به گزارش هفته نامه "تازه های اقتصاد"، بانک مرکزی در جدیدترین سیاست گذاری های خود، طرح تثبیت اقتصادی را کلید زد. این طرح که هدف نهایی آن کنترل نرخ تورم است از ابزارهای مختلفی استفاده خواهد کرد. استفاده از ابزار سیاست گذاری ارزی، توسعه فعالیت های مرکز مبادله ایران، کنترل نقدینگی و انجام اقدامات نظارتی بر بازارهای مختلف؛ به عنوان پیوست های طرح تثبیت اقتصادی مطرح است. همانطور که رییس کل بانک مرکزی نیز پیش بینی کرده بود، رکورد کاهش نرخ تورم نقطه به نقطه در اردیبهشت ماه امسال با کاهش ۱۲ درصدی شکسته شد. پیرامون اقدامات موفق اخیر بانک مرکزی در کنترل بازار ارز و قرار گرفتن سیاست ها در مسیر کنترل تورم، با حجت الاسلام والمسلمین غلامرضا مصباحی مقدم؛ رئیس شورای فقهی بانک مرکزی و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام گفتگویی انجام دادیم که با هم می خوانیم:
با سیاستهای اخیر بانک مرکزی و عملیاتیکردن شدن برخی برنامه ریزی ها، آرامش به بازار ارز کشور برگشته است. نظر شما در این باره چیست و تا چه میزان احتمال میدهید این روند کاهش ارز همچنان ادامه پیدا کند؟
سیاستهای اخیر بانک پاسخ مثبت گرفت و این مهم است. ارز ناشی از فروش نفت در سامانه نیما مدیریت شد و ارز موردنیاز برای واردات مواد اولیه، دارو و بخش مهمی از نیاز عمومی جامعه توسط بانک مرکزی تخصیص پیدا کرد که نکته پراهمیتی به حساب میآید. بر اساس اخباری که در اختیار دارم، بانک مرکزی از منابع خود به بازار تزریق نمیکند. بدین معنا؛ ذخایر اطمینانبخش بانک مرکزی که قابلتوجه هم است، دستنخورده باقیمانده و برخلاف اقداماتی که پیشتر انجام میگرفت و گفته میشد بر فرض ۱۸ میلیارد دلار برای مهار نرخ ارز تزریق شده، خوشبختانه در این دوره با وجود متعادل شدن قیمت ارز شاهد روی دادن چنین اتفاقاتی نیستیم. البته با این وجود، همچنان بعضی از کارشناسان اظهارنظرهای نادرستی میکنند و میگویند بازارساز چنین کرده، بازارساز چنان کرده؛ این تعابیر ناشی از عدم اطلاع درست آنان از جریان است. حقیقتاً هیچ سرکوبی معنا ندارد. سرکوب وقتی معنا پیدا میکند که درصدد باشند، نرخ ارزی را در قیمت پایینی نگه دارند. یا به طور نمونه گفته میشود در مسیر اصلاح قیمت ارز متناسب با شرایط تورم مانع به وجود میآورند. در پاسخ به این افراد باید مطرح کرد که حتی در شرایطی که متناسب با تورم، قیمت ارز افزایش پیدا کرد، بانک مرکزی با این وجود اصراری نداشت در شرایطی که اقتضای دادوستد یا عرضه و تقاضا وجود دارد، اصلاح قیمتی صورت دهد؛ بنابراین سیاستهای اخیر بانک مرکزی بسیار کار درستی است و حتی در این شرایط شاهد اندکی کاهش در قیمت ارز هم هستیم. علاوه بر موارد یادشده، این نکته هم باید مورد توجه قرار گیرد که اساساً عنوان بازار آزاد ارز درست نیست. بازار آزاد ارز، همان بازار مبادلهای است و تمام تقاضاها در آنجا قرار میگیرد، مگر اینکه تقاضا، تقاضای قاچاق باشد. تقاضای قاچاق قرار نیست پاسخ داده شود یا تقاضای دلالی هم به همین شکل است. اصلاً این دلالی کجا مشروع و مجاز شمرده شد که در اقتصاد ما اینقدر رواج پیدا کرده است؟ هزاران نفر ذهن و فکر عامه مردم را به خودشان مشغول میکنند و با چند هزار دلار جابهجایی که صورت میگیرد، نرخسازی انجام میدهند. این کار بسیار غلط است، ضمناً بازاری که کنترلشده، مدیریتشده و نظارت شده نیست، تحتتأثیر کانالهای تلگرامی قرار میگیرد که غیرایرانیها هم میتوانند در آن دخالت داشته باشند. بیگانگان بر این کانال سوارند و آن را هدایت میکنند. ارز فردایی هم یکی از همین موارد است که در واقع قمار به حساب میآید. دو نفر با همدیگر گفتوگو میکنند، ارز فردا چقدر است، نه ارزی مبادله میشود، نه کسی میفروشد و نه کسی میخرد، مابهالتفاوت آن را به کسی که خطا فهمیده، تحمیل میکنند. این کار نه منطق درستی دارد و نه از نظر شرعی از مشروعیت برخوردار است. بازار ارز نباید تحتتأثیر اینگونه مسائل قرار بگیرد، این پدیده بازار ارز را ما نه در ترکیه، کشورهای اروپایی، آسیای، شمال آفریقا، جنوب آفریقا، آمریکای لاتین نمیبینیم و خیلی عجیب است و به نظرمی رسد دولت در صورت وجود امکانات لازم باید این بازار را ببندد. بنده هر جا که سفر رفتم و در صدد تهیه ارز برمیآمدم، صرافی و بانک را پیشنهاد کردند که بعد از اسکن گذرنامه دلار شما را تبدیل به پول رایج آن کشور میکردند. ما هم باید بر همین اساس عمل کنیم و اساساً عقلاییاش همین است. چنانچه این اتفاق روی دهد، افکار عمومی جامعه نسبت به قیمت ارز شرطی نمیشود و تحتتأثیر آن قرار نمیگیرد و از تشویش، اضطراب و نگرانی هم فاصله میگیرد.
شاهد هستیم که بخش زیادی از دلالها و سوداگران از بازار ارز خارج شدند، زیرا دیگر سودی برای آنان وجود ندارد، در صورتی که در شرایط گذشته با نرخگذاری تلگرامی و شبانه و جوسازی در بازارهای ارز، برای افزایش نرخ ها روبرو بودیم. چقدر سیاستهای اخیر بانک مرکزی در این زمینه تاثیرگذار بود و برای بهترشدن این راه پیشنهاد شما به مسئولان بانک مرکزی چیست؟
پیشنهادی که من داده بودم و خوشبختانه رئیس محترم بانک مرکزی آن را اجرایی کرد، این بود که چنانچه بانک مرکزی یا صرافیها درصدد برآیند تا ارز مورد نیاز مردم را تامین کنند، براساس گذرنامه مقداری مشخص را در نظر بگیرند و این مقدار هم در اختیار آنها نباشد و به حساب بانکی شان واریز شود و جا به جایی از حساب بانکی به حساب بانکی دیگر صورت گیرد. در این حالت وقتی کسی قصد سفر به خارج از کشور را دارد، پشت گِیت خروج مرزها و فرودگاه و امثالهم، آن را دریافت می کند. در این وضعیت انتقال ارز به شکل دست به دست، قاچاق به حساب خواهد آمد و ممنوع است. توسعه این کار سبب خواهد شد بازار غیرمنطقی ارز جمع آوری شود.
نکته دیگر، مساله سرمایهگذاری ارزی است. اتفاقی که در دهه ۸۰ رخ داد و بابت آن باید ابراز تاسف کرد، این بود که وقتی مردم به سراغ سپردههای ارزی خود در بانکها رفتند به آنها گفته شد، می توانند معادل ریالی سپرده خود را با نرخ تعیین شده، برداشت کنند. این کار برخلاف همه اصول عقلایی و مبانی شرعی است. کسی که ارز خود را در بانک سپردهگذاری کرده باید عین سپرده به او هنگام مطالبه تحویل داده شود، غیر از این خلاف امانت رفتار شده و امانتداری از بین رفته است. خداوند هم تاکید دارد که «أن الله یأمرکم أن تؤدوا الامانات إلی أهلها»؛ امانت را به اهلش بسپارید. به یادم دارم در همان زمان به رئیس وقت بانک مرکزی گفتم که این سبب اعتمادسوزی خواهد شد و مردم ارز خود و به عبارتی سرمایه ملی کشور را پنهان می کنند؛ اما توجهی نشد.
