بانک مرکزی در نیمه نخست سال با اجرای سیاستهای دقیق ارزی و تقویت منابع در دسترس خود، توانست بازار ارز کشور را مدیریت کرده و از بروز تلاطم و تکانههای ارزی نیز جلوگیری نماید. ایجاد مرکز مبادله ارز و طلا و برنامهریزی برای ساختن مرجعیت ارزی کشور در این مرکز، در کنار پیشبینی نرخ ۲۸۵۰۰ تومانی برای تامین کالاهای اساسی و واردات مورد نیاز کشور و حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی، از جمله اقدامات ثباتبخش دیگر بانک مرکزی در بازار ارز بوده است. در عین حال، این بانک توانست از طریق طراحی و اجرای سیاست تثبیت اقتصادی، برای اعمال کنترلهای هوشمند در بازار ارز کشور نیز گامهایی را بردارد. امروز ضریب اعتماد عمومی و اطمینان تجار و بازرگانان به سیاستهای ارزی بانک مرکزی به نسبت گذشته، افزایش یافته است. علاوه بر موارد یاد شده، چند مرحله آزادسازی منابع بلوکه شده کشورمان در کرهجنوبی، عراق، لوکزامبورگ و ... نیز توانست میزان ذخایر ارزی کشور را افزایش داده و سیگنال مثبتی از تامین به موقع منابع ارزی مورد نیاز را به بازار و بخش تجارت خارجی مخابره کند. در روزهای اخیر، نوساناتی موقت و کوتاهمدت در بازار ارز بروز کرد و بانک مرکزی توانست با ورود به موقع، از بروز هیجانات کاذب در این بازار جلوگیری کند. در این زمینه هفتهنامه "تازههای اقتصاد" با دکتر یحیی لطفینیا، اقتصاددان و استاد دانشگاه مفید و دکتر حسن حسنخانی، اقتصاددان و استاد دانشگاه، گفتگویی را انجام داده که در زیر میآید:
به نظر میرسد در مدت اخیر، نرخ ارز روند باثباتی را در پیش گرفته است، ارزیابی شما از این وضعیت چیست؟ همچنین نوسان دو سه روزه بازار ارز به چه دلیل بود؟
حسنخانی: در سالهای اخیر به ویژه بعد از خروج آمریکا از برجام، تلاطمهای مکرری را در نرخ ارز شاهد بودیم، یادمان نمیرود که مهرماه ۹۷ نرخ ارز غیررسمی با یک جهش قابل ملاحظه به حدود ۲۰ هزار تومان رسید، نیمه مهر ۹۹ ارز غیررسمی به ۴۰ هزار تومان افزایش یافت و اسفند سال گذشته نرخ ارز در بازار غیررسمی جهش دیگری را تجربه کرد، اما از اسفند ماه به بعد شاهد یک ثبات نسبی در بازار غیررسمی ارز هستیم.
اقتصاد کشور ما چند ویژگی خاص دارد. این اقتصاد وابسته به واردات کالاهای اساسی و منابع تولیدی است. برای اینکه مختصات اقتصادی ایران را واضحتر بیان کنم، دو کشور را مثال میزنم که به لحاظ مقیاس جمعیتی هم اندازه هستند، نیجزیه و برزیل هر دو بالای ۲۰۰ میلیون نفر جمعیت دارند. برزیل تولیدکننده و صادرکننده عمده غلات و مواد غذایی است، اما نیجریه وابستگی شدید به واردات غلات و موادغذایی دارد. سال گذشته نیجریه با ۶۲ میلیارد دلار واردات، بیش از ۲۵ میلیارد دلار فقط موادغذایی، غلات و کالاهای اساسی خوراکی وارد کرده است، بنابراین دقیقاً در نقطه مقابل برزیل قرار دارد و قاعدتاً کشش قیمتی کالاهای وارداتی این کشور بسیار پایین است. ایران نه برزیل است نه نیجریه، اما دور از ذهن نیست که بخش عمدهای از واردات ما در طول سالیان گذشته کالاهای کمکشش بوده است. از این منظر نرخ ارز در کشور ما بسیار بااهمیت است، هر تلاطمی در نرخ ارز رخ دهد، این تلاطم تبدیل به تورم میشود و خود را در معیشت مردم بروز میدهد. نکته دوم اینکه ایران تحت تحریم قرار دارد و تحریمهایی که به ویژه بعد از خروج آمریکا از برجام در اقتصاد ایران رخ داد، عملاً ساختار پرداخت رسمی بینالمللی ما را تخریب کرد. از حدود ۹۰ ایونت تحریمی در دوره ترامپ، بیش از ۶۰ تحریم در حوزه پولی، بانکی، تجاری، کشتیرانی و کشف و تخریب شبکههای مالی ما بوده است. ما با چنین مختصاتی در اقتصاد ایران روبرو هستیم، بنابراین ثبات نرخ ارز، ثبات اقتصاد را برای ما به همراه میآورد.
