرا میکند و ثمره آن هم مشهود است و تا حدی نیز مانع از این شد که تورم فزاینده شود، اما سوالی که وجود دارد این است که چرا با شدتی که نقدینگی کاهش یافته، تورم افت نکرده است؟ برخی میگویند کاهش رشد نقدینگی، شاید شرط لازم کاهش تورم باشد، اما شرط کافی نیست. باید شوکهای برونزا و سیاسی کمتر شود و نرخ ارز ثبات بهتری داشته باشد تا میوه این کاهش نقدینگی، به شکل کاهش تورم هم دیده شود.
موضوع تامین سرمایه در گردش، مسئله جدی است و نسبت به سال گذشته، بنگاههای کوچک به دلیل عدم تامین سرمایه در گردش، آسیب زیادی دیدند. همینطور بنگاههای متوسط نیز دچار مشکل شدند و به همین دلیل نمید انم کاهش مستمر رشد نقدینگی به صلاح است و یا بهتر است که مدتی وقفه بگذاریم و یا مقداری افزایش آن را تحمل کنیم تا تامین اعتباری بنگاهها انجام شود. بنابراین در این خصوص جمعبندی ندارم.
اگر پرداخت هدفمند تسهیلات بانکی رخ میداد، خوب بود اما معمولا پایش اعتباریها ضعیف است. بنگاههای بزرگ نمیتوانند تخلف کنند، اما بنگاههای متوسط تسهیلات سرمایه در گردش را دریافت میکنند و از آنجایی که چشمانداز بازار طلا و ارز بهتر است، ممکن است منابع را در این بخش وارد کنند.
در زمینه کسری بودجه دولت و تسهیلات تکلیفی نیز میتوان گفت که بودجه امسال کمی بهتر است، چرا که واقع بینانهتر نوشته شده که احتمال دارد کسری بودجه کمتر باشد. وجود تسهیلات تکلیفی هم بانکها را به سمت پرداخت وامهای بسیار خُرد سوق میدهد، یک زمان فقط وامهای کلان اعطا میشد و امروز به پرداخت تسهیلات خُرد رسیدیم. بنابراین باید توازنی بین تسهیلات خُرد و کلان صورت بگیرد.
در زمینه اجرای سیاست تثبیت اقتصادی و اثر آن بر بازار ارز باید گفت که بانک مرکزی توانست ارز را به دو دلیل تثبیت کند. اول اینکه فروش نفت در سال گذشته خوب بود و سیاستهای خارجی کشور در منطقه نیز به آرامش در بازار ارز کمک کرده بود، بنابراین این دو موضوع باعث شده بود تا بازار ارز باثبات شود. حال سیاستی که نرخ ارز را پایینتر از بازار نگه دارد، اشتباه است و نتیجه این خواهد شد که واردات بیشتر از صادرات شود. در زمینه نوسانات نرخ ارز نیز وجود مسائل سیاسی و شوکهای برونزا، انتظارات تورمی را افزایش میدهد. دولت برای خنثیسازی اثر منفی تحولات سیاسی و شوکهای برون زا بر بازار ارز، نباید از قیمت بازار دور شود، چرا که این مسئله بانک مرکزی را آسیبپذیر میکند.
نقش رسانهها در دامن زدن و یا کمک به بروز انتظارات درکوتاهمدت امکانپذیر است، اما در بازه یک و دو ساله متغیرهای بنیادین اثر میگذارند و رسانهها اثرگذاری طولانی مدت ندارند. ممکن است بر طبل جنگ بکوبند و فضای هیجانی ایجاد کنند و مردم چند روزی مضطرب شوند، اما در بلندمدت متغیرهای بنیادی اثرگذارند.
نظر شما