در حال حاضر از میزان ارز و طلا تحت اختیار مردم اطلاعی ندارم، اما سوال مهم این است که نگهداری ارز و طلا در خانه ناشی از چیست؟ بدون شک ناشی از این است که مردم میخواهند منابع ریالی خود را تبدیل به ارز کنند تا قدرت خریدشان حفظ شود. این کار به خودی خود ایرادی ندارد، اما لازم است تا برای مردم این امکان فراهم آید تا ارز خود را به بانک بسپارند و سود آن را دریافت کنند. در صورت عملیاتی شدن این کار سرمایه بزرگی مورد استفاده قرار خواهد گرفت. امروز سرمایهگذاری خارجی بسیار مطرح است، در حالی که سرمایه در دست مردم قرار دارد، چرا از آن استفاده نکنیم؟ خصوصا اگر این کار در مورد سرمایهگذاریها با بازده بالا باشد که در زمینه پتروشیمی و پالایشیها واقعا این بازده بالا را شاهد هستیم و گاهی در مدت یک سال و نیم، دو سال سرمایه کامل به دست می آید. در چنین شرایطی باید پروژههای پیشران را راه بیندازیم و به مردم هم بگوییم سرمایههای ارزیتان را برای مشارکت همراه با دریافت سود در این پروژه دخالت دهید، در صورت روی دادن این اتفاق بعید نیست، ارزهایی که به خارج از کشور رفته، مجددا به کشور بازگردد.
در مورد سیاست تثبیت اقتصادی برخی فکر میکنند قرار است نرخها ثابت نگه داشته شود. در این مورد دیدگاه تان چیست؟
اصل مساله تعیین نرخ این است که قیمت ها بر اساس عرضه و تقاضا تعیین شود و فقط در شرایط ضروری مورد توجه قرار نگیرد. البته در دولت و در مورد کالاهای اساسی غالبا این کار انجام می شود، گرچه در شرایط ضرورت، مانعی هم ندارد، اما کلمه تثبیت اقتصادی نه به معنای ثبات دستوری نرخها و نه نوسانات پی در پی قیمت کالاهای مورد نیاز عمومی مردم، به کار می رود.
هر روز نباید یک جنگ روانی برای مردم پدید آید تا احساس قرار گرفتن در شرایط بیثباتی را داشته باشند، این قطعا غلط است. اما برای اصلاح آن چه باید کرد؟ راهش پیگیری ثبات اقتصادی است. ثبات اقتصادی طبعا به معنای اقداماتی مدیریتی است که در اثر آن روند امور به صورت عادی و متعارف انجام گیرد، در صورتی که واردات حالت پیاپی داشته باشد و قطع نشود، صادرات نیز به همین شکل و طبق یک روال متعارف بلندمدت پیش رود ما به ثبات اقتصادی دست پیدا کرده ایم. به این معنا؛ تولید نباید دستخوش تغییرات جدی شود و چنین نباشد که یک سال سیب زمینی زیاد باشد و یک سال واردات آن انجام گیرد و سال بعد درباره پیاز این اتفاق روی دهد. درباره اقتصاد کشور باید شاهد روند ثبات امور باشیم، با این ثبات روان مردم آرامش خواهند داشت و وضعیت اقتصادی بهبود پیدا میکند و مردم بدون ضرورت چیزی را ذخیره نمیکنند و نگه نمیدارند زیرا قیمتها متعارف است و اگر رشد هم میکند، خیلی خیلی اندک است و واکنش برانگیز نخواهد بود.
کنترل مدیریت بازار ارز چقدر تحقق این ثبات اقتصادی را عینیت میبخشد؟
بسیار تاثیرگذار است، چون بخش مهمی از کالاهای ما وارداتی است و آن کالاهای وارداتی طبعا تحت تاثیر نرخ ارز است، بخشی هم که وارداتی نیست، از نظر روانشناسی اجتماعی باز تحت تاثیر نرخ ارز قرار میگیرد. چرا؟ زیرا عرضهکنندگان کالاهایی که وارداتی نیست، غالبا با تغییرات قیمتی وقتی مورد سوال و اعتراض قرار میگیرند، بالا رفتن نرخ ارز را بهانه می کنند. معنای این اتفاق ارسال سیگنال ارز نسبت به بالا رفتن قیمتهای حتی کالاهایی که ربطی به آن ندارد، است.