حال ببینیم چه اتفاقاتی در سال جاری رخ داده است. اولاً قیمت نفت افزایش یافته و چشمانداز آینده هم افزایشی بودن قیمت جهانی نفت را نشان میدهد. ثانیاً ماهیت تحریم کوتاهمدت است، یعنی حتی اگر کشور تحریمگر هم آمریکا باشد با آن حجم از تسلط و ابزارهای مختلفی که در کنترل گردش دلار دارد، خاصیت تحریم این است که از یک جایی به بعد کارایی خود را از دست میدهد و به صورت مداوم نمیتواند ساختارهای انسانی را کانالیزه و کنترل کند. بنابراین چشمانداز آتی اقتصاد ایران و منابع ارزی باکیفیت و در دسترس بانک مرکزی نسبتاً خوب است. از این منظر اطمینانی را به بازار میدهد که سفتهبازان امکان مانور چندان زیادی ندارند. از طرف دیگر بحث مداخله بانک مرکزی است، به نظر من یکی از عوامل موفقیت بانک مرکزی و ثبات نرخ ارز در طول ۷ ماه گذشته، این است که بانک مرکزی تسلط بسیار خوبی بر سیاست مداخله داشته است. یعنی ما به سراغ مداخلات کور نرفتیم و ارزپاشی نکردیم و همچنین اقداماتی که کشور را بعداً درگیر اتفاقات بازار غیررسمی کند رخ نداد. به نظر میرسد نقطه قوت بانک مرکزی در ماههای اخیر این است که با تجربه بسیار خوبی نسبت به سنوات گذشته و به صورت هدفمند و کاملاً هوشمندانه، عملکرد پخته و سنجیدهای را در مداخله به نمایش گذاشته است. این مداخله در بازار غیررسمی لزوماً به معنای از دست دادن ذخایر نیست که اقدام درستی است. حال با وجود اینکه ذخایر رو به بهبود است، اما دلیل نمیشود که ذخایر بانک مرکزی را به صورت کور به بازار تزریق کنیم و اسم آن را مداخله بگذاریم. بنابراین یکی از رمزهای موفقیت بانک مرکزی و یکی از دلایل مهمی که تا به امروز شاهد تلاطمات نبودیم، بحث تکنیکهای خوب مداخله است.
لطفینیا: موضوعی تحت عنوان طوفانالاقصی اتفاق میافتد و یک عملیات غافلگیرانه از سوی گروه حماس به مواضع رژیم صهیونیستی انجام میشود. نکتهای که وجود دارد اینکه ابتدا مقیاس این تحول را باید بررسی کنیم. با توجه به اینکه از نظر تجاری ما رابطهای با این تحولات نداریم، اما شرایط ما را تحت تاثیر خود قرار داد. بنابراین کانالهایی که اقتصادهای منطقه را نیز تحت تاثیر قرار داده است، ابهام در اخلال در تولید و عرضه نفت و تامین کالا و ... را مطرح کردند. خود همین علامت به بازارهای مالی، فرصت را با وجود کاهش ۵.۳ درصدی نرخ ارز تا پایان شهریورماه امسال، برای دلالان و سفتهبازان فراهم کرد. به صورت کلی، ثبات نسبی و روند کاهشی نرخ ارز نسبت به سالهای گذشته و همچنین نیمه دوم سال گذشته را ما در بازار داریم، ولی سفتهبازان فرصت را مغتنم شمردند که به نرخها دامن بزنند تا بتوانند زیانهای ابتدای سال خود را جبران کنند. بنابراین به لحاظ وضعیت رسمی اقتصاد، چیزی تغییر نکرده است که منجر به آن شود که تحول خاصی در بازار ارز داشته باشیم. اتفاقات اخیر منطقه نیز چندان نتوانست اقتصاد ما را تحت تاثیر قرار دهد، بنابراین مهمترین عامل اثرگذار بر تحولات بازار، فعالیتهای سفتهبازانه و عوامل روانی و انتزاعی بوده است. البته برخی از اقدامات داخلی هم در این زمینهها موثر است. مانند اختلاف نظر بین اعضای دولت و یا مصوبات مجلس و همچنین تصمیمات بدنه وزارت صمت و جهاد و ... نیز تاثیرگذار است و به شرایط بازار دامن میزند. به صورت کلی، افزایش کوتاهمدت نرخ ارز یک عامل روانی داشته است.
بانک مرکزی برای مقابله با این اقدامات سفتهبازانه که ممکن است منجر به تلاطمات مقطعی شود، چه سیاستهایی را باید اتخاذ کند؟
حسنخانی: پزشکان معتقدند که انسانی که بیمار میشود ناشی از ویروس نیست، بلکه ضعف سیستم دفاعی بدن باعث میشود ویروسها به بدن حمله کنند. در اقتصاد همیشه سفتهباز بوده و هست و خواهد بود و هیچوقت مکانیسم کسب سود از مسیر سفتهبازی در هیچ اقتصادی قابلیت ریشهکن شدن ندارد. چالش این است که چه کنیم سفتهباز فرصت به هم زدن اقتصاد یا ایجاد اخلال در سیاست را پیدا نکند؟ برای این کار نیاز به واکسینه شدن داریم. بنابراین سوال این است که مهمترین پارامترهای ایمنی اقتصاد کشور در مقابل حرکتهای سفتهبازانه ارز چیست؟
اولین و مهمترین پارامتر دسترسی به منابع و ذخایر بانک مرکزی است، اگر بانک مرکزی به این منابع دسترسی داشته باشد و هر جا لازم بود به صورت هدفمند تزریق کند، طبیعتاً سفتهباز کار خاصی را نمیتواند انجام دهد. وقتی صف نیما شکل میگیرد، وسط بازار شلوغ میشود. دو سال پیش روسیه در ماه نوامبر به اوکراین حمله کرد و بلافاصله تحت تحریم قرار گرفتند. در آن زمان روسیه حدود ۶۴۵ میلیارد دلار ذخایر ارز و طلای در دسترس و با کیفیت در اختیار داشت. اما وقتی که اردیبهشت ۹۷ ترامپ از برجام خارج شد که منشاء تلاطمات اقتصادی ما در پنج سال اخیر است، بانک مرکزی چقدر ذخایر با کیفیت ارز در دسترس داشت؟ سال ۹۶ بانک مرکزی چقدر ارز را به صورت بیهدف به بازار ریخته بود؟
بنابراین اگر بانک مرکزی بتواند ذخایر در دسترس را تقویت کند، نباید درباره فعالیتهای سفتهبازانه نگران باشیم، شواهد نیز نشان میدهد که این اتفاق افتاده و بانک مرکزی امروز با بانک مرکزی سال ۹۶ از منظر بهبود سیاستگذاری و تقویت ذخایر ارزی بسیار فاصله دارد.
مسئله دوم شرایط تجاری ما است، اگر ثبت سفارش بیضابطه انجام دهید مانند اتفاقی که در ارز ۴۲۰۰ تومانی رخ داد، بر بازار ارز تاثیرگذار خواهد بود. اگر روند ثبت سفارش را در بهار ۹۶ با بهار ۹۷ مقایسه کنیم، میبینیم که حجم ثبت سفارش در بهار ۹۷ (آغاز سیاست ارز ۴۲۰۰ تومانی) نسبت به سال قبل از آن، بیش از سه برابر شده است. ثبت سفارش بیضابطه تقاضای موثر ارز را بالا میبرد و در صورتی که حجم ثبت سفارش بیش از میزان تخصیص باشد این تقاضای حواله، خود را در بازار نقد نشان میدهد، وقتی فاصله ثبت سفارش و تخصیص ارز از یک حدی بیشتر میشود، سیگنالهایی به بازار مخابره میشود که سفتهبازان خفته را بیدار میکند.