بانک مرکزی پیوستهای دیگری هم غیر از کنترل نرخ ارز پیشبینی کرده و میخواهد کنترل نقدینگی را در ثباتبخشی به اقتصاد دنبال کند. درباره برنامه کنترل نقدینگی نظرتان را بگویید؟
ابتدا باید این نکته را مورد اشاره قرار داد که کنترل نقدینگی منوط به این است که دولت کسری بودجه نداشته باشد و بر اثر کسری بودجه به بانک مرکزی فشار وارد نشود که نقدینگی بیشتری به دولت برای تامین بودجه بدهد. جهت دستیابی به این قسمت باید چند مسئله مدنظر قرار گیرد. اولین آن این است که در زمان بررسی لایحه بودجه، درآمدها واقعی باشد و هزینهها متناسب با آن پیشبینی شود، نباید هزینه اضافی برای دولت ایجاد کرد. علاوه بر این، سازمان برنامه در هنگام تخصیص بودجه واقعیت منابع در اختیار را مورد توجه قرار دهد. خیلی مواقع بر فرض برای موردی ۱۰۰ درصد بودجه تصویب می شود، اما ۸۰ یا ۷۰ درصد تخصیص می یابد. نگاه واقع بینانه نسبت به لایحه بودجه کمک میکند کسری بودجه و فشار بر بانک مرکزی برای نقدینگیخواهی کاهش یابد.
علاوه بر این مساله رفع ناترازی در نظام بانکی و بانکها باید مورد توجه قرار گیرد. با خبرهستم، ظاهرا چهار بانک کشور ناترازی جدی دارند که باید سریعتر تعیین تکلیف شوند. اگر قرار است اصلاحاتی صورت گیرد، این کار به سرعت انجام شود و چنانچه بناست تعطیل یا ادغامی شود، زودتر آن را عملیاتی سازند و لازم است به گونهای دست به این اقدامات بزنند که هیجانی در جامعه به وجود نیاید و مردم احساس پریشانی و ناراحتی نکنند. تعطیلی بانک ها در دنیا متعارف است و در صورت انجام آن مسالهای پیش نمی آید، معمولا احاله به بانکهای دیگری که حسابهای آنها را می پذیرند و پاسخگوی مشتریان هستند، صورت می گیرد. باید این ناترازی که در سیستم بانکی است، به کلی برطرف شود، چنانچه این اتفاق روی دهد، کسری بودجه ما از بین میرود و فشار برای نقدینگیخواهی کاهش پیدا میکند. یکی از عواملی که بر رشد نقدینگی تاثیرگذار است، فشار بنگاهها است. بنگاهها در شرایط تورمی نیاز به نقدینگی شان افزایش پیدا می کند، برهمین اساس درخواست بیشتری از بانکها دارند، بانکها هم به بانک مرکزی برای برداشت از ذخایر فشار می آورند. این یکی از آن مواردی است که نیازمند کمک سازمان امور مالیاتی است تا با وضع مالیات بر عایدی سرمایه، بخشی از منابعی که به قلمرو دلالی و واسطهگری می رود و از تولید دور می شود را مدیریت کند و کسری که بخش تولید دارد، از این طریق جبران شود. آخرین خبری که درباره رشد اقتصادی داده شد، رشد چهار درصدی ۱۴۰۱ بود. این رشد قابل قبول است، ولی باید رشد بالاتری را تجربه کنیم. رشد نیازمند آن است تا نقدینگی بیشتری جذب و به سمت تولید هدایت شود، ولی باید در نظر داشت که نباید بین رشد اقتصادی و رشد نقدینگی شکاف عمیقی به وجود آید.