بنابراین باید روی متغیرهای فاندامنتال و اساسی اقلیم ارزی کشور تمرکز کنیم و بانک مرکزی آنها را پوشش دهد، به خصوص از منظر عرضه و تقاضا باید تقاضای موثر را کانالیزه کنیم. همچنان توصیه میکنم که واردات بیرویه و واردات اقلام لوکس کاملا تحت کنترل باشد تا ذخایر بانک مرکزی که در سالهای گذشته به شدت کاهش یافته بود، به مرور افزایش یابد.
بنابراین تا جایی که ممکن است استمرار ضابطهمند کردن ثبت سفارش و تقاضای موثر، متنوعسازی مجاری تامین کالاها و واردات به کشور براساس نوع ارز و همینطور اصرار و استمرار تقویت منابع ارزی باکیفیت در بانک مرکزی باید در دستورکار باشد. اگر بانک مرکزی بتواند در ماههای پیش رو که تقاضای موثر ارز بیشتر از نیمه اول سال است، بر این متغیرهای کلیدی تمرکز کند و مدیریت دقیق را انجام دهد، به نظر میرسد که سفتهبازی چندان محلی از اعراب پیدا نمیکند. همانطور که مشاهده میشود در هفت ماه گذشته اتفاق خاصی را در بازار ارز به جز چند روز اخیر نداشتیم و این چند روز هم فکر میکنم که بخشی از آن اثر اتفاقاتی است که در بازار هرات افتاده و زلزله افغانستان نیز موثر بوده است.
با توجه به اینکه در سالجاری بخش قابل توجهی از منابع ارزی ایران آزاد شد، دست بازارساز در حوزه ارز بازتر شده است. چشمانداز بازار را در نیمه دوم سال چگونه ارزیابی میکنید؟
لطفینیا: اگر بخواهیم مختصات بازار ارز را بررسی کنیم، یک بخش اسکناس، حواله، ارز رسمی و غیررسمی را داریم و مسائل تخصیص نیز وجود دارد. فعالیتهای سفتهبازانه خود عاملی برای ایجاد تلاطم در بازار نیست، بلکه معلول عوامل دیگر است و بحث عرضه و تقاضا را نیز باید ببینیم. در بحث عرضه، منابع در دسترس بانک مرکزی افزایش یافته و ما در بخش صادرات نفت و کالا، شرایط بهتری را داریم، بنابراین انتظار نمیرود از سمت عرضه ارز ما مشکلی را داشته باشیم، هر چند که تنوع و کیفیت ارز در دسترس مهم است، چون نوع ارز ما در بخش حوالجات متنوع است و ما به ارزهای باکیفیت نیاز داریم. بنابراین از بُعد حجم عرضه ارز مشکلی را نداریم، ولی بحث کیفیت ارز هنوز به عنوان یک چالش مطرح است و در سال ۱۴۰۱ این مشکل در بحث درهم وجود داشت و ما باید این مسئله را مورد توجه قرار دهیم. در بحث تقاضا نیز میزان واردات و ثبت سفارشها مطرح است. در نیمه اول سال، ۶.۳ میلیارد دلار کسری تراز تجاری داشتیم و میزان تقاضای ارز ما بیش از واردات بوده است. بنابراین باید فشار تقاضا را مدیریت کرده و بازار حواله را ساماندهی کنیم. برخی مصوبات و پیگیریهای نمایندگان مجلس در سال آخر نمایندگی آنها نیز فشار تقاضای ارز را افزایش میدهد. صحبت درباره برخی واردات و آزادسازیها نیز در این زمینه به عنوان یک مسئله وجود دارد. با کاهش آثار تحریمها، درخواستها برای ارز افزایش یافته است که در پایان سال ممکن است بیشتر شود و نگرانیها در این زمینه وجود دارد. بانک مرکزی باید مدیریت تقاضا را در دستور کار خود داشته باشد تا نگرانی درباره بازار ارز نداشته باشیم. در بحث اسکناس ارز نیز در مقاطع کوتاهی دچار نوساناتی شدهایم. در سالهای گذشته، در برخی مقاطع مانند مراسم اربعین با فشار تقاضا مواجه بودیم و امسال این موضوع با تخصص دینار مدیریت شده است. تخصیص ارز اسکناس از طریق ارائه کارت ملی و افتتاح حساب ارزی، باعث شده تا نگرانیها در این بخش تا پایان سالجاری کاهش پیدا کند و ما شاهد ایجاد صف در جلوی صرافیها و نگرانیها در این زمینه نباشیم. در حوزه اسکناس، رویداد خاصی را تا پایان سال به منظور افزایش تقاضای ارز نداریم. در بازار غیررسمی نیز که معلول اقتصاد کلان است، چنانچه وضعیت رسمی بازار ارز تحت کنترل قرار بگیرد و متغیرهای کلان اقتصادی در شرایط مثبت و رو به رشد بماند، انتظار نمیرود در بازار غیررسمی دچار تلاطم شویم.
اقداماتی مانند راهاندازی مرکز مبادله ارز و طلا و موفقیتهای دیپلماتیک در آزادسازی منابع ارزی کشور را چطور ارزیابی میکنید؟
حسنخانی: مهمترین اقدام بنیادینی که در دوره جدید بانک مرکزی شکل گرفته، تعیین سازوکارهایی است که ارز حاصل از صادرات غیر نفتی را به موقع و در یک شرایط درست به اقتصاد رسمی کشور برگرداند. راهاندازی مرکز مبادله ارز و طلا تاثیرات خوبی دارد و دولت سیزدهم موفقیتهای بینظیری در حوزه دیپلماسی داشته است. هیچ دولتی در ۳۰ سال گذشته نداشتیم که به قوت این دولت دیپلماسی را ایجاد کند و نتیجه ملموسی بگیرد، قوت دیپلماسی این دولت آشکار است و بر هیچکس پوشیده نیست، اما بانک مرکزی باید تمرکز خود را بر متغیرهای رسمی بگذارد که یکی از اینها کاهش فاصله نرخ غیررسمی با نرخ سیاستی است، البته نه به این معنا که نرخ سیاستی را به نرخ بازار نزدیک کنیم، بلکه باید نرخ بازار را به نرخ سیاستی نزدیک کنیم. رمز موفقیت این طرح نیز الزام و استمرار بازگشت ارز صادراتی به چرخه اقتصاد رسمی کشور است. این اقدام موجب میشود فاصله نرخ بازار غیررسمی با نرخ رسمی کاهش یافته و نرخ ارز باثبات و تورم کنترل شود.
مدیریت بانک مرکزی در کنترل نوسانات، به ویژه در بازار ارز را چگونه ارزیابی میکنید؟ دلار دچار نوساناتی شد، ولی به سرعت کنترل شد و مداخله مثبتی در این بخش صورت گرفت. ارزیابی شما از اقدامات صورت گرفته چیست؟
لطفینیا: بانک مرکزی در گام اول باید به نحوی بسترها را باید فراهم کند و از ابزارها استفاده شود که شوک جدیدی به بازار وارد نشود. الزامات کوچکسازی بازار و حاکمیت نرخ رسمی در بازار ارز و ایجاد سازوکار رسمی باید اتفاق بیفتد تا شرایط نوسانی بروز نکند. حال اگر شرایط بروز نوسان پیش آید، واکنش بانک مرکزی به این موضوع چه باید باشد؟ آیا مداخله بدون برنامه باید صورت بگیرد؟ باید ببینیم دلیل شکلگیری فضای روانی چیست. بنابراین برای عامل بروز شرایط روانی، باید راهکار در نظر گرفته شود. هر نوع مداخلهای که بانک مرکزی انجام دهد، باید هدفمند باشد تا بازار غیررسمی تعمیق نشود که مدیریت را در آینده مشکل خواهد کرد. اینکه یک بسته عملیات رسانهای داشته باشیم و یک روایت درستی انجام شود و مرجعیت خبری در دست بانک مرکزی باشد، بسیار موثر است.
نظر شما