همانگونه که در گزارش رسمی نیز کاهش ۱۲ درصدی نرخ تورم نقطه ای خردادماه اعلام شده که نوعی رکوردشکنی محسوی می شود، رئیس کل بانک مرکزی نیز قبل از آن، در اینباره پیشبینی کرده بود که تورم کاهشی خواهد شد. فکر میکنید اجرای کامل سیاست تثبیت، کنترل نقدینگی و رگولیشن بازارها چقدر پتانسل کاهش تورمی را در ادامه خواهند داشت به نحوی که با جریان مستمری از کاهش تورم همراه باشد؟
تمام موارد اشاره شده در این امر بسیار تاثیرگذار است. با توجه به اطلاعاتی که دارم، عامل رشد نقدینگی به صورت نسبی مهار شده است؛ البته به این معنا نیست که رشد نقدینگی نداریم، رشد بالای ۲۰ درصد هنوز وجود دارد، ولی نسبت به گذشته مهار شده است. ما از رشد نقدینگی ۴۰ درصد برخوردار بودیم و اکنون نسبت به آن دوره خیلی کمتر شده است. عامل دیگر، نرخ ارز است. نرخ ارز تثبیت شده و یکی از موانع رشد هم همین موضوع است. ولی تورم ۴۰ درصد و بالای ۴۰ درصد هنوز وجود دارد. این تورم بالای ۴۰ درصد ناشی از چیست؟ دو تا عامل وجود دارد. فاکتور بسیار تاثیرگذار آن، بحث روانی جامعه و انتظارات تورمی است. در مواقعی عنوان می شود که افکار عمومی جامعه انتظار افزایش قیمتها را دارد و خودش را برای افزایش قیمتها آماده کرده است، به همین دلیل خریدهایشان را جلو و فروشهایشان را به تاخیر انداخته است. این رفتار حکایت از این دارد که انتظارات تورمی در جامعه بالا است. دولت باید اقداماتی انجام دهد تا انتظارات تورمی مهار و کاهش پیدا کند. یکی از راههای این انتظارات تورمی، انجام اقداماتی اعتماد برانگیز است. پیشبینی می کنم کالابرگهایی که جدیدا شروع و منتشر شده، گسترش پیدا کند، که یکی از عوامل اعتماد برانگیز خواهد بود، به این شکل که مردم میتوانند با قیمتهای پیشبینیشدهای از کالابرگها استفاده کنند و از این طریق مواد اولیه خوراک و زندگیشان را تأمین کنند. این کار مقداری آرامش در جامعه به وجود میآورد، یعنی مسئلهای که به آن نیازمند هستیم. رئیسجمهور محترم، سخنگوی دولت یا سخنگوی اقتصادی باید توضیح دهند و مردم را نسبت به آینده نزدیک امیدوار سازند. در این میان، سفرهای رئیسجمهور خیلی مؤثر است، رفتوآمدهای خارجی بسیار تأثیرگذار هستند و اثر خود را تا امروز گذاشته و نسبت به گذشته، حالت نگرانی و اضطراب تا حدودی کاهش پیدا کرده است. فردی آمد و به من گفت شرایطِ آرامش قبل از طوفان است. گفتم اصلاً اینچنین نیست، این آرامش حکایت از امید میکند؛ بنابراین باید کاری انجام داد که این امید تقویت شود و در صورت رویدادن این اتفاق، انتظارات تورمی فروکش خواهد کرد.
برنامه گسترش عملکرد مرکز مبادله ارزی پیش بینی شده است. به نظر شما چقدر تقویت این مرکز دارای کارکرد مدیریت ارزی است؟ آیا آرامش اخیر ارزی، به دلیل کارکرد درست این مرکز نیست؟
من همین اعتقاد را دارم. هدف از راهاندازی این کار توسط آقای دکتر فرزین هم همین بود. اکنون تمام ارزی که در بازار میخواهد عرضه شود، غیر از ارز ناشی از درآمد نفت، به این بازار وارد میشود و تمام تقاضاها هم از همین طریق اتفاق میافتد. این روش خوبی برای مدیریت ارز در جامعه است و باید ضعفهای آن را برطرف ساخت و اگر تقاضاهایی وجود دارد باید پاسخ داده شود و فهرست ارز دهندهها تکمیل شود تا هیچ تقاضای واقعی و اقتصادیای خارج از این بازار صورت نگیرد. چنانچه این اتفاق روی داد؛ بازار به آرامش خواهد رسید.
نظر